بخش اول: استکبار جهانی

سلطه فرهنگی ـ سیاسی

فرهنگ استعماری، بدتر از اسلحه قلدرها 

‏فرهنگ استعماری، جوان استعماری تحویل مملکت می دهد. فرهنگی‏‎ ‎‏که با نقشۀ دیگران درست می شود و اجانب برای ما نقشه کشی می کنند و‏‎ ‎‏با صورت فرهنگ می خواهند تحویل جامعۀ ما بدهند، این فرهنگ‏‎ ‎‏فرهنگ استعماری و انگلی است. و این فرهنگ از همۀ چیزها، حتی از‏‎ ‎‏این اسلحۀ این قلدرها بدتر است. این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت‏‎ ‎‏می شکند، و حالا هم شکسته، اما وقتی فرهنگ فاسد شد، جوانهای ما که‏‎ ‎‏زیربنای تاسیس همه چیز هستند از دست ما می روند و انگل بار‏‎ ‎‏می آیند، غربزده بار می آیند. اینها را از همان اول، از همان کلاسهای اول،‏‎ ‎‏توی ذهنهایشان هی مطالبی می کنند تا برسند به آن بالا. اگر فرهنگ‏‎ ‎‏فرهنگ صحیح باشد جوانهای ما صحیح بار می آیند. اگر فرهنگ فرهنگ‏‎ ‎‏حق باشد، فرهنگ الهی باشد، فرهنگی باشد که برای منفعت اهل ملت،‏‎ ‎‏برای منفعت مسلمین باشد، این افرادی که می بینید که الآن سر کار‏‎ ‎‏هستند، اینها از آنها بیرون نمی آمد. فرهنگ ما یک فرهنگ استعماری‏‎ ‎‏است، فرهنگ ما در دست صُلَحا نیست، صالح اداره اش نمی کند.(5)‏

دی 1356

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

وابستگی فرهنگی

‏هر دستگاهی از دستگاههایی که ملت از آن یک نحو استفاده دارد، اینها‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 7

‏به خطر انداختند و از بین بردند. یک ملتی احتیاج به فرهنگ  دارد، ملت‏‎ ‎‏با فرهنگش زندگانی سیاسی می تواند بکند. ما فرهنگمان یک فرهنگی‏‎ ‎‏است که استقلال ندارد و مربوط به خود مردم نیست، بلکه اداره اش باید‏‎ ‎‏به دست خارجیها بشود و به امر آنها تنظیم بشود برنامه هایش؛ و لهذا‏‎ ‎‏یک فرهنگ سالم تحویل نمی دهند؛ یک فرهنگیان سالم تحویل به ما‏‎ ‎‏نمی دهند. اساتید دانشگاه نمی توانند، نمی توانستند که به کار خودشان‏‎ ‎‏آنطور که باید ادامه دهند. دانشجوهای دانشگاهها نمی توانند به آنطوری‏‎ ‎‏که می خواهند به کارشان ادامه بدهند. همۀ دستگاهها باید دستگاه‏‎ ‎‏مداحی برای «آریامهر» باشد همه؛ همه باید یک کلام دستگاهی باشد که‏‎ ‎‏ادارۀ ظلم را تقویت کند. ملت می بیند می رود سراغ فرهنگش، یک‏‎ ‎‏فرهنگ فلج؛ یک فرهنگی که از آن هیچ کار نمی آید و نمی تواند یک‏‎ ‎‏نقش صحیحی داشته باشد.(6)‏

‏ ‏

2 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سلب آزادی

‏ما پنجاه سال است که تحت فشار و با اختناق فوق العاده به سر می بریم.‏‎ ‎‏ما نه فرهنگ مستقل داریم و نه لشکر و ارتش مستقل داریم و نه‏‎ ‎‏اقتصاد صحیح و سالم داریم و نه جهات سیاسی ما صحیح و سالم است.‏‎ ‎‏اما فرهنگ ما، فرهنگی است که با دستور دیگران، شاه تحمیل کرده‏‎ ‎‏است. مدارس ما غالباً به شکل نیمه تعطیل است یا تعطیل و در وقتی هم‏‎ ‎‏که اشتغال داشته باشند، دستور این است که اینها را عقب نگه دارند و‏‎ ‎‏نگذارند که رجال دانشمند در مملکت ما پیدا بشود. تمام مطبوعات ما و‏‎ ‎‏کلیۀ وسایلی که باید به وسیلۀ آن تبلیغ شود در این پنجاه سال در اختیار‏‎ ‎‏شاه بوده است. تمام اشکال آزادی از ملت ما سلب شده است.(7)‏

5 / 8 / 57


کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 8

نفوذ و دخالت اجانب در امور داخلی  

‏مخالفت شوروی با نهضت ما و موافقت با شاه، بدین جهت است که‏‎ ‎‏می خواهد در ایران دست و نفوذ داشته باشد و در امور داخلی ما دخالت‏‎ ‎‏کند. حکومت اسلامی نه به او و نه به دولتهای دیگر اجنبی چنین‏‎ ‎‏اجازه ای نخواهد داد.(8)‏

19 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نفوذ و سلطۀ امریکا بر کشورها 

