حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر محتشمی پور

اعتراف فضلای حوزه نسبت به شخصیت علمی امام

اعتراف فضلای حوزه نسبت به شخصیت علمی امام 

‏جمعیت درس امام آن موقع حدود سیصد تا سیصد و پنجاه نفر بود که نسبت به‏‎ ‎‏جمعیت دو هزار و پانصد نفری طلبه های نجف تعداد زیادی بود. مجتهدین از علما‏‎ ‎‏و فضلای نجف مجذوب امام شدند که این موضوع موج عظیمی ایجاد کرد. آقای‏‎ ‎‏راستی در یکی از گعده‏‎[1]‎‏های نجف اظهار کرده بود من پیش از شرکت در درس امام‏‎ ‎‏تصور می کردم از تحصیل بی نیازم ولی پس از آن متوجه شدم که ده دوازده سالی‏‎ ‎‏باید پای درس ایشان زانو بزنم و از محضر امام کسب فیض کنم. آقای راستی کاشانی‏‎ ‎‏از فارغ التحصیلان و شاگردان شاخص درس آقای آیت اللّه شیخ باقر زنجانی بود.‏‎ ‎‏برخی از این افراد از شاگردان مبرز شخصیتهایی همچون آیت اللّه حکیم، آقای‏‎ ‎‏خویی و آقای شیخ حسین حلّی بودند که سطوح عالیه را تدریس می کردند. اعتراف‏‎ ‎‏آقای راستی چنان موجی ایجاد کرد که سید محمد روحانی‏‎[2]‎‏ برآشفته شد و‏‎ ‎

کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 191
‏واکنش نشان داد؛ او گفت آقای راستی آبروی نجف را برد. چهره هایی از این قبیل‏‎ ‎‏دارای حوزه های تدریس بودند که به صورت اقمار درس امام قرار داشتند. به‏‎ ‎‏صورتی که کفه این مجموعه تنها با یک مجموعه دیگر در نجف قابل قیاس بود و آن‏‎ ‎‏چهره هایی بود که اقمار درس آقای خویی به حساب می آمدند. گفتنی است که‏‎ ‎‏بعضی از آن چهره ها ـ اقمار آقای خویی نیز در برابر شخصیت سیاسی و علمی‏‎ ‎‏حضرت امام خاضع بودند و در مواردی اعترافهایی هم داشتند. به عنوان مثال‏‎ ‎‏مرحوم شیخ مجتبی لنکرانی که از مدرسین حوزه و از اطرافیان نزدیک آقای خویی‏‎ ‎‏بود پس از فوت آیت اللّه حکیم، روزی در جمع گروهی از هواداران امام ـ که من نیز‏‎ ‎‏در میان آنها حضور داشتم ـ در پاسخ به سؤال ما که نظر واقعی ایشان را فارغ از حب‏‎ ‎‏و بغضهای رایج و گرایشهای ظاهری حوزه به عنوان یک کارشناس و صاحب نظر‏‎ ‎‏خبره جویا شویم، به تفصیل دربارۀ شخصیت حضرت امام صحبت کرد؛ به گونه ای‏‎ ‎‏که حاصل آن، تعیین شرایط مرجعیت در ایشان بود. او با تأکید بر عظمت روحی‏‎ ‎‏امام در فراز و فرودهای کم مانند گفت: «من ایشان (حضرت امام خمینی) را هم در‏‎ ‎‏اوج قدرت و عظمتش (پس از آزادی در قم) دیدم و هم در عین غربت و تنهایی‏‎ ‎‏(پس از تغییر تبعیدگاه ترکیه و ورود به بغداد) دیدم و هیچ یک از این شرایط در روح‏‎ ‎‏بلند این مرد تغییری حاصل نکرد. این وضع روحی از شرایط و ویژگیها و‏‎ ‎‏ضرورتهای رهبران بزرگ در جامعۀ بشری است. ضمن این که من کتابهای ایشان را‏‎ ‎‏مطالعه کردم و اگر نگوییم از دیگران ـ مراجع ـ از نظر علمی برتر است قطعاً از آنها‏‎ ‎‏پایین تر نیست و لذا مسأله مرجعیت و زعامت ایشان از نظر من غیر قابل انکار‏‎ ‎‏است». با این همه اضافه کرد: «این مطالب از قول من نقل نشود، چون به هر حال‏‎ ‎‏می خواهم در نجف زندگی کنم»!‏‎[3]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 192

  • گعده کلمه محلی قعده به معنای نشست است.
  • یکی از بیوت محل تجمع مخالفین امام، منزل سید محمدروحانی (یکی از فضلای نجف و شاگرد آیت اللّه خویی) بود. در آن جا مطرح کردند که آقای خمینی حوزۀ علمیۀ قم را به هم زد و حالا آمده نجف را هم مثل قم به هم بزند. خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی اکبر محتشمی، ص 503، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی.
  • )) همان؛ ص 503.