فرهنگ استعماری، بدتر از اسلحه قلدرها
فرهنگ استعماری، جوان استعماری تحویل مملکت می دهد. فرهنگی که با نقشۀ دیگران درست می شود و اجانب برای ما نقشه کشی می کنند و با صورت فرهنگ می خواهند تحویل جامعۀ ما بدهند، این فرهنگ فرهنگ استعماری و انگلی است. و این فرهنگ از همۀ چیزها، حتی از این اسلحۀ این قلدرها بدتر است. این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت می شکند، و حالا هم شکسته، اما وقتی فرهنگ فاسد شد، جوانهای ما که زیربنای تاسیس همه چیز هستند از دست ما می روند و انگل بار می آیند، غربزده بار می آیند. اینها را از همان اول، از همان کلاسهای اول، توی ذهنهایشان هی مطالبی می کنند تا برسند به آن بالا. اگر فرهنگ فرهنگ صحیح باشد جوانهای ما صحیح بار می آیند. اگر فرهنگ فرهنگ حق باشد، فرهنگ الهی باشد، فرهنگی باشد که برای منفعت اهل ملت، برای منفعت مسلمین باشد، این افرادی که می بینید که الآن سر کار هستند، اینها از آنها بیرون نمی آمد. فرهنگ ما یک فرهنگ استعماری است، فرهنگ ما در دست صُلَحا نیست، صالح اداره اش نمی کند.(5)
دی 1356
* * *
وابستگی فرهنگی
هر دستگاهی از دستگاههایی که ملت از آن یک نحو استفاده دارد، اینها
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 7
به خطر انداختند و از بین بردند. یک ملتی احتیاج به فرهنگ دارد، ملت با فرهنگش زندگانی سیاسی می تواند بکند. ما فرهنگمان یک فرهنگی است که استقلال ندارد و مربوط به خود مردم نیست، بلکه اداره اش باید به دست خارجیها بشود و به امر آنها تنظیم بشود برنامه هایش؛ و لهذا یک فرهنگ سالم تحویل نمی دهند؛ یک فرهنگیان سالم تحویل به ما نمی دهند. اساتید دانشگاه نمی توانند، نمی توانستند که به کار خودشان آنطور که باید ادامه دهند. دانشجوهای دانشگاهها نمی توانند به آنطوری که می خواهند به کارشان ادامه بدهند. همۀ دستگاهها باید دستگاه مداحی برای «آریامهر» باشد همه؛ همه باید یک کلام دستگاهی باشد که ادارۀ ظلم را تقویت کند. ملت می بیند می رود سراغ فرهنگش، یک فرهنگ فلج؛ یک فرهنگی که از آن هیچ کار نمی آید و نمی تواند یک نقش صحیحی داشته باشد.(6)
2 / 8 / 57
* * *
سلب آزادی
ما پنجاه سال است که تحت فشار و با اختناق فوق العاده به سر می بریم. ما نه فرهنگ مستقل داریم و نه لشکر و ارتش مستقل داریم و نه اقتصاد صحیح و سالم داریم و نه جهات سیاسی ما صحیح و سالم است. اما فرهنگ ما، فرهنگی است که با دستور دیگران، شاه تحمیل کرده است. مدارس ما غالباً به شکل نیمه تعطیل است یا تعطیل و در وقتی هم که اشتغال داشته باشند، دستور این است که اینها را عقب نگه دارند و نگذارند که رجال دانشمند در مملکت ما پیدا بشود. تمام مطبوعات ما و کلیۀ وسایلی که باید به وسیلۀ آن تبلیغ شود در این پنجاه سال در اختیار شاه بوده است. تمام اشکال آزادی از ملت ما سلب شده است.(7)
5 / 8 / 57
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 8
نفوذ و دخالت اجانب در امور داخلی
مخالفت شوروی با نهضت ما و موافقت با شاه، بدین جهت است که می خواهد در ایران دست و نفوذ داشته باشد و در امور داخلی ما دخالت کند. حکومت اسلامی نه به او و نه به دولتهای دیگر اجنبی چنین اجازه ای نخواهد داد.(8)
19 / 8 / 57
* * *
نفوذ و سلطۀ امریکا بر کشورها
البته امریکا می خواهد که همۀ کشورها را زیر نفوذ خود داشته باشد. ولی ما چنین تصوری را نمی توانیم بپذیریم و ملت از آن خسته شده است. ملتهای دیگر نیز با پیروی از ملت ما خود را از دست اندازی استثمار رهایی خواهند داد.(9)
19 / 10 / 57
* * *
ایجاد وابستگی فکری و روحی