‏البته امریکا می خواهد که همۀ کشورها را زیر نفوذ خود داشته باشد. ولی‏‎ ‎‏ما چنین تصوری را نمی توانیم بپذیریم و ملت از آن خسته شده است.‏‎ ‎‏ملتهای دیگر نیز با پیروی از ملت ما خود را از دست اندازی استثمار‏‎ ‎‏رهایی خواهند داد.(9)‏

19 / 10 / 57

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

ایجاد وابستگی فکری و روحی 

‏نیروهای انسانی مهم است. اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند،‏‎ ‎‏نگذاشتند رشد بکند. در بین خود کشور ما جوری کردند که محتوای‏‎ ‎‏انسان را از بین بردند، یک صورتی گذاشتند و محتوا را گرفتند. طوری‏‎ ‎‏کردند که اعتماد ما هم به خودمان تمام شد. استقلال فکری ما را،‏‎ ‎‏استقلال روحی ما را، از دست ما گرفتند. این بدتر از آن استقلال گرفتنی‏‎ ‎‏بود که کشور ما استقلال نداشت. ما روحیۀ خودمان را از دست داده‏‎ ‎‏بودیم. هرچه می شد در ذهن همه این بود که باید از خارج این کارها‏‎ ‎‏درست بشود می خواستند اسفالت کنند یک خیابانی را، یا بین این شهر‏‎ ‎‏با آن شهر یک خطی بکشند، آن باید از خارج بیاید. اهانت کردند به‏‎ ‎‏نیروهای انسانی ما، محتوا را گرفتند. تا یکی مریض می شد، این باید‏‎ ‎‏انگلستان برود؛ حالا هم باز تتمه اش هست. اطبا که گاهی می آیند اینجا،‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 9

‏می گویند ما خودمان می توانیم معالجه کنیم اینهایی که می برند آنجا، ما‏‎ ‎‏هم می توانیم معالجه کنیم، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب‏‎ ‎‏اطمینان کردند از خودشان، استقلال فکری را از ما گرفتند. ما در فکر و‏‎ ‎‏در اندیشه و در روح وابسته شدیم.‏

‏     ‏‏این وابستگی بسیار اسفناک است. وابستگی نظامی را با یک روز، با‏‎ ‎‏یک ماه می شود رفعش کرد؛ بیرونشان کرد؛ وابستگی اقتصادی قابل‏‎ ‎‏جبران است؛ زود می شود جبران کرد؛ اما وابستگی روحی و انسانی است‏‎ ‎‏که بسیار مشکل است. یک بچه را از آن بچگی، کوچولویی، که بوده است‏‎ ‎‏در دامن مادرش، تا رفته است به دبستان، تا رفته است به دبیرستان، و تا‏‎ ‎‏رفته است در دانشگاه، هر جا رفته، تبلیغات جوری بوده است که این را‏‎ ‎‏وابسته بار آورده؛ اعتقادش این شده که به غیر ارتباط با خارج نمی شود‏‎ ‎‏کاری کرد؛ خودمان چیزی نداریم. حتی گمان این است که خودمان،‏‎ ‎‏حتی اخلاقمان هم اخلاق صحیح نباشد، این است که مشکل است‏‎ ‎‏ترمیمش، به این زودیها هم ترمیم نمی شود.(10)‏

 9 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تزریق خودباختگی در روشنفکران 

‏الآن هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این روشنفکران ما درست‏‎ ‎‏می کنند، باز حرفها همان حرفهای غربزدگی است؛ همان حرفهاست.‏‎ ‎‏همان حرفهایی که در زمان طاغوت وقتی جمع می شدند دور هم‏‎ ‎‏می گفتند، حالا هم باز همان حرفها را می زنند. از وابستگی و غربزدگی ما‏‎ ‎‏بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی آییم. آن گوینده شان، که خدا‏‎ ‎‏رحمتش کند حالا فوت شده است گفته بود که ما همه چیزمان باید‏‎ ‎‏انگلیسی باشد! یکی از معاریف اینها ‏‏[‏‏می گوید‏‏]‏‏ که ما همه چیزمان باید‏‎ ‎‏انگلیسی باشد اینطور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود.‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 10

‏صورت صورت یک آدم، مثل سایر مردم؛ ولی محتوا محتوای وابسته. ‏

‏     به این زودیها ما نمی توانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای‏‎ ‎‏«آزادی» طلب را از آن محتوایی که در ‏‏[‏‏مغز‏‏]‏‏شان پنجاه سال، سی سال،‏‎ ‎‏بیست سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان،‏‎ ‎‏خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودی، نمی شود اصلاحشان‏‎ ‎‏کرد.(11)‏

9 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وابستگی روحی، بدتر از همه چیز

‏این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ یک فرهنگ مستقل؛ نه‏‎ ‎‏یک فرهنگ استعماری که آنها برای ما دیکته کردند. آنها برای ما دیکته‏‎ ‎‏کردند. فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الآن عوض شده؛‏‎ ‎‏غربی شده، وقتی هم حرف می زنیم حرفمان غربی است. وقتی اسم‏‎ ‎‏خیابان می گذاریم اسم خیابانهای غرب را می گذاریم؛ اسم اشخاص‏‎ ‎‏غربی را می گذاریم: خیابان «روزولت»! خیابان «کندی»! خیابان کذا. اینها‏‎ ‎‏غربزدگی است. در تمام اروپا بگردید یک خیابان «محمدرضا» پیدا‏‎ ‎‏نمی کنید؛ یک خیابان «نادر» پیدا نمی کنید. خیابانهایمان هم خیابان‏‎ ‎‏غربی است! تعارفهایمان هم با هم تعارف غربی است. آداب و معاشرتمان‏‎ ‎‏هم، با هم معاشرت غربی است. همه چیز. ما یک وابستگی روحی پیدا‏‎ ‎‏کردیم. این وابستگی روحی از همۀ چیزها برای ما بدتر است.(12)‏

