باب دهم در بیان معاد روحانی و حقیقت سعادت و شقاوت

حکمت نقل قصص در قرآن

حکمت نقل قصص در قرآن

‏قرآن مجموعه ای است که به انحاء مختلف راههای سعادت بشری را بیان نموده‏‎ ‎‏است، گاهی به صورت احکام و گاهی به صورت قصص و حکایتها؛ حکایت انبیا را که‏‎ ‎‏قرآن ذکر می کند به جهت جنبۀ تاریخی آن نیست، چون قرآن کتاب تاریخ نیست و‏‎ ‎‏ذکر کردن احوال آدم به جهت تاریخ دانستن نیست، زیرا به ما چه مربوط است که فلان‏‎ ‎‏قضیه، فلان جور شده است، بلکه ذکر قصۀ آدم با شیطان برای تنبیه ماست تا بدانیم که‏‎ ‎‏اگر کسی از بهشت دور مانده، چه طور باید دوباره به آن وارد شود و چگونه می شود‏‎ ‎‏که از درگاه خداوند به انسان خطاب اخراج می رسد؟ و کدام صفت باعث غفران‏‎ ‎‏می گردد؟ و کدام صفت باعث لعن می باشد؟‏

‏قرآن مجید در قصص و حکایات انبیا که سیر مردمان برجسته و قابل ذکر را برای‏‎ ‎‏ما بیان می کند، برای این است که بدانیم برجستگان عالم که مربی بشر بوده اند چطور‏‎ ‎‏خودشان تربیت یافته اند و رفتار آنها چگونه بوده است؟‏

‏حضرت موسی بعد از آن همه سیر، روی منبر نشست و می خواست برای مردم‏‎ ‎‏وعظ کند به قلبش خطور کرد که من از کجا به کجا رسیدم و چقدر بزرگ و افضل شدم،‏‎ ‎‏فوراً حکم شد بیا پایین و چون ناقصی برو تا تربیت بیابی و اگر تربیت یافتی آن وقت‏‎ ‎‏می آیی و تربیت می کنی، فوراً از منبر پایین آمد و هرچه مردم التماس کردند که نرو،‏‎ ‎‏گفت: خیر، باید بروم؛ و لذا با آن رفیقش آمد تا خضر را پیدا کرد و چه تربیتها از او‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 458
‏گرفت،‏‎[2]‎‏ و چقدر آداب تعلّم، در آیۀ شریفه ای که حکایت حال او را می فرماید وجود‏‎ ‎‏دارد: ‏‏«‏قَالَ لَهُ مُوسَی هَلْ أتَّبِعُکَ عَلَی أنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً‏»‏‎[3]‎‏ شهید ثانی در ‏‏منیة‏‎ ‎‏المرید ‏‏می فرماید: دوازده ادب از آداب تعلّم بلکه بیش از آن در این آیه هست.‏‎[4]‎

‏بالجمله: انسان باید بداند که مثل افراد انواع دیگر نیست، او نوعی است که از افراد‏‎ ‎‏آن مانند یحیی  ‏‏علیه السلام‏‏، عیسی  ‏‏علیه السلام‏‏ و ایّوب  ‏‏علیه السلام‏‏ و زکریا  ‏‏علیه السلام‏‏ می باشند. لذا باید ببیند اینها‏‎ ‎‏چه سیرهایی نموده اند تا به آنجا رسیده اند.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 459

  • )) تفسیر قمی، ج 2، ص 37؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 332.
  • )) کهف (18): 66.
  • )) منیة المرید، ص 115.