نیروهای انسانی مهم است. اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند. در بین خود کشور ما جوری کردند که محتوای انسان را از بین بردند، یک صورتی گذاشتند و محتوا را گرفتند. طوری کردند که اعتماد ما هم به خودمان تمام شد. استقلال فکری ما را، استقلال روحی ما را، از دست ما گرفتند. این بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال نداشت. ما روحیۀ خودمان را از دست داده بودیم. هرچه می شد در ذهن همه این بود که باید از خارج این کارها درست بشود می خواستند اسفالت کنند یک خیابانی را، یا بین این شهر با آن شهر یک خطی بکشند، آن باید از خارج بیاید. اهانت کردند به نیروهای انسانی ما، محتوا را گرفتند. تا یکی مریض می شد، این باید انگلستان برود؛ حالا هم باز تتمه اش هست. اطبا که گاهی می آیند اینجا،
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 9
می گویند ما خودمان می توانیم معالجه کنیم اینهایی که می برند آنجا، ما هم می توانیم معالجه کنیم، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب اطمینان کردند از خودشان، استقلال فکری را از ما گرفتند. ما در فکر و در اندیشه و در روح وابسته شدیم.
این وابستگی بسیار اسفناک است. وابستگی نظامی را با یک روز، با یک ماه می شود رفعش کرد؛ بیرونشان کرد؛ وابستگی اقتصادی قابل جبران است؛ زود می شود جبران کرد؛ اما وابستگی روحی و انسانی است که بسیار مشکل است. یک بچه را از آن بچگی، کوچولویی، که بوده است در دامن مادرش، تا رفته است به دبستان، تا رفته است به دبیرستان، و تا رفته است در دانشگاه، هر جا رفته، تبلیغات جوری بوده است که این را وابسته بار آورده؛ اعتقادش این شده که به غیر ارتباط با خارج نمی شود کاری کرد؛ خودمان چیزی نداریم. حتی گمان این است که خودمان، حتی اخلاقمان هم اخلاق صحیح نباشد، این است که مشکل است ترمیمش، به این زودیها هم ترمیم نمی شود.(10)
9 / 3 / 58
* * *
تزریق خودباختگی در روشنفکران
الآن هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این روشنفکران ما درست می کنند، باز حرفها همان حرفهای غربزدگی است؛ همان حرفهاست. همان حرفهایی که در زمان طاغوت وقتی جمع می شدند دور هم می گفتند، حالا هم باز همان حرفها را می زنند. از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی آییم. آن گوینده شان، که خدا رحمتش کند حالا فوت شده است گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد! یکی از معاریف اینها [می گوید] که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد اینطور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود.
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 10
صورت صورت یک آدم، مثل سایر مردم؛ ولی محتوا محتوای وابسته.
به این زودیها ما نمی توانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای «آزادی» طلب را از آن محتوایی که در [مغز]شان پنجاه سال، سی سال، بیست سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان، خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودی، نمی شود اصلاحشان کرد.(11)
9 / 3 / 58
* * *
وابستگی روحی، بدتر از همه چیز
این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ یک فرهنگ مستقل؛ نه یک فرهنگ استعماری که آنها برای ما دیکته کردند. آنها برای ما دیکته کردند. فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الآن عوض شده؛ غربی شده، وقتی هم حرف می زنیم حرفمان غربی است. وقتی اسم خیابان می گذاریم اسم خیابانهای غرب را می گذاریم؛ اسم اشخاص غربی را می گذاریم: خیابان «روزولت»! خیابان «کندی»! خیابان کذا. اینها غربزدگی است. در تمام اروپا بگردید یک خیابان «محمدرضا» پیدا نمی کنید؛ یک خیابان «نادر» پیدا نمی کنید. خیابانهایمان هم خیابان غربی است! تعارفهایمان هم با هم تعارف غربی است. آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربی است. همه چیز. ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم. این وابستگی روحی از همۀ چیزها برای ما بدتر است.(12)
9 / 3 / 58
* * *
خطر غربزدگی
دانشگاه را به یک صورتی درآوردند که اشخاصی که از آنجا خارج بشوند به درد همانها بخورند. آنقدر تبلیغات کردند از غرب، از جلو رفتن غرب،
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 11
آنقدر تبلیغات کردند که جوانهای ما را از همان دانشگاه، غربی بار آوردند...