9 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خطر غربزدگی

‏دانشگاه را به یک صورتی درآوردند که اشخاصی که از آنجا خارج بشوند‏‎ ‎‏به درد همانها بخورند. آنقدر تبلیغات کردند از غرب، از جلو رفتن غرب،‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 11

‏آنقدر تبلیغات کردند که جوانهای ما را از همان دانشگاه، غربی بار‏‎ ‎‏آوردند...‏

‏     ‏‏... استقلال فکری دیگر حالا نداریم. همه اش دنبال این هستیم که‏‎ ‎‏غرب چکاره است. الآن هم که جمهوری اسلامی را ما می خواهیم‏‎ ‎‏ان شاءا لله مستقر بشود و می خواهیم حسابمان را از غرب جدا بکنیم و‏‎ ‎‏استقلال همه جانبه پیدا بکنیم، الآن هم یک دسته «غربزده هایی»‏‎ ‎‏هستند که اینها الآن در فکر این هستند که این جمهوری، اسلامی اش‏‎ ‎‏نباشد؛ همان «جمهوری» باشد. یک جمهوری دمکراتیک باشد. این برای‏‎ ‎‏این است که اینها ـ آنهایی شان که مردمی نیستند که خیانتکار باشند ـ‏‎ ‎‏اشتباه دارند. اینها از بس به آنها تزریق شده و تعلیم شده در این مدارس،‏‎ ‎‏هر جا می رفتند هی صحبت غرب بوده، هر جا رفتند صحبت آزادی در‏‎ ‎‏غرب بوده است، هر جا رفتند صحبت «حقوق بشر» و جمعیت حقوق بشر‏‎ ‎‏و طرفدار حقوق بشر در غرب بوده، اینها آنهایی شان که خیانتکار‏‎ ‎‏نیستند، اشخاص بدی نیستند، لکن باورشان آمده. از بس به آنها‏‎ ‎‏گفته اند باورشان آمده.(13)‏

21 / 3 / 58

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

تاسف از روشنفکران غربزده و شرقزده

‏افسوس که هنوز عده ای از روشنفکران نمی توانند دست از غرب و یا‏‎ ‎‏شرق بکشند؛ و این دو را سر مشق کارهای خود قرار داده اند. امیدواریم با‏‎ ‎‏تحول فرهنگ حاکم اسلامی، این گروه به خود مشغول و از مردم بریده به‏‎ ‎‏خود آیند و اصالت خویش را دریابند و از وابستگی نجات پیدا کنند.(14)‏

18 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏


کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 12

مصیبت بزرگ 

‏این مصیبت بزرگی که بر ایران و ممالک شرقی، مطلقاً، وارد شده است که‏‎ ‎‏گوششان به این است که غربیها چه می کنند و چه می گویند و چه عمل‏‎ ‎‏می کنند، و خودشان را از دست بکلی داده اند. استقلال فکری خودشان‏‎ ‎‏را، محتوای خودشان را، از دست داده اند. این ضرری است که بالاتر از‏‎ ‎‏ضرر نفت ـ و نمی دانم امثال این ـ است. این را باید فرهنگ جبران بکند‏‎ ‎‏که فرهنگ ما طوری باشد که بعد از ان شاءالله چند سال دیگر افرادی که‏‎ ‎‏از فرهنگ بیرون می آیند یک افرادی متکی به نفس که خودشان را‏‎ ‎‏ببینند؛ نه تبع ببینند؛ نه دنباله ببینند؛ و گمان کنند که هر چه آنها‏‎ ‎‏کردند، ما باید دنبال آنها باشیم. باید مملکت خودشان را و خودشان را‏‎ ‎‏مستقل ببینند، و خودشان اداره بکنند مملکتشان را. خودشان با‏‎ ‎‏استقلال فکری خودشان، دنبال مملکت و مصالح مملکت باشند.(15)‏

23 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جایگزینی فرهنگ استعماری و استبدادی به جای فرهنگ اسلام 

‏همان طور که کراراً تذکر داده ام بزرگترین وابستگی ملتهای مستضعف به‏‎ ‎‏اَبَرقدرتها و مستکبرین؛ وابستگی فکری و درونی است، که سایر‏‎ ‎‏وابستگیها از آن سرچشمه می گیرد. و تا استقلال فکری برای ملتی‏‎ ‎‏حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد. و برای به دست‏‎ ‎‏آوردن استقلال فکری و بیرون رفتن از زندان وابستگی به غیر، باید از‏‎ ‎‏خواب مصنوعی که بر بعضی از قشرهای ملت و خصوصاً طبقۀ دانشمند و‏‎ ‎‏متفکر و روشنفکر تحمیل شده است، برخیزید و خود را و مفاخر و مَآثر‏‎ ‎‏ملّی و فرهنگی خود را دریابید. بزرگترین فاجعه برای ملت ما این‏‎ ‎‏وابستگی فکری است که گمان می کنند همه چیز از غرب‏‏[‏‏است‏‏]‏‏، و ما در‏‎ ‎‏همۀ ابعاد فقیر هستیم، و باید از خارج وارد کنیم. شما استادان و‏‎ ‎‏فرهنگیان و دانشجویان دانشگاهها و دانشسراها، و نویسندگان و‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 13

