باب هفتم احوال نفس ناطقه و نسبت آن به عالم طبیعت

ادله مذهب افلاطون و ابطال آن

ادلۀ مذهب افلاطون و ابطال آن[2]

‏مخفی نماند: متعصّبین به مذهب افلاطون سه دلیل اقامه کرده اند بر اینکه نمی شود‏‎ ‎‏نفوس انسانی حادث باشد:‏

‏اول اینکه: حدوث نفس مستلزم این است که نفس مجرد نباشد؛ چون اگر حادث‏‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 85
‏زمانی باشد محتاج به ماده است که با تخصص استعداد پیدا می شود، و سپس حادث‏‎ ‎‏می گردد، و حال آنکه روح و نفس جسمانیت ندارند. و بالجمله: هر حادث زمانی‏‎ ‎‏جسم است و نفس جسم نیست.‏

‏جواب این اشکال بنابه عقیدۀ آخوند واضح است؛ زیرا ما قائل می شویم اولش طبیعت‏‎ ‎‏بوده و به حرکت جوهریه رو به ترقی می گذارد تا همین شی ء طبیعی حادث،مجردمی شود.‏

‏دلیل دوم اینکه: اگر نفوس، قدیم نباشند لازم می آید حدوثشان به حدوث بدن‏‎ ‎‏باشد و چون ابدان ماضیه غیرمتناهی است، لازم می آید به تعداد آنها نفوس باشد و در‏‎ ‎‏نتیجه نفوس هم غیر متناهی می شود، منتها چون ابدان می پوسند و نفوس باقی هستند،‏‎ ‎‏تسلسل لازم می آید و ادلۀ تسلسل آن را ابطال می کند.‏

‏جواب این است که در تسلسل ترتب لازم است و بین نفوس ترتب نیست تا‏‎ ‎‏براهین تسلسل از تطبیق و غیره جاری شود. علاوه بر این: اگر چنین نباشد، بنا به گفتۀ‏‎ ‎‏ایشان که از نفوس غیرمتناهی می گریزند، ابدان ماضیه وقتی که غیر متناهی شد، اگر به‏‎ ‎‏تعداد آنها نفوس ـ ولو نفوس قدیمه ـ نباشد، لازم می آید قائل باشند عدۀ محدودی از‏‎ ‎‏نفوس گردش کنند، و این مستلزم قول به تناسخ است.‏

‏البته اشکال تناسخ آن نیست که باید در یک بدن، روح مستقل وارد شود بلکه‏‎ ‎‏اشکال تناسخ و استحالۀ آن از این جهت است که یک شی ء مجرد مستقل چگونه به‏‎ ‎‏بدن متعلق می شود، و این اشکال بر قول ایشان وارد است.‏

‏دلیل سوم ایشان این است که: اگر نفوس قدیم نباشند لازم می آید جسمانی باشند و‏‎ ‎‏به حدوث بدن حاصل شوند، پس در این صورت کائن می شوند و کل کائن فاسد، و‏‎ ‎‏حال اینکه باید بگوییم نفوس ابدی است و هر ابدی ازلی است.‏

‏آخوند جواب می دهد و می گوید: در اینجا سه قضیه است: «کلّ کائن فاسد» و «کل‏‎ ‎‏ازلی ابدی» و «کل ابدی ازلی».‏

‏اما قضیۀ «کل کائن فاسد»، درست است، ولیکن ما می گوییم: نفس که در طبیعت‏‎ ‎‏سیر می کند کائنی است که رو به ترقی می گذارد و مجرد می شود، و جنبۀ کائنی آن‏‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 86
‏فاسد می شود و جنبۀ تجردی آن باقی می ماند. و اما قضیۀ «کل ازلی ابدی»، این هم‏‎ ‎‏مبرهن است، ولیکن قضیۀ «کل ابدی ازلی»، مبرهن نیست. بلکه ما در نفوس اثبات‏‎ ‎‏خواهیم کرد، با اینکه آنها ازلی نیستند، ابدی هستند.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 87

  • )) اسفار، ج 8، ص 333.