... استقلال فکری دیگر حالا نداریم. همه اش دنبال این هستیم که غرب چکاره است. الآن هم که جمهوری اسلامی را ما می خواهیم ان شاءا لله مستقر بشود و می خواهیم حسابمان را از غرب جدا بکنیم و استقلال همه جانبه پیدا بکنیم، الآن هم یک دسته «غربزده هایی» هستند که اینها الآن در فکر این هستند که این جمهوری، اسلامی اش نباشد؛ همان «جمهوری» باشد. یک جمهوری دمکراتیک باشد. این برای این است که اینها ـ آنهایی شان که مردمی نیستند که خیانتکار باشند ـ اشتباه دارند. اینها از بس به آنها تزریق شده و تعلیم شده در این مدارس، هر جا می رفتند هی صحبت غرب بوده، هر جا رفتند صحبت آزادی در غرب بوده است، هر جا رفتند صحبت «حقوق بشر» و جمعیت حقوق بشر و طرفدار حقوق بشر در غرب بوده، اینها آنهایی شان که خیانتکار نیستند، اشخاص بدی نیستند، لکن باورشان آمده. از بس به آنها گفته اند باورشان آمده.(13)
21 / 3 / 58
* * *
تاسف از روشنفکران غربزده و شرقزده
افسوس که هنوز عده ای از روشنفکران نمی توانند دست از غرب و یا شرق بکشند؛ و این دو را سر مشق کارهای خود قرار داده اند. امیدواریم با تحول فرهنگ حاکم اسلامی، این گروه به خود مشغول و از مردم بریده به خود آیند و اصالت خویش را دریابند و از وابستگی نجات پیدا کنند.(14)
18 / 4 / 58
* * *
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 12
مصیبت بزرگ
این مصیبت بزرگی که بر ایران و ممالک شرقی، مطلقاً، وارد شده است که گوششان به این است که غربیها چه می کنند و چه می گویند و چه عمل می کنند، و خودشان را از دست بکلی داده اند. استقلال فکری خودشان را، محتوای خودشان را، از دست داده اند. این ضرری است که بالاتر از ضرر نفت ـ و نمی دانم امثال این ـ است. این را باید فرهنگ جبران بکند که فرهنگ ما طوری باشد که بعد از ان شاءالله چند سال دیگر افرادی که از فرهنگ بیرون می آیند یک افرادی متکی به نفس که خودشان را ببینند؛ نه تبع ببینند؛ نه دنباله ببینند؛ و گمان کنند که هر چه آنها کردند، ما باید دنبال آنها باشیم. باید مملکت خودشان را و خودشان را مستقل ببینند، و خودشان اداره بکنند مملکتشان را. خودشان با استقلال فکری خودشان، دنبال مملکت و مصالح مملکت باشند.(15)
23 / 4 / 58
* * *
جایگزینی فرهنگ استعماری و استبدادی به جای فرهنگ اسلام
همان طور که کراراً تذکر داده ام بزرگترین وابستگی ملتهای مستضعف به اَبَرقدرتها و مستکبرین؛ وابستگی فکری و درونی است، که سایر وابستگیها از آن سرچشمه می گیرد. و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد. و برای به دست آوردن استقلال فکری و بیرون رفتن از زندان وابستگی به غیر، باید از خواب مصنوعی که بر بعضی از قشرهای ملت و خصوصاً طبقۀ دانشمند و متفکر و روشنفکر تحمیل شده است، برخیزید و خود را و مفاخر و مَآثر ملّی و فرهنگی خود را دریابید. بزرگترین فاجعه برای ملت ما این وابستگی فکری است که گمان می کنند همه چیز از غرب[است]، و ما در همۀ ابعاد فقیر هستیم، و باید از خارج وارد کنیم. شما استادان و فرهنگیان و دانشجویان دانشگاهها و دانشسراها، و نویسندگان و
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 13
روشنفکران و دانشمندان معظّم باید کوشش کنید، و مغزها را از این وابستگی فکری شستشو دهید. و با این خدمتِ بزرگ و ارزنده، ملت و کشور خود را نجات دهید...