‏روشنفکران و دانشمندان معظّم باید کوشش کنید، و مغزها را از این‏‎ ‎‏وابستگی فکری شستشو دهید. و با این خدمتِ بزرگ و ارزنده، ملت و‏‎ ‎‏کشور خود را نجات دهید...‏

‏     ... اجانب، خصوصاً امریکا، در نیم قرن اخیر کوشش داشتند و دارند‏‎ ‎‏فرهنگ و برنامه های فرهنگی و علمی ما را از محتوای اسلامی ـ انسانی ـ‏‎ ‎‏ملی خود خالی، و به جای آن فرهنگ استعماری استبدادی‏‎ ‎‏بنشانند.(16)‏

31 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وابستگی فکری، مانع از استقلال  

‏از همه اطراف ما را وابسته کردند. و تا این وابستگی فکری هست در ما که‏‎ ‎‏همۀ نظرمان به این است که ما همه چیزمان را از غرب باید بیاوریم، و هر‏‎ ‎‏وقت هم که هر عیبی پیدا می کنیم غرب باید این را معالجه بکند، تا این‏‎ ‎‏وابستگی هست، ما نمی توانیم استقلال پیدا کنیم. هیچ نحو استقلالی‏‎ ‎‏حاصل نمی شود، الاّ اینکه ما خودمان را بشناسیم که ما خودمان هم‏‎ ‎‏فرهنگ داریم؛ خودمان هم همه چیز داریم؛ و احتیاج به غرب در این‏‎ ‎‏امور نداریم؛ و آنی که آنها به ما می دهند آن نیست که واقعیتِ رشدآوری‏‎ ‎‏باشد؛ آن است که ما را می خواهند در یک حدّی نگه دارند. همین‏‎ ‎‏اشخاصی که در آلمان فرستادند این را برای رسیدگی و برای تحصیل‏‎ ‎‏[‏‏دانش‏‏]‏‏ اتمی آنها پیش من، در پاریس که بودم، دستجاتشان می آمدند‏‎ ‎‏و می گفتند که این اولاً که در اینجا دارند و طرح کردند درست کنند برای‏‎ ‎‏ایران مُضرّ است اگر درست بشود. و ثانیاً، ماها که آمدیم اینجا، ما را‏‎ ‎‏نمی گذارند اصلاً بفهمیم! ما را در یک حدّی نگه داشتند نمی گذارند‏‎ ‎‏تحصیل کنیم؛ نمی گذارند بفهمیم. وضع اینطوری بوده است و هست. تا‏‎ ‎‏ما از فکر اینکه ما همه چیزمان از غیر است و ما باید وابسته باشیم ... شما‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 14
‏اگر شنیده باشید یکی از این گویندگانی که یک وقت هم در سنا بود، شاید‏‎ ‎‏هم یک وقتی رئیس سنا بود، حالا من یادم نیست، این یک آدم معروفی‏‎ ‎‏است در صدر مشروطیت، تا حالا هم، تا وقتی که مُرد هم جزء معاریف‏‎ ‎‏بود، این گفته بود که ما هیچ چیزمان درست نمی شود، الاّ همه چیزمان‏‎ ‎‏انگلیسی باشد. تا ما همه چیزمان را به فرم انگلستان درست نکنیم،‏‎ ‎‏درست نمی شود! حالا یا این آدم این قدر بیشعور بوده است که این‏‎ ‎‏تبلیغاتی که کردند در مغزش وارد شده است و اعتقادش این معنا بوده‏‎ ‎‏است. یا اینکه این هم از وابستگان به انگلستان بوده است، می خواسته‏‎ ‎‏است این حرفها را جزء تبلیغاتی که می کنند این هم جزء تبلیغاتش‏‎ ‎‏باشد.‏

‏     ما الآن در یک وقتی واقع شدیم که جوانهایی که به دست ما تحویل‏‎ ‎‏داده شده است جوانهایی است که همه فرم غربی داشته اند، و باید‏‎ ‎‏تعویض بشوند، مغزها باید عوض بشوند.(17)‏

14 / 7 / 58  

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

وابستگی فرهنگی، سرمنشا همۀ وابستگیها 

‏آنچه که بعد از انقلاب بر شما معلمین و بر همۀ قشرهایی که سمت تعلیم‏‎ ‎‏و تربیت را دارند وظیفه است، و لازم اینکه این مغزهایی که در طول‏‎ ‎‏پنجاه و چند سال حکومت جائرانه و سلطۀ اجانب باید بگوییم غربزده‏‎ ‎‏شدند نجات بدهید. اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند، نجات ملت‏‎ ‎‏در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود. مادامی که ما پیوستگی‏‎ ‎‏مغزی داریم به خارج و اجانب، هیچیک از این گرفتاریهایی که شمردید‏‎ ‎‏نمی توانیم از زیرش فرار کنیم. راس همه اصلاحات، اصلاح «فرهنگ»‏‎ ‎‏است، و نجات جوانهای ما از این وابستگی به غرب. غرب بسیار چیزهای‏‎ ‎‏مفیدی دارد که برای خودش نگه داشته؛ و یک قدری از آنها را صادر کرده‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 15

