بیان عوارضی که به همراه جوهر در حرکتند
ناگفته نماند: آخوند رحمه الله و آنهایی که هم زبانی با او کرده اند که یک تشخص و وجود برای ماهیت است و اعراض، امارات آن وجود و تشخص هستند، مرادشان همۀ عوارض نیست، بلکه مراد از اماراتی که وجود دیگری ورای وجود جوهری ندارند، آن اماراتی است که با وجود از اول تا آخر با عرض عریضی که دارند همراهند، و جوهر آن وجود واحد لابد همراه با آن عوارض است؛ مثل تکمّم و تکیّف که در وجود انسان طبیعی لابد منه است؛ زیرا از اول طفولیت تا آخر کهولت، وجود طبیعی انسانی بدون تکمّم و بدون تکیّف نمی شود؛ گرچه کیفیات نفسانیه باشد، پس این گونه از عوارض در وجود طبیعی انسانی، لابد منه است، و یا حرکت که هر وجود طبیعی، حرکت ذاتیه دارد.
و همچنین هر وجود طبیعی، زمان فردی دارد، بلکه زمان داشتن، نحوۀ وجود طبیعی متحرک از نقص به کمال است و همان است که بین بهمنیار و شیخ مورد مذاکره بوده است؛ بهمنیار می گفت: زمان دخالت در وجود دارد، ولی شیخ منکر بود. شیخ، بهمنیار را به سکوتش از جواب سؤال او مفحم نمود؛ زیرا بهمنیار گفت: چرا جواب نمی دهی؟ شیخ گفت: سائل و مسؤول عنه دیگر نیستند و آن کسی که مسؤول عنه بود با سائلش دیگر نیست، کو مسؤول عنه تا جواب بدهد و کو سائلی تا جواب بشنود؟ در نتیجه بهمنیار مفحم شد.
ولی بنابر تحقیق آخوند، زمان، دخالت دارد و با این حال سائل و مسؤول عنه باقی است؛ چون وجود انسان یک وجود سیّال و باقی است و در زمان ثانی، وجود، همان وجود در زمان سابق است که ناقص بود و کامل شد.
بالجمله: چیزهایی که من اول الوجود الی آخره در این نشئه لابدّ منه است، این گونه چیزها، وجودی مغایر با وجود اصل و جوهر ندارند؛ چنانکه وجود متعدد هم ندارند.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 384
اما عوارضی که به واسطۀ خارجیات است؛ مثل اینکه اگر کسی توی خُم صبّاغی برود رنگ پوستش سیاه می شود، این گونه عوارض از مراتب آن جوهر نیستند، پس اگر به واسطۀ تابش آفتاب، رنگ بدن کسی سیاه گردد ـ مثل زنگیهای افریقا که در منطقۀ سوزان اقامت دارند و افقشان افق تابش شدید حرارت آفتاب است و از این جهت پوستشان سیاه شده، و اما اروپاییها در سرزمین و افق معتدلی قرار گرفته اند و پوست بدنشان سفید است ـ و یا موهای سر و صورت کسی سفید و یا زرد شود این گونه عوارض مرادشان نبوده و نمی باشد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 385