... اجانب، خصوصاً امریکا، در نیم قرن اخیر کوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه های فرهنگی و علمی ما را از محتوای اسلامی ـ انسانی ـ ملی خود خالی، و به جای آن فرهنگ استعماری استبدادی بنشانند.(16)
31 / 6 / 58
* * *
وابستگی فکری، مانع از استقلال
از همه اطراف ما را وابسته کردند. و تا این وابستگی فکری هست در ما که همۀ نظرمان به این است که ما همه چیزمان را از غرب باید بیاوریم، و هر وقت هم که هر عیبی پیدا می کنیم غرب باید این را معالجه بکند، تا این وابستگی هست، ما نمی توانیم استقلال پیدا کنیم. هیچ نحو استقلالی حاصل نمی شود، الاّ اینکه ما خودمان را بشناسیم که ما خودمان هم فرهنگ داریم؛ خودمان هم همه چیز داریم؛ و احتیاج به غرب در این امور نداریم؛ و آنی که آنها به ما می دهند آن نیست که واقعیتِ رشدآوری باشد؛ آن است که ما را می خواهند در یک حدّی نگه دارند. همین اشخاصی که در آلمان فرستادند این را برای رسیدگی و برای تحصیل [دانش] اتمی آنها پیش من، در پاریس که بودم، دستجاتشان می آمدند و می گفتند که این اولاً که در اینجا دارند و طرح کردند درست کنند برای ایران مُضرّ است اگر درست بشود. و ثانیاً، ماها که آمدیم اینجا، ما را نمی گذارند اصلاً بفهمیم! ما را در یک حدّی نگه داشتند نمی گذارند تحصیل کنیم؛ نمی گذارند بفهمیم. وضع اینطوری بوده است و هست. تا ما از فکر اینکه ما همه چیزمان از غیر است و ما باید وابسته باشیم ... شما
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 14
اگر شنیده باشید یکی از این گویندگانی که یک وقت هم در سنا بود، شاید هم یک وقتی رئیس سنا بود، حالا من یادم نیست، این یک آدم معروفی است در صدر مشروطیت، تا حالا هم، تا وقتی که مُرد هم جزء معاریف بود، این گفته بود که ما هیچ چیزمان درست نمی شود، الاّ همه چیزمان انگلیسی باشد. تا ما همه چیزمان را به فرم انگلستان درست نکنیم، درست نمی شود! حالا یا این آدم این قدر بیشعور بوده است که این تبلیغاتی که کردند در مغزش وارد شده است و اعتقادش این معنا بوده است. یا اینکه این هم از وابستگان به انگلستان بوده است، می خواسته است این حرفها را جزء تبلیغاتی که می کنند این هم جزء تبلیغاتش باشد.
ما الآن در یک وقتی واقع شدیم که جوانهایی که به دست ما تحویل داده شده است جوانهایی است که همه فرم غربی داشته اند، و باید تعویض بشوند، مغزها باید عوض بشوند.(17)
14 / 7 / 58
* * *
وابستگی فرهنگی، سرمنشا همۀ وابستگیها
آنچه که بعد از انقلاب بر شما معلمین و بر همۀ قشرهایی که سمت تعلیم و تربیت را دارند وظیفه است، و لازم اینکه این مغزهایی که در طول پنجاه و چند سال حکومت جائرانه و سلطۀ اجانب باید بگوییم غربزده شدند نجات بدهید. اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند، نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود. مادامی که ما پیوستگی مغزی داریم به خارج و اجانب، هیچیک از این گرفتاریهایی که شمردید نمی توانیم از زیرش فرار کنیم. راس همه اصلاحات، اصلاح «فرهنگ» است، و نجات جوانهای ما از این وابستگی به غرب. غرب بسیار چیزهای مفیدی دارد که برای خودش نگه داشته؛ و یک قدری از آنها را صادر کرده
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 15
است با بسیاری از جنایتها به ممالک شرق.
