فصل دوم: شکل گیری هیات های موتلفه اسلامی

آشنایی و ارتباط من با آیت الله خامنه ای

‏س: سابقه آشنایی شما با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به چه تاریخی بر‌می‌گردد؟‏

‏ج: رابطه من با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از مقطع نهضت امام شروع شد. خوب در جمع شاگردان خاص امام، مرحوم شهید مطهری، دکتر بهشتی، آقای باهنر و آقای خامنه‌ای جایگاه خاصی داشتند. نهضت که شروع شد، اینها بیشتر در جریان مبارزه قرار گرفتند، خوب ابتدا اینها در مکتب تشیع مقالاتی می‌نوشتند، لذا من یک آشنایی دورادور داشتم، اما بعد از شروع نهضت اسلامی و در جریان مبارزه و جلسات، ارتباط تنگاتنگی با اینها داشتیم. ‏

‏س: ایشان به مسجد قبا رفت و آمد داشتند؟‏

‏ج: نه. ‏

‏س: حسینیه ارشاد چطور؟‏

‏ج: بله، حسینیه ارشاد بودند. ‏

‏حتی موقعی که آقای خامنه‌ای از مشهد به تهران می‌آمدند جا و مکان ثابتی نداشتند، گاهی هم به منزل آقای شانه چی تشریف می‌بردند تا استراحت و یا مطالعه کنند. یک بار من به ایشان پیشنهاد کردم که من در خانه‌ام زیر پارکینگ یک دفتری دارم، کنارش هم سرویس بهداشتی کامل هست، کاری هم به داخل خانه ندارد که شما ناراحت باشید، ایشان آمدند، دیدند و پسندیدند و یک مدت کمی آنجا بودند، کلید خانه خدمتشان بود. ‏


کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 48
‏مدتها بعد یکی از شب‌ها در منزل تنها بودم زنگ درب خانه به صدا درآمد، آیفون را برداشتم گفتم کیست؟ گفت طبسی آمدم دم درب دیدم آقای خامنه‌ای و آقای طبسی هستند. آقا فرمودند: ‌فکر کردیم اینجا از همه جا راحت‌تر هستیم. خدمتشان عرض کردم که تشریف بیاورید داخل، وقتی آمدند داخل مهمانخانه فرمودند: حالا چی داری بخوریم، گفتم که گوشت داریم، نان هم داریم، می‌توانم برایتان کباب چنجه درست کنم. از بیرون هم اگر بخواهید، می‌توانم بگویم چلوکباب بیاورند، گفت: نه، همان خوب است. خوب، نشستند. من هم رفتم توی آشپزخانه و مشغول گوشت در آوردن و چنجه درست کردن شدم. دیدم ایشان آمدند بالای سر من و فرمودند: تنهایی؟ گفتم: بله. گفتند: خانم ات کجاست؟ عرض کردم: خانم بیمارستان است. گفتند: برای چه؟ گفتم: خدا یک اولاد به من داده است. گفتند: اسمش را چه گذاشته‌ای؟ گفتم: اسمش را گذاشته‌ام: یاسر. ‏

‏غذا که آماده شد به آقا عرض کردم: غذا از این بهتر هم دارم. در مقابل سوالشان که گفتند: چی؟ گفتم: یکی از دوستانم از پاریس یک نواری از امام آورده، خوشحال شدند گفتند بگذار. گفتم غذا را که آوردم نوار را هم می‌گذارم که گوش بدهید. غذا را آوردم و نوار را گذاشتم داخل ضبط و روشن کردم. ‏

‏نوار مربوط به بیانات حضرت امام در مسأله حجاب اسلامی بود که امام شب گذشته در پاریس پیرامون آن صحبت کرده بودند.‏‎[1]‎‏ منظور این که ایشان خیلی به امام محبت داشتند. آقای خامنه‌ای هم خدا وکیلی هیچ تغییری نکرده‌اند. من با خیلی از ‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 49
‏شخصیت‌ها مأنوس بودم و ارتباط داشتم. تغییراتی در زندگی و رفتارشان ایجاد شده است اما آقای خامنه‌ای هیچ تغییری نکرده‌اند. ‏

‏آن روز هم که وضع و حال امام بد می‌شود و صبح سران سه‌قوا خدمت امام می‌رسند، آقای هاشمی رو می‌کند و می‌فرمایند که ما برای رهبری مشکل داریم، امام می‌فرمایند نه مشکل ندارید. چند دفعه می‌گوید، ایشان هم می‌گویند نه مشکل ندارید. ‏

‏بعد از این که می‌روند، بعدازظهر آقای هاشمی می‌آید پیش امام و می‌گوید که شما چرا می‌گویید که ما مشکل نداریم ما برای مسأله رهبری مشکل داریم. ایشان رو می‌کنند و می‌گویند شما تا آقای خامنه‌ای را دارید مشکل ندارید. خوب ببینید حتی آن جلسه افطاری که این را گاهاً در تلویزیون نشان می‌دهند خیلی محسوس است که امام افطار نمی‌کنند تا ایشان بیایند. خوب خدا را شکر که امام یک همچون یادگاری برای ما گذاشت تا ما سربلند باشیم.‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 50

  • . احتمالا این نوار مربوط به مصاحبه حضرت امام خمینی با خبرنگار فرانسوی درباره حوادث و اوضاع آینده ایران بود که در تاریخ 7 بهمن 1357 برابر با 28 صفر 1399 در نوفل لوشاتو انجام گرفت و در بخشی از آن خبرنگار فرانسوی از امام پرسیدند: برخی از رسوم اسلامی مانند حجاب اجباری رها شده است. آیا در جمهوری اسلامی از نو اجباری خواهد شد؟ که حضرت امام در پاسخ فرمودند: حجاب به معنای متداول میان ما، که اسمش حجاب اسلامی است، با آزادی مخالفتی ندارد اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد. و ما آنان را دعوت می کنیم که به حجاب اسلامی رو آورند. و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده اند و به اسلام پناهنده شده اند. (صحیفه امام؛ ج 5، ص 541)