‏است با بسیاری از جنایتها به ممالک شرق. ‏

‏     ‏‏آن چیزی که آنها به اسم «علم» صادر می کنند، به اسم «فرهنگ»‏‎ ‎‏صادر می کنند، به اسم «ترقی و تعالی» صادر می کنند، آن غیر از آنی است‏‎ ‎‏که پیش خودشان است. آنها برای ممالک شرقی یک طور دیگری فکر‏‎ ‎‏می کنند. اگر ملاحظه کرده باشید، همین چند روز قبل، چند هفتۀ قبل،‏‎ ‎‏در یکی از روزنامه ها یا مجلات نوشته بود که فلان دواها، فلان قِسم از‏‎ ‎‏دواها، در امریکا ممنوع است، لکن برای جهان سوم صدورش مانع ندارد!‏‎ ‎‏اطبایی که در خارج می روند و تحصیل می کنند و دارای جواز می شوند،‏‎ ‎‏دیپلم می شوند، و این کارهایشان را تمام می کنند، بسیاری از آنها را‏‎ ‎‏اجازۀ اینکه در خود آن کشور طبابت کنند نمی دهند، می گویند بروید در‏‎ ‎‏مملکت خودتان طبابت کنید! کیفیت تحصیلی که جوانهای ما می روند و‏‎ ‎‏آنجا تحصیل می کنند، و به خیال خودشان برای «ترقی» می روند، کیفیت‏‎ ‎‏تحصیلی صحیح نیست؛ یعنی آنها این چیزهایی که نفع دارد برای همه،‏‎ ‎‏به اختیار ما نمی گذارند. اگر چنانچه یک تعلیمی هم بکنند، یک تعلیم‏‎ ‎‏جزئی است؛ و باید بگوییم تعلیم استعماری. همه چیزِ ما را وابسته به‏‎ ‎‏خودشان در عین حال می کنند و به ما هم چیزی هم نمی دهند. ما الآن‏‎ ‎‏در همه چیز به گمان همه یک نحو وابستگی داریم. که بالاتر از همه،‏‎ ‎‏وابستگی افکار است. افکار جوانهای ما، پیرمردهای ما، تحصیلکرده های‏‎ ‎‏ما، روشنفکرهای ما، بسیاری از این افکار؛ وابسته به غرب است، وابسته‏‎ ‎‏به امریکاست. ولهذا حتی آنهایی که سوءنیت ندارند و خیال می کنند‏‎ ‎‏می خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان، از باب اینکه راه را درست‏‎ ‎‏نمی دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را از غرب بگیریم،‏‎ ‎‏این وابستگی را دارند. و این وابستگی سرمنشا همۀ وابستگیهاست که ما‏‎ ‎‏داریم. اگر ما وابستگی فرهنگی را داشته باشیم، دنبالش وابستگی‏‎ ‎‏اقتصادی هم هست؛ وابسته اجتماعی هم هست؛ سیاسی هم هست.‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 16

‏همۀ اینها هست.(18)‏

 4 / 8 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شناخت فرهنگ مترقی اسلام، راه نجات از وابستگی

‏من امیدوارم که مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر، گرفتاری های‏‎ ‎‏خود و منشا آن را بدرست ادراک کنند؛ و با اتحاد همه جانبه و اتکال به‏‎ ‎‏اسلام و در زیر پرچم پرافتخار آن از قید و بندهای استعمارگران رهایی‏‎ ‎‏یابند. مسلمین که در آستان این قرن دردهای جانفرسای خود را یافته، و‏‎ ‎‏از قدرتهای شیطانی بزرگ جز گرفتاریهای گوناگون و چپاولگریها و‏‎ ‎‏جنایات چیزی ندیده اند، باید با به هم پیوستگی صمیمانه و توجه به‏‎ ‎‏خداوند بزرگ و اسلام عزیز به فکر چاره برآیند. چاره، و یا مقدمۀ اساسی‏‎ ‎‏آن است که ملتهای مسلمان و دولتها اگر ملی هستند کوشش کنند تا‏‎ ‎‏وابستگی فکری خود را از غرب بزدایند و فرهنگ و اصالت خود را بیابند،‏‎ ‎‏و فرهنگ مترقی اسلام را ـ که الهام از وحی الهی می گیرد ـ بشناسند و‏‎ ‎‏بشناسانند.(19)‏

8 / 8 / 58

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

خودباختگی، منشا بدبختی ملتها 

‏کمال تاسف است که کشور ما که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و‏‎ ‎‏فرهنگ اسلامی دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و‏‎ ‎‏دنبال غرب رفته است. همچو غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه‏‎ ‎‏کرده است که گمان می کنند غیر از غرب هیچ خبری در هیچ جا نیست. و‏‎ ‎‏این وابستگی فکری، وابستگی عقلی، وابستگی مغزی به خارج منشا اکثر‏‎ ‎‏بدبختیهای ملتهاست و ملت ماست.(20)‏

