آیت اللّه‌ حسینعلی منتظری

به بعضی میگفتند صلاحتان نیست

به بعضی می گفتند صلاحتان نیست

‏آیت اللّه خمینی یک درس اسفار می گفتند که هفت ـ هشت نفر از بزرگان از جمله‏‎ ‎‏آقای حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی (خمینی شهری) و آقای حاج آقا رضا صدر‏

کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 215
‏و آقای حاج آقا عزّالدین زنجانی که حالا مشهد است و چند نفر دیگر در آن شرکت‏‎ ‎‏می کردند. من و مرحوم مطهری به آقای خمینی گفتیم ما هم بیاییم در آن درس‏‎ ‎‏شرکت کنیم؛ چون معمولاً باید از ایشان اجازه گرفت. به بعضی افراد می گفتند نه‏‎ ‎‏صلاحتان نیست. آن وقت ما اجازه گرفتیم مبحث نفس اسفار و معاد جسمانی را‏‎ ‎‏شرکت کردیم. اسفاری که ما پیش ایشان خواندیم همین مبحث نفس بود. بعد با‏‎ ‎‏مرحوم شهید مطهری اول اسفار را با هم مباحثه کردیم. یعنی الهیات بالمعنی الاعم‏‎ ‎‏اسفار را با مرحوم شهید مطهری مباحثه کردیم و پیش کسی نخواندیم. البته بعداً آن‏‎ ‎‏را هم تدریس کردم.‏

‏     من و آقای مطهری تا اندازه ای مغزمان سیاسی بود. گاهی می نشستیم در مسائل‏‎ ‎‏سیاسی با هم بحث می کردیم. آن وقت با آقای خمینی هم خیلی خودمانی شده‏‎ ‎‏بودیم. ویژگی آقای خمینی این بود که در جلسات خیلی رسمی برخورد می کرد و‏‎ ‎‏اشخاص نوعاً جرأت نمی کردند با ایشان حرف بزنند و اگر هم کسی چیزی‏‎ ‎‏می پرسید ایشان در یک کلمه جواب می داد و ساکت می شد. اما من و آقای مطهری‏‎ ‎‏با ایشان خصوصی شده بودیم. گاهی می رفتیم دو ساعت با ایشان کلنجار می رفتیم،‏‎ ‎‏چیزی می گفتیم، یک شوخی می کردیم، یک فرع فقهی مطرح می کردیم و آن اُبهت‏‎ ‎‏جلسه را می شکستیم. من یادم هست یک وقت با آقای مطهری راجع به مسائل‏‎ ‎‏چگونگی رهبری در زمان غیبت امام زمان (عج) مباحثه می کردیم، بحث بدین جا‏‎ ‎‏رسید که اهل سنت می گویند امامت در اسلام با انتخاب مردم است و ما شیعیان‏‎ ‎‏می گوییم ائمه دوازده گانه ـ علیهم السلام ـ از سوی خداوند متعال و توسط پیامبر‏‎ ‎‏اکرم مشخص و معین شده اند ولی در زمان غیبت امام زمان (عج) چگونه باید‏‎ ‎‏باشد؟ بالاخره ما به این نتیجه رسیدیم که در عصر غیبت، امامت و رهبری جامعه‏‎ ‎‏براساس ضوابط و ملاکهای مشخص شده از سوی اسلام، توسط انتخاب مردم‏‎ ‎‏صورت می گیرد و این خلاف مذهب تشیع هم نیست. تا وقتی که امام منصوب‏‎ ‎‏هست، امام منصوب، ولی هنگامی که دستمان از امام منصوب کوتاه است،‏‎ ‎‏شایسته ترین فرد برای رهبری در چهارچوب ضوابط شرعی توسط مردم انتخاب‏

کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 216
‏می شود، بالاخره ما در بحث به این نتیجه رسیدیم. بعد این نظر را با مرحوم امام‏‎ ‎‏مطرح کردیم، گفتیم بنظر ما این است که این قول ثالثی است، اهل سنت می گویند‏‎ ‎‏خلافت به انتخاب است، شیعه می گوید به نصب است، ما می گوییم با هر دو است،‏‎ ‎‏تا مادامی که امام منصوب هست، امام منصوب، وقتی که نیست و غایب است امام‏‎ ‎‏منتخب و امام منتخب باید مجتهد جامع الشرایط باشد. آن وقت مرحوم امام گفتند‏‎ ‎‏نه این جوری نیست. گویا ایشان می خواست با ما جدل کند. گفتند: «مذهب تشیع‏‎ ‎‏این است که امام باید معصوم و منصوب باشد. در زمان غیبت تقصیر خود مردم‏‎ ‎‏است که امام غایب است، خواجه هم می گوید، وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و‏‎ ‎‏عدمه منا، حالا ما هم لایق نبوده ایم که امام غایب است، ما باید شرایط را فراهم‏‎ ‎‏کنیم تا امام زمان (عج) بیاید. ما گفتیم پس در زمان غیبت باید هرج و مرج باشد.‏‎ ‎‏فرمود: «این تقصیر خود مردم است، خداوند نعمت را تمام کرده ما باید لیاقت‏‎ ‎‏آمدن امام زمان(عج) را در خود فراهم کنیم، نظر شیعه این است که امام فقط باید‏‎ ‎‏منصوب و معصوم باشد». این بود اظهارات ایشان در آن وقت و اشاره ای هم به‏‎ ‎‏ولایت فقیه نکردند. بعداً که ایشان به نجف رفتند در آنجا دوازده جلسه راجع به‏‎ ‎‏ولایت فقیه و حکومت اسلامی بحث کردند و همان نوارها پیاده شد و مقدمه ای‏‎ ‎‏برای تشکیل حکومت اسلامی در ایران گردید.‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 217

  • )) همان؛ س 3، ش 74 (13 مهر 1378).