آن چیزی که آنها به اسم «علم» صادر می کنند، به اسم «فرهنگ» صادر می کنند، به اسم «ترقی و تعالی» صادر می کنند، آن غیر از آنی است که پیش خودشان است. آنها برای ممالک شرقی یک طور دیگری فکر می کنند. اگر ملاحظه کرده باشید، همین چند روز قبل، چند هفتۀ قبل، در یکی از روزنامه ها یا مجلات نوشته بود که فلان دواها، فلان قِسم از دواها، در امریکا ممنوع است، لکن برای جهان سوم صدورش مانع ندارد! اطبایی که در خارج می روند و تحصیل می کنند و دارای جواز می شوند، دیپلم می شوند، و این کارهایشان را تمام می کنند، بسیاری از آنها را اجازۀ اینکه در خود آن کشور طبابت کنند نمی دهند، می گویند بروید در مملکت خودتان طبابت کنید! کیفیت تحصیلی که جوانهای ما می روند و آنجا تحصیل می کنند، و به خیال خودشان برای «ترقی» می روند، کیفیت تحصیلی صحیح نیست؛ یعنی آنها این چیزهایی که نفع دارد برای همه، به اختیار ما نمی گذارند. اگر چنانچه یک تعلیمی هم بکنند، یک تعلیم جزئی است؛ و باید بگوییم تعلیم استعماری. همه چیزِ ما را وابسته به خودشان در عین حال می کنند و به ما هم چیزی هم نمی دهند. ما الآن در همه چیز به گمان همه یک نحو وابستگی داریم. که بالاتر از همه، وابستگی افکار است. افکار جوانهای ما، پیرمردهای ما، تحصیلکرده های ما، روشنفکرهای ما، بسیاری از این افکار؛ وابسته به غرب است، وابسته به امریکاست. ولهذا حتی آنهایی که سوءنیت ندارند و خیال می کنند می خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان، از باب اینکه راه را درست نمی دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را از غرب بگیریم، این وابستگی را دارند. و این وابستگی سرمنشا همۀ وابستگیهاست که ما داریم. اگر ما وابستگی فرهنگی را داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست؛ وابسته اجتماعی هم هست؛ سیاسی هم هست.
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 16
همۀ اینها هست.(18)
4 / 8 / 58
* * *
شناخت فرهنگ مترقی اسلام، راه نجات از وابستگی
من امیدوارم که مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر، گرفتاری های خود و منشا آن را بدرست ادراک کنند؛ و با اتحاد همه جانبه و اتکال به اسلام و در زیر پرچم پرافتخار آن از قید و بندهای استعمارگران رهایی یابند. مسلمین که در آستان این قرن دردهای جانفرسای خود را یافته، و از قدرتهای شیطانی بزرگ جز گرفتاریهای گوناگون و چپاولگریها و جنایات چیزی ندیده اند، باید با به هم پیوستگی صمیمانه و توجه به خداوند بزرگ و اسلام عزیز به فکر چاره برآیند. چاره، و یا مقدمۀ اساسی آن است که ملتهای مسلمان و دولتها اگر ملی هستند کوشش کنند تا وابستگی فکری خود را از غرب بزدایند و فرهنگ و اصالت خود را بیابند، و فرهنگ مترقی اسلام را ـ که الهام از وحی الهی می گیرد ـ بشناسند و بشناسانند.(19)
8 / 8 / 58
* * *
خودباختگی، منشا بدبختی ملتها