12 / 10 / 58  


کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 17

خودباختگی شرق در مقابل فرهنگ استعماری غرب 

‏دانشگاهها و دانشسراها، اینها که ما داریم، فرمهایش همه فرم غرب‏‎ ‎‏است. دادگاههای دادگستری هم همین طور است. مراحل دادگاهی هم‏‎ ‎‏از غرب گرفته شده است و همه چیز را از غرب گرفته اند. فرهنگ به این‏‎ ‎‏غنی ای کنار زده شده است و چسبیده اند به فرهنگ غرب. آن هم نه‏‎ ‎‏فرهنگ اصیل غرب، فرهنگ استعماری غرب. غرب همه چیز‏‎ ‎‏استعماری دارد. طب استعماری دارد. فرهنگ استعماری دارد. همه‏‎ ‎‏چیز استعماری دارد، صادر می کند برای کشورهایی که عقب افتاده اند به‏‎ ‎‏اصطلاح آنها، آن چیزی که مناسب با آنجاست، به طوری که وابستگی‏‎ ‎‏داشته باشد. آنها می خواهند ما وابسته باشیم، و چیزهایی که به ما‏‎ ‎‏می دهند چیزهایی است که وابستگی می آورد. استقلال نمی خواهند ما‏‎ ‎‏داشته باشیم. استقلال فرهنگی نمی خواهند داشته باشیم. استقلال‏‎ ‎‏فکری نمی خواهند داشته باشیم. عُمالی که آنها تربیت کرده اند در پیش‏‎ ‎‏خودشان و صادر کردند برای ما، آنها هم کمک کردند به آنها، و طرز فکر‏‎ ‎‏جامعه ما را به طوری عوض کردند که اگر یک مطلبی غربی نباشد جامعۀ‏‎ ‎‏ما نمی پذیرد این را. حالا شاید در این نهضت کم شده باشد... .‏

‏     ... ما باید اگر بخواهیم از این بیچارگی بیرون برویم، باید این وابستگی‏‎ ‎‏مغزی را کنار بگذاریم. باید دانشگاههای ما یک دانشگاههایی باشد که تا‏‎ ‎‏مدتها زحمت بکشد، این جوانها را از آن حال سابق رژیم شاهنشاهی‏‎ ‎‏برگرداند به یک حال سالم رژیم اسلامی. باید زحمت بکشند. جوانهای ما‏‎ ‎‏هم باید جدیت کنند در این معنا که خودشان را که گم کردند پیدا بکنند.‏‎ ‎‏تا اسم غرب می آید، خودشان را نبازند. شما دیدید که در مقابل غرب‏‎ ‎‏ایستادید. آن هم در آن چیزی که غرب جلو افتاده است، در نظامی، در‏‎ ‎‏تجهیزات، عرض می کنم که با سلاح و امثال ذلک. شما در مقابل اینها که‏‎ ‎‏زورمند بودند ایستادید و با دست خالی هم ایستادید و پیش بردید. اگر‏‎ ‎‏قبلاً به ما می گفتند که ما می خواهیم یک حرفی بزنیم که امریکا خوشش‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 18
‏نیاید، می ترسیدیم. سابق هم اینطور بود که اگر یک مساله ای می شد تا‏‎ ‎‏سفیری که اینجا داشتند چه سفیر انگلستان بود یا شوروی بود یا امریکا‏‎ ‎‏بود، می آمد یک اخطاری می کرد همه عقب می نشستند. لکن شما‏‎ ‎‏دیدید که قیام کردید و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادید و حریف‏‎ ‎‏خودتان را در عین حالی که همه جدیت داشتند که باشد، عقب زدید.‏‎ ‎‏معلوم شد، می شود مقابل غرب ایستاد. می شود حتی جلو قدرتهای‏‎ ‎‏غرب ایستاد. در این قضیه خودتان را پیدا کردید. دیدید که نه، ما‏‎ ‎‏خودمان هم می توانیم با مشت خالی جلو برویم. در فرهنگ هم باید‏‎ ‎‏خودتان را پیدا بکنید. ‏

‏     آنها الآن در صددند که با هر جهتی که شده است، شما را باز به‏‎ ‎‏خودشان متوجه کنند، همه کوشششان این است که شماها را وابسته‏‎ ‎‏قرار بدهند، وابسته کنند. نگذارند این وابستگی از بین برود. و شما‏‎ ‎‏دانشجوهای عزیز خودتان در صدد این باشید که از غربزدگی بیرون‏‎ ‎‏بیایید. این گمشدۀ خودتان را پیدا کنید. گمشدۀ شما خودتان هستید.‏‎ ‎‏شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند. آنها در صددند‏‎ ‎‏که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما تحمیل کنند، و شما باید‏‎ ‎‏مقاومت کنید. شمایی که می خواهید مستقل باشید، می خواهید آزاد‏‎ ‎‏باشید، می خواهید خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید، باید همۀ‏‎ ‎‏قشرها در این مملکت، همۀ قشرها بنای بر این بگذارند که خودشان‏‎ ‎‏باشند. باید کشاورزها بنای بر این بگذارند که خودشان از زمین روزی‏‎ ‎‏خودشان را بیرون بیاورند و مملکت را خودکفا کنند. و باید کارخانه های‏‎ ‎‏ما خودکفا بشود. و باید صنایع را خود این مردم، خود این توده های مردم،‏‎ ‎‏صنایع را رشد بدهند. و باید دانشگاهها خودکفا بشوند که احتیاج به‏‎ ‎‏دانش غرب نداشته باشند.(21)‏

