سؤال فلسفی را در درس فقه و اصول جواب نمی داد
حضرت امام با وجود اینکه اهل فلسفه بود و در فلسفه نیز اهل نظر و دقت، قاعدتاً می بایست مسائل فلسفی را به اصول و فقه می کشید زیرا طبعاً هر کسی در هر قسمتی که تخصص داشته باشد به هر مناسبتی می خواهد مهارتش را پیش بکشد. ولی ایشان برخلاف آنچه که انتظار می رفت می بود. اصلاً مسائل فلسفی را در درس مطرح نمی کرد، مگر در جاهایی که واقعاً لازم بود. نوعاً این حرف را می زدند که آقایان (علمای گذشته) بی خود مسائل فلسفی را به مسائل اصولی کشیده اند. سعی می کرد اثبات کند که اصلاً این مسائل مربوط به اینجا نیست و نباید مطرح کنند. گاهی که طلبه ها یک سؤال فلسفی می کردند ایشان توی درس جواب نمی داد. گاهی می فرمود که: «اینها را برای اهلش بگذارید، اینجا جای این حرفها نیست. معمولاً تحاشی داشت از اینکه حتی یک سؤال فلسفی را در درس پاسخ بدهد. یک روز بنده خدمت امام گفتم، آقا شما اهل فلسفه هستید و سابقه ای در این قسمتها دارید. اگر کسی توی درس سؤال فلسفی می کند چرا تحاشی می کنید. انگار که اصلاً از فلسفه توبه کرده اید. ایشان فرمود: «نه من توبه نکرده ام ولی مسائل فلسفی جای خودش را دارد و طرح آن در اینجا درست نیست. در این زمان اسلام نیاز به فقه دارد و ما باید کارمان را در فقه متمرکز کنیم». من این جمله را همیشه به یاد دارم. شاید آن موقع معنای دقیق و مهم این جملۀ امام را نمی فهمیدم.
* * *
کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 26