کمال تاسف است که کشور ما که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است. همچو غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می کنند غیر از غرب هیچ خبری در هیچ جا نیست. و این وابستگی فکری، وابستگی عقلی، وابستگی مغزی به خارج منشا اکثر بدبختیهای ملتهاست و ملت ماست.(20)
12 / 10 / 58
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 17
خودباختگی شرق در مقابل فرهنگ استعماری غرب
دانشگاهها و دانشسراها، اینها که ما داریم، فرمهایش همه فرم غرب است. دادگاههای دادگستری هم همین طور است. مراحل دادگاهی هم از غرب گرفته شده است و همه چیز را از غرب گرفته اند. فرهنگ به این غنی ای کنار زده شده است و چسبیده اند به فرهنگ غرب. آن هم نه فرهنگ اصیل غرب، فرهنگ استعماری غرب. غرب همه چیز استعماری دارد. طب استعماری دارد. فرهنگ استعماری دارد. همه چیز استعماری دارد، صادر می کند برای کشورهایی که عقب افتاده اند به اصطلاح آنها، آن چیزی که مناسب با آنجاست، به طوری که وابستگی داشته باشد. آنها می خواهند ما وابسته باشیم، و چیزهایی که به ما می دهند چیزهایی است که وابستگی می آورد. استقلال نمی خواهند ما داشته باشیم. استقلال فرهنگی نمی خواهند داشته باشیم. استقلال فکری نمی خواهند داشته باشیم. عُمالی که آنها تربیت کرده اند در پیش خودشان و صادر کردند برای ما، آنها هم کمک کردند به آنها، و طرز فکر جامعه ما را به طوری عوض کردند که اگر یک مطلبی غربی نباشد جامعۀ ما نمی پذیرد این را. حالا شاید در این نهضت کم شده باشد... .
... ما باید اگر بخواهیم از این بیچارگی بیرون برویم، باید این وابستگی مغزی را کنار بگذاریم. باید دانشگاههای ما یک دانشگاههایی باشد که تا مدتها زحمت بکشد، این جوانها را از آن حال سابق رژیم شاهنشاهی برگرداند به یک حال سالم رژیم اسلامی. باید زحمت بکشند. جوانهای ما هم باید جدیت کنند در این معنا که خودشان را که گم کردند پیدا بکنند. تا اسم غرب می آید، خودشان را نبازند. شما دیدید که در مقابل غرب ایستادید. آن هم در آن چیزی که غرب جلو افتاده است، در نظامی، در تجهیزات، عرض می کنم که با سلاح و امثال ذلک. شما در مقابل اینها که زورمند بودند ایستادید و با دست خالی هم ایستادید و پیش بردید. اگر قبلاً به ما می گفتند که ما می خواهیم یک حرفی بزنیم که امریکا خوشش
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 18
نیاید، می ترسیدیم. سابق هم اینطور بود که اگر یک مساله ای می شد تا سفیری که اینجا داشتند چه سفیر انگلستان بود یا شوروی بود یا امریکا بود، می آمد یک اخطاری می کرد همه عقب می نشستند. لکن شما دیدید که قیام کردید و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادید و حریف خودتان را در عین حالی که همه جدیت داشتند که باشد، عقب زدید. معلوم شد، می شود مقابل غرب ایستاد. می شود حتی جلو قدرتهای غرب ایستاد. در این قضیه خودتان را پیدا کردید. دیدید که نه، ما خودمان هم می توانیم با مشت خالی جلو برویم. در فرهنگ هم باید خودتان را پیدا بکنید.