 12 / 10 / 58 


کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 19

ترس از دانشگاه استعماری 

‏ما از حصر اقتصادی نمی ترسیم. ما از دخالت نظامی نمی ترسیم. آن‏‎ ‎‏چیزی که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است. ما از دانشگاه‏‎ ‎‏استعماری می ترسیم. ما از دانشگاهی می ترسیم که جوانهای ما را آنطور‏‎ ‎‏تربیت کنند که خدمت غرب بکنند. ما از دانشگاهی می ترسیم که آنطور‏‎ ‎‏جوانهای ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند.(22)‏

1 / 2 / 59  

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سلطه فرهنگی، بزرگترین مصیبت مسلمین

‏این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است بر همۀ ممالک اسلامی،‏‎ ‎‏مهمش این سلطۀ فرهنگی بوده است. در آن مراکز تربیت می شدند‏‎ ‎‏بچه های ما به تربیتهایی که وقتی که از دانشگاهها بیرون می آمدند‏‎ ‎‏طرفدار غرب یا طرفدار شرق بودند. همین جوانهایی که شما ملاحظه‏‎ ‎‏می کنید که الآن یا برای چین یا برای شوروی یا برای امریکا در ممالک‏‎ ‎‏مختلف فعالیت می کنند، و الآن در ایران خصوصاً ‏‏[‏‏فعالیت‏‏]‏‏ می کنند،‏‎ ‎‏اینها بسیارشان از همین دانشگاهها بیرون آمده اند، یعنی با این تربیت‏‎ ‎‏بیرون آمده اند که خودتان چیزی نیستید! عمال آنها، چه آنهایی که‏‎ ‎‏قلمفرسایی می کردند و غربزده بودند، و چه آنهایی که در مدارس ما‏‎ ‎‏مشغول تربیت بودند، اینها همه این معنا را متفق الکلمه بودند که ما‏‎ ‎‏خودمان ازمان چیزی نمی آید! ما باید دنبالۀ غرب باشیم، یا دنبالۀ شرق‏‎ ‎‏باشیم. مصیبت بزرگ برای مسلمین همین فرهنگی است که در بین‏‎ ‎‏مسلمین رواج پیدا کرده، و جوانهای ما را می کشاند یا به آن طرف یا به آن‏‎ ‎‏طرف.(23)‏

30 / 2 / 59  

*  *  *

‏ ‏


کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 20

استحاله شخصیت ایرانی و اسلامی

‏کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند، و به جای شخصیت ایرانی ـ‏‎ ‎‏اسلامی، یک شخصیت وابستۀ اروپایی، شرقی، غربی به جایش بگذارند؛‏‎ ‎‏یعنی تربیت فاسدی که در رژیم سابق بود و بتدریج داشت قوت‏‎ ‎‏می گرفت.(24)‏

 26 / 11 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سلطه طلبی امریکا و شوروی

‏هم شوروی می خواهد ما تحت سلطۀ او باشیم، هرچه بخواهد استفاده‏‎ ‎‏بکند؛ هم امریکا می خواهد این کار بکند؛ هم سایر کسانی که نظیر آنها‏‎ ‎‏هستند.(25)‏

12 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خودباوری، لازمۀ رهایی از غرب و شرق  

‏این یک برنامه ای بوده است که ریخته شده بوده است و تبلیغاتی که در‏‎ ‎‏دنبال این برنامه به وسیع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسیاری از‏‎ ‎‏افراد ما را، به اینکه ما هیچی نداریم و نمی توانیم هم داشته باشیم؛ ما باید‏‎ ‎‏حتماً، برویم یا به طرف غرب و در بلوک غربی واقع بشویم تا آنها به ما‏‎ ‎‏ترحم کنند و حاجتهایی که ما داریم آنها برآورده کنند و یا باید به طرف‏‎ ‎‏شرق کمونیست برویم تا آنها این عمل را انجام بدهند. و الآن هم‏‎ ‎‏مغزهایی هست، که خود را مغز متفکر می دانند، باز باورشان نشده است‏‎ ‎‏که خود ما هم می توانیم آدم باشیم.(26)‏

4 / 3 / 60

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

دانشگاه و روحانیت، دو نقطه حساس  

‏همان طور که آنها انگشت روی دانشگاه می گذاشتند و با تمام قدرت‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 21

‏دنبال این بودند که دانشگاه را به دست خودشان بیاورند و اشخاصی که‏‎ ‎‏جبهه و وجهه شان رو به شرق و بیشتر رو به غرب است ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ دانشگاه‏‎ ‎‏آن طور به دست بیاورند و تربیت دانشگاهیها را آن طور بکنند و قشر‏‎ ‎‏روحانیت را هم کنار بگذارند، آنها را بی خاصیت کنند و اینها را خاصیت‏‎ ‎‏شرقی یا غربی بدهند، همان طور هم ماها و این انقلاب انگشت را روی‏‎ ‎‏همان نقطۀ حساس گذاشت.(27)‏

‏ ‏

23 / 3 / 60  

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تلقین وابستگی  

‏افکارشان اینطوری پرورش یافته؛ یعنی، از بچگی به گوش اینها‏‎ ‎‏خوانده اند که این کشورهای ضعیف بدون وابستگی یا به این طرف یا به‏‎ ‎‏آن طرف، بدون این، برایشان امکان استمرار حیات نیست!(28)‏

