نسبت میان عالم آخرت و دنیا
اینجا یک مطلب دیگری است و آن این است که شاید در اذهان بعضی همین معنی خوابیده باشد که عالم آخرت همین عالم دنیاست، منتها تا یک موقع این دنیا مورد تکذیب و تکفیر خدا و ائمه است و بعد از آن مورد تحسین واقع می شود، این اعتقادی
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 214
مخالف با تمام آیات قرآنی و تمام اخبار است و قرآن از اول تا آخر این دنیا را تکذیب می کند و نمی شود گفت موقعی این نشئه گل و گلزار خواهد بود، بلکه عالم دنیا و آخرت دو نشئه هستند که در آنجا ظهور کامل نفس است و هرچه نفس در آن ظهور دارد به طور شدت در بروز خواهد بود و جسم انسانی از کوهها قوی تر خواهد شد؛ چطور می توان گفت که عین این نشئه است در صورتی که آنجا جسم به طوری قوی است که اصلاً حلقۀ آهنی از آتش آن جهان را کوههای این دنیا تاب و توان استقامت در مقابل آن را ندارند و ذوب می شوند و آن حلقه می رود و می گذرد و از این عالم خارج می شود، جسمی که تحمل ندارد در آتش دنیا یک دقیقه انگشت خود را نگه دارد آنجا سالهای سال، که شاید «مائة الف عام» یک روزش باشد، خواهد بود. اگر روی آن جسم تمام کوهها را بگذارند می تواند نگه دارد و اجسام کفار از روز حشر تا ابد در آن آتش که «تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ» باقی می مانند، این چه جسمی است و چه عالمی است؟! بلی این طور خواهد بود؛ چون آنجا جسم به تمام ظهور نفس قائم است و نفس بر تمام عوالم احاطه دارد، این است که آنچه به تمام همّت و فعالیت نفس است که با تمام قدرت نسبت به جسم ظلّ خود عمادیت دارد و آن را ظاهر ساخته است، و اگر همۀ عالم را روی آن بیاندازی آن جسم استقامت دارد، و اگر کوه دماوند را بر روی یک انگشتش بگذاری می تواند آن را نگه دارد، این چه نشئه ای است که در احوال اهل سعادت است: «جُرْدٌ مُرْدٌ» و در احوال اهل شقاوت و معاصی در خبر شریف است که: «غلظ جلد الکافر اثنان و اربعون ذراعاً» «و إنّ الکافر یسحب لسانه الفرسخ و الفرسخین یتوطّؤه الناس» و نشیمن گاه کافر از آتش سه برابر مسیر مابین مدینه و ربذه است، و این اخبار شریف، خوب از اوصاف اهل النار حکایت می کنند. و
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 215
بالجمله: یک نشئه ای است که «کلّها لهی الحیوان» چنانکه آیۀ شریفه فرماید: «وَ إنَّ الدَّارَ الاْخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ».
والحاصل: بدن انسانی در آخرت بعینه خواهد آمد و آن نشئه، غیر از این نشئه در مراتب شدت وجودی است، و آنچه در صفت اهل جنّت وارد شده گفتۀ ما را تأیید می کند در تبدل ابدان که «إنّهم جردٌ مردٌ أبناء ثلاثین سنة» و «إنّ أوّل زمرة یدخلون الجنّة علی صورة القمر لیلة البدر ثمّ الذین یلونهم کأشدّ کوکب درّی فی السمـاء إضاءة» و «إنّ ضرس الکـافر یـوم القیامة مثل اُحـد» و «فخذه مثل البیضاء» و «مقعده من النـار مسیرة ثلاث مثـل الربذه» و فی روایة: «إنّ غلظ جلد الکافر اثنان و أربعون ذراعـاً» و «إنّ مجلسه فی جهنـّم مـابین مکّة و المدینة» و فی روایة اُخری: «إنّ الکافر یسحب لسانه الفرسخ والفرسخین یتوطّؤه الناس».
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 216