آنها الآن در صددند که با هر جهتی که شده است، شما را باز به خودشان متوجه کنند، همه کوشششان این است که شماها را وابسته قرار بدهند، وابسته کنند. نگذارند این وابستگی از بین برود. و شما دانشجوهای عزیز خودتان در صدد این باشید که از غربزدگی بیرون بیایید. این گمشدۀ خودتان را پیدا کنید. گمشدۀ شما خودتان هستید. شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند. آنها در صددند که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما تحمیل کنند، و شما باید مقاومت کنید. شمایی که می خواهید مستقل باشید، می خواهید آزاد باشید، می خواهید خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید، باید همۀ قشرها در این مملکت، همۀ قشرها بنای بر این بگذارند که خودشان باشند. باید کشاورزها بنای بر این بگذارند که خودشان از زمین روزی خودشان را بیرون بیاورند و مملکت را خودکفا کنند. و باید کارخانه های ما خودکفا بشود. و باید صنایع را خود این مردم، خود این توده های مردم، صنایع را رشد بدهند. و باید دانشگاهها خودکفا بشوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند.(21)
12 / 10 / 58
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 19
ترس از دانشگاه استعماری
ما از حصر اقتصادی نمی ترسیم. ما از دخالت نظامی نمی ترسیم. آن چیزی که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است. ما از دانشگاه استعماری می ترسیم. ما از دانشگاهی می ترسیم که جوانهای ما را آنطور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند. ما از دانشگاهی می ترسیم که آنطور جوانهای ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند.(22)
1 / 2 / 59
* * *
سلطه فرهنگی، بزرگترین مصیبت مسلمین
این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است بر همۀ ممالک اسلامی، مهمش این سلطۀ فرهنگی بوده است. در آن مراکز تربیت می شدند بچه های ما به تربیتهایی که وقتی که از دانشگاهها بیرون می آمدند طرفدار غرب یا طرفدار شرق بودند. همین جوانهایی که شما ملاحظه می کنید که الآن یا برای چین یا برای شوروی یا برای امریکا در ممالک مختلف فعالیت می کنند، و الآن در ایران خصوصاً [فعالیت] می کنند، اینها بسیارشان از همین دانشگاهها بیرون آمده اند، یعنی با این تربیت بیرون آمده اند که خودتان چیزی نیستید! عمال آنها، چه آنهایی که قلمفرسایی می کردند و غربزده بودند، و چه آنهایی که در مدارس ما مشغول تربیت بودند، اینها همه این معنا را متفق الکلمه بودند که ما خودمان ازمان چیزی نمی آید! ما باید دنبالۀ غرب باشیم، یا دنبالۀ شرق باشیم. مصیبت بزرگ برای مسلمین همین فرهنگی است که در بین مسلمین رواج پیدا کرده، و جوانهای ما را می کشاند یا به آن طرف یا به آن طرف.(23)
30 / 2 / 59
* * *
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 20
استحاله شخصیت ایرانی و اسلامی
کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند، و به جای شخصیت ایرانی ـ اسلامی، یک شخصیت وابستۀ اروپایی، شرقی، غربی به جایش بگذارند؛ یعنی تربیت فاسدی که در رژیم سابق بود و بتدریج داشت قوت می گرفت.(24)
26 / 11 / 59
* * *
سلطه طلبی امریکا و شوروی
هم شوروی می خواهد ما تحت سلطۀ او باشیم، هرچه بخواهد استفاده بکند؛ هم امریکا می خواهد این کار بکند؛ هم سایر کسانی که نظیر آنها هستند.(25)
12 / 12 / 59
* * *
خودباوری، لازمۀ رهایی از غرب و شرق
این یک برنامه ای بوده است که ریخته شده بوده است و تبلیغاتی که در دنبال این برنامه به وسیع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسیاری از افراد ما را، به اینکه ما هیچی نداریم و نمی توانیم هم داشته باشیم؛ ما باید حتماً، برویم یا به طرف غرب و در بلوک غربی واقع بشویم تا آنها به ما ترحم کنند و حاجتهایی که ما داریم آنها برآورده کنند و یا باید به طرف شرق کمونیست برویم تا آنها این عمل را انجام بدهند. و الآن هم مغزهایی هست، که خود را مغز متفکر می دانند، باز باورشان نشده است که خود ما هم می توانیم آدم باشیم.(26)
4 / 3 / 60
* * *
دانشگاه و روحانیت، دو نقطه حساس
همان طور که آنها انگشت روی دانشگاه می گذاشتند و با تمام قدرت
