فصل دوم: شکل گیری هیات های