آیت اللّه‌ محمد امامی کاشانی

روحانیت خاص امام باعث جذب شاگردان

روحانیت خاص امام باعث جذب شاگردان

‏نکات بسیاری از شخصیت امام در خاطر دارم؛ یکی جنبۀ معنوی و روحانی ایشان‏‎ ‎‏بود که وقتی به محلی وارد می شدند، کسی که شاگرد ایشان هم نبود و ارتباطی‏‎ ‎‏نداشت، مجذوب جاذبۀ ایشان می شد. جاذبۀ خاصی داشتند. یادم است اوایلی که‏‎ ‎‏وارد قم شده بودم و هنوز هم به جلسۀ درس ایشان نرفته بودم، وقتی به مدرسۀ‏‎ ‎‏فیضیه تشریف می آوردند و یا در مجامع دینی که به مناسبتهایی تشکیل می شد،‏‎ ‎‏شرکت می کردند، رفتارشان طوری انسان را جلب می کرد که آدم می خواست‏‎ ‎‏همیشه به ایشان نگاه کند. ایشان روحانیت خاصی داشتند و اگر کسی هم با ایشان‏‎ ‎‏آشنا نبود، در همان برخوردهای اول، این روحانیت را احساس می کرد. ما که در‏‎ ‎‏درس ایشان شرکت می کردیم، می دانستیم که در لابه لای مطالبی که در درس فقه یا‏‎ ‎‏اصول می فرمایند، مطالبی را بیان می کنند که مقام معنوی ایشان را نشان می دهد.‏‎ ‎‏توحید و توکل عجیب وخاصی داشتند. امام گاهی در بحثها به جنبه های معنوی ای‏

کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 16
‏که در آیات شریفۀ قرآن وجود دارد، اشاره می کردند و دربارۀ جهاد با نفس که‏‎ ‎‏جهاداکبر است، کراراً صحبت می کردند. شاید این نظر منحصر به من نباشد و‏‎ ‎‏خیلی ها معتقد باشند که در قم استادی نبود که نصیحت کند و سخنان او در حد‏‎ ‎‏سخنان امام دلنشین باشد. با اینکه در قم شخصیتهای بزرگی وجود داشت، از جمله‏‎ ‎‏آیات عظام بروجردی و حاج سیدمحمدتقی خوانساری و حاج سیدمحمد حجت‏‎ ‎‏ـ رضوان اللّه تعالی علیهم ـ و بقیۀ شخصیتهای بزرگ که همه از اخلاص و تقوا و‏‎ ‎‏خداشناسی خاصی برخوردار بودند و هستند و ما و همۀ طلبه ها برای همه عظمت‏‎ ‎‏قائل بودیم؛ ولی سخنان ایشان طوری دل را زیر و رو می کرد و مغزها را روشن‏‎ ‎‏می کرد که من با هیچ حکیم و فیلسوف، فقیه و مجتهد، خطیب و واعظی برخورد‏‎ ‎‏نکردم که سخنانش اینطور آدم را تربیت کند. لذا امام را به عنوان یک مربی حوزه و‏‎ ‎‏تربیت کننده و هادی برای فضلا و طلبه ها شناختیم و به ایشان معتقد بودیم.‏

‏     حضرت امام یک روز دربارۀ استاد عرفانشان مرحوم آیت اللّه شاه آبادی‏‎ ‎‏ـ رضوان اللّه علیه فرمودند: «مرحوم آقای شاه آبادی لطیفه ای ربانی بود». امام‏‎ ‎‏جنبه های عرفانی (یعنی مسائل معنوی و خداشناسی) را از این استاد فرا گرفتند.‏‎ ‎‏حدیث و دعایی که از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نقل می فرمودند، مطلبی بود که ما‏‎ ‎‏آن را خیلی دیده و خوانده بودیم، اما اینکه آن دعا با دلها چه می کرد، حقیقتی‏‎ ‎‏یدرک ولایوصف است.‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 17

  • )) پابه پای آفتاب؛ ج2، ص 262.