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 21
دنبال این بودند که دانشگاه را به دست خودشان بیاورند و اشخاصی که جبهه و وجهه شان رو به شرق و بیشتر رو به غرب است [در] دانشگاه آن طور به دست بیاورند و تربیت دانشگاهیها را آن طور بکنند و قشر روحانیت را هم کنار بگذارند، آنها را بی خاصیت کنند و اینها را خاصیت شرقی یا غربی بدهند، همان طور هم ماها و این انقلاب انگشت را روی همان نقطۀ حساس گذاشت.(27)
23 / 3 / 60
* * *
تلقین وابستگی
افکارشان اینطوری پرورش یافته؛ یعنی، از بچگی به گوش اینها خوانده اند که این کشورهای ضعیف بدون وابستگی یا به این طرف یا به آن طرف، بدون این، برایشان امکان استمرار حیات نیست!(28)
24 / 3 / 60
* * *
نفوذ در مراکز تربیت و تعلیم
هجوم دانشجویان پس از طی کردن دوره های تحصیلی با آموزشهای غربی و شرقی در دبیرستانها و دانشگاههای ایران به سوی غرب و احیاناً شرق ـ که رهاوردی جز فرهنگ غربی و شرقی نداشت ـ چنان فاجعه ای به بار آورد که همۀ ابعاد جامعۀ ما را بی قید و شرط وابسته بلکه تسلیم به ابرقدرتها کرد؛ به طوری که جامعۀ ما با ظاهری ایرانی اسلامی محتوایی سرشار از غرب و شرقزدگی داشت. و مع الاسف پس از گذشت سه سال از پیروزی انقلاب و مقاومت و ایستادگی جمهوری اسلامی در مقابل شرق و غرب و مکتبهای انحرافی آنان و وفاداری این جمهوری به اسلام به عنوان نفی کنندۀ جمیع وابستگیها و انحرافات، باز گرفتار گروهها و گروهکهای وابسته به یکی از دو قطب و سرسپردۀ مکتبهای انحرافی و
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 22
وابسته به یکی از آنان می باشیم. و نیز مواجهیم با افرادی از این منحرفین که در مراکز تربیت و تعلیم نفوذ کرده اند و با مجال دادن به آنان، خطر به انحراف کشیدن جوانان و نونهالان بسیار است؛ که خدای ناکرده با انحراف و وابسته شدن فرزندانمان به فرهنگ غرب یا شرق، تمام ابعاد جامعه یا وابسته و تسلیم غرب خواهد شد و یا شرق؛ و تمام کوششها و زحمات ملت و خون جوانان و عزیزان آنان به هدر خواهد رفت.(29)
31 / 6 / 60
* * *
عصر شیطانها
من گمان نمی کنم که دنیا تاکنون به مثل این دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم، شیطان داشته است. بوده است البته شیطان در همه وقت، شیطانهای انسی در همه طول تاریخ بوده است، اما هرچه دنیا پیشرفت کرده است، شیطانها هم در کارهای شیطانیشان پیشرفت کرده اند. امروز که به اصطلاح عصر تمدن و ترقی و عصر پیشرفت است، عصر شیطانهاست. شما در سرتاسر دنیا اگر چنانچه ملاحظه کنید، دنیا در دست شیاطین است، استثنایش بسیار کم است. اینها با آن حیله های شیطانی و با آن ابزار شیطانی که دارند، همه جا را قبضه کرده اند و در مقام پیشرفت هم هستند و هر روز یک توطئه هایی انجام می دهند. در مقابل یک همچه توطئه عظیم و یک همچه شیطانهای تعلیم دیده و شیطانهای عصر تمدن، باید انسانها قیام کنند. باید انسانها همان طوری که انبیای عظام و اولیای خدا قیام کردند و جانفشانی کردند، باید در این عصر هم همۀ شما، همۀ ما، همۀ روحانیون، همۀ ملتها، همۀ ستمدیده های تاریخ باید قدعلم کنند و جلوی این شیاطین بایستند. اگر سستی بشود، شیاطین همۀ عالم را می بلعند. آنها با اسم صلح دوستی،
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 23
جنگ افروز اول جهانند؛ آنها با اسم حقوق بشر، بالاترین کسانی هستند که حقوق بشر را پایمال می کنند؛ آنها در عین ادعای خیرخواهی، آنچه را برای دیگران می خواهند جز شر نیست، برای خودشان هر چه هست می خواهند و دیگران را پایمال می کنند.(30)
4 / 2 / 64
* * *
نقشه های غم انگیز استکبار
از جمله نقشه ها که مع الاسف تاثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! و قصۀ این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن خورده و اکنون نیز می خوریم کشنده و کوبنده است.
و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیدۀ زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانی شان ترسانده اند که جرات دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم.(31)
15 / 3 / 68
* * *
کتاباستکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 24