آیت اللّه‌ سید محمد موسوی بجنوردی

امام اشکال مرا قبول کرد و در جلسه اعلام کرد

امام اشکال مرا قبول کرد و در جلسه اعلام کرد

‏امام خیلی خوشش می آمد کسی اشکال بکند و رنج می برد از اینکه کسی اشکال‏‎ ‎‏نکند. معمولاً وقتی که ایشان از مسجد به طرف خانه می رفتند اگر من اشکالی‏‎ ‎‏داشتم توی راه مکرر در مکرر می پرسیدم. امام می گفتند: «اولاً چرا شما توی درس‏‎ ‎‏اشکال نمی کنی»؟ گفتم من طبیعتم نیست. ایشان می فرمودند: «نه شما اشکال بکن‏‎ ‎‏این جوابهایی که رد و بدل می شود باعث می شود بقیه هم استفاده کنند این خودش‏‎ ‎‏درس را گرم می کند». لکن من یادم نمی آید در تمام این مدت در خود درس اشکال‏‎ ‎‏کرده باشم. یک روز مسأله ای را ایشان بیان کردند و رأی خودشان را گفتند. در بحث‏‎ ‎‏خلل صلوة بود. من بین راه اشکال کرده بودم و صحبتی کردم. عجیب این است که‏‎ ‎‏امام خیلی آدم منصفی بود. معمولاً اساتید نمی پذیرند ولو اینکه رأیش این باشد.‏‎ ‎‏خلاصه یک شکلی طرف را می خواهند اسکات کنند. ولی ایشان پذیرفت و‏‎ ‎‏عجیب تر این بود که فردا وقتی به درس آمدند یادم نمی رود ـ البته اسم نیاورد ـ‏

کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 227
‏گفت: «یکی از رفقا این مسأله را گفت. چون شماها می نویسید این عبارت را من از‏‎ ‎‏حرفم برمی گردم». یعنی از مبنای خودش برگشت و اعلام کرد. این کاری را که امام‏‎ ‎‏کرد به قدری مشوق من بود که اگر دنیا را به من می دادند تا مرا تشویق بکنند، آنقدر‏‎ ‎‏نسبت به این کاری که ایشان کرد خوشحال نمی کرد.‏‎[1]‎

*  *  *

‎ ‎

کتابسلسلۀ موی دوستصفحه 228

  • )) همان.