مجله کودک 208 صفحه 18

قصه های قهرمانی محمّد علی دهقانی پهلوانِ عارف قسمتِ اول گوشه ای از داستان زندگی پهلوان، عارف و شاعر بزرگ ایرانی؛ پوریای ولی سال ها بود که پهلوان پوریای ولی، سفر و جهانگردی را ترک کرده و از زادگاه خود «خوارزم» بیرون نرفته بود. او در سال های اوّل پهلوانی، پیوسته در سیر و سفر بود. از شهری به شهری و از کشوری به کشور دیگر می­رفت و پهلوانی ها، قهرمانی ها و جوانمردی های زیادی از خود نشان داده بود. حالا که آوازۀ پهلوانی او از جیحون تا به روم، و از هند تا به مصر رسیده بود،« خوارزم »، نقطۀ مرکز دایرۀ پهلوانی شده بود و هرکس در هر شهر و کشوری ادّعای کشتی و پهلوانی داشت، به خوارزم می­آمد. چند روزی بود که پهلوانی برگ و نامدار از هند، با مادر پیر و دو نفر از شاگردان برجسته اش به خوارزم آمده بود، تا با پوریای ولی کشتی بگیرد. پهلوان هندی و همراهان، در یکی از اتاق های کاروانسرایی که از طرف امیر خوارزم برای پهلوانان خارجی درست شده بود، منزل گرفتند. پوریای ولی، اخلاق مخصوصی داشت: هر وقت در کُشتی، پهلوانی را به زمین ی­زد و شکست می­داد، تا مدّتی گرفتار شرمساری و عذاب روحی می­شد. چون فکر می­کرد که آن پهلوان با هزار امید و آرزو به خوارزم آمده تا پیروزی به شهر و دیار خود برگردد و پیش همه سربلند شود. امّا حالا نصیب او چیزی جز خواری و شرم و سرافکندگی نیست. به همین خاطر، هر پهلوانی که برای مبارزه به خوارزم می­آمد، پوریای ولی با هدیه هایی به دیدن او می­رفت و بعد از احترام و مهربانی های زیاد، از او می­خواست که از این مبارزه چشم پوشی کند، و باعث شرمندگی او نشود. البته بیشتر پهلوانان، که از راه دور، با کلّی شور و امید و غرور به خوارزم آمده بودند، نصیحت پوریا را قبول نمی­کردند و اصرار به مبارزه داشتند. حتی پوریای ولی، دست آخر که نصیحت خود را در حریف بی نتیجه می­دید، به او پیشنهاد می­کرد که به شهر و کشور خود برگردد و به همه بگوید :« من پوریای ولی پیشنهاد کُشتی دادم، امّا او حاضر نشد با من کُشتی بگیرد.» به این ترتیب آن پهلوان در حکم برنده بود و عنوان قهرمانی خودش را حفظ می­کرد. امّا بیشتر پهلوانان این پیشنهاد را هم نمی­پذیرفتند و با سرسختی می­خواستند کُشتی بگیرند. خُب نتیجۀ کار هم معلوم بود... ------- مسلسل ها چکیس 1914 در جنگ اول جهانی این اسلحه به کار رفت و در جنگ دوم تغییراتی در آن داده شد. این مسلسل با 30 فشنگ تغذیه می­شود و وزن آن 23 کلیوگرم است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 208صفحه 18