 24 / 3 / 60 

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

نفوذ در مراکز تربیت و تعلیم  

‏هجوم دانشجویان پس از طی کردن دوره های تحصیلی با آموزشهای‏‎ ‎‏غربی و شرقی در دبیرستانها و دانشگاههای ایران به سوی غرب و احیاناً‏‎ ‎‏شرق ـ که رهاوردی جز فرهنگ غربی و شرقی نداشت ـ چنان فاجعه ای‏‎ ‎‏به بار آورد که همۀ ابعاد جامعۀ ما را بی قید و شرط وابسته بلکه تسلیم به‏‎ ‎‏ابرقدرتها کرد؛ به طوری که جامعۀ ما با ظاهری ایرانی اسلامی محتوایی‏‎ ‎‏سرشار از غرب و شرقزدگی داشت. و مع الاسف پس از گذشت سه سال از‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب و مقاومت و ایستادگی جمهوری اسلامی در مقابل شرق‏‎ ‎‏و غرب و مکتبهای انحرافی آنان و وفاداری این جمهوری به اسلام به‏‎ ‎‏عنوان نفی کنندۀ جمیع وابستگیها و انحرافات، باز گرفتار گروهها و‏‎ ‎‏گروهکهای وابسته به یکی از دو قطب و سرسپردۀ مکتبهای انحرافی و‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 22

‏وابسته به یکی از آنان می باشیم. و نیز مواجهیم با افرادی از این‏‎ ‎‏منحرفین که در مراکز تربیت و تعلیم نفوذ کرده اند و با مجال دادن به‏‎ ‎‏آنان، خطر به انحراف کشیدن جوانان و نونهالان بسیار است؛ که‏‎ ‎‏خدای ناکرده با انحراف و وابسته شدن فرزندانمان به فرهنگ غرب یا‏‎ ‎‏شرق، تمام ابعاد جامعه یا وابسته و تسلیم غرب خواهد شد و یا شرق؛ و‏‎ ‎‏تمام کوششها و زحمات ملت و خون جوانان و عزیزان آنان به هدر خواهد‏‎ ‎‏رفت.(29)‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 31 / 6 / 60 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عصر شیطانها  

‏من گمان نمی کنم که دنیا تاکنون به مثل این دوره ای که ما در آن زندگی‏‎ ‎‏می کنیم، شیطان داشته است. بوده است البته شیطان در همه وقت،‏‎ ‎‏شیطانهای انسی در همه طول تاریخ بوده است، اما هرچه دنیا پیشرفت‏‎ ‎‏کرده است، شیطانها هم در کارهای شیطانیشان پیشرفت کرده اند. امروز‏‎ ‎‏که به اصطلاح عصر تمدن و ترقی و عصر پیشرفت است، عصر‏‎ ‎‏شیطانهاست. شما در سرتاسر دنیا اگر چنانچه ملاحظه کنید، دنیا در‏‎ ‎‏دست شیاطین است، استثنایش بسیار کم است. اینها با آن حیله های‏‎ ‎‏شیطانی و با آن ابزار شیطانی که دارند، همه جا را قبضه کرده اند و در مقام‏‎ ‎‏پیشرفت هم هستند و هر روز یک توطئه هایی انجام می دهند. در مقابل‏‎ ‎‏یک همچه توطئه عظیم و یک همچه شیطانهای تعلیم دیده و‏‎ ‎‏شیطانهای عصر تمدن، باید انسانها قیام کنند. باید انسانها همان طوری‏‎ ‎‏که انبیای عظام و اولیای خدا قیام کردند و جانفشانی کردند، باید در این‏‎ ‎‏عصر هم همۀ شما، همۀ ما، همۀ روحانیون، همۀ ملتها، همۀ‏‎ ‎‏ستمدیده های تاریخ باید قدعلم کنند و جلوی این شیاطین بایستند. اگر‏‎ ‎‏سستی بشود، شیاطین همۀ عالم را می بلعند. آنها با اسم صلح دوستی،‏

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 23

‏جنگ افروز اول جهانند؛ آنها با اسم حقوق بشر، بالاترین کسانی هستند‏‎ ‎‏که حقوق بشر را پایمال می کنند؛ آنها در عین ادعای خیرخواهی، آنچه را‏‎ ‎‏برای دیگران می خواهند جز شر نیست، برای خودشان هر چه هست‏‎ ‎‏می خواهند و دیگران را پایمال می کنند.(30)‏

4 / 2 / 64  

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقشه های غم انگیز استکبار  

‏از جمله نقشه ها که مع الاسف تاثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان‏‎ ‎‏گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای‏‎ ‎‏استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوری که‏‎ ‎‏خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب‏‎ ‎‏قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم‏‎ ‎‏دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب‏‎ ‎‏معرفی نمودند! و قصۀ این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن‏‎ ‎‏خورده و اکنون نیز می خوریم کشنده و کوبنده است.‏

‏     و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیدۀ زیر سلطه را در همه چیز‏‎ ‎‏عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از‏‎ ‎‏پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانی شان ترسانده اند که جرات دست‏‎ ‎‏زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و‏‎ ‎‏سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و‏‎ ‎‏گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی‏‎ ‎‏موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه‏‎ ‎‏از شرق و غرب تقلید نماییم.(31)‏

 15 / 3 / 68 

*  *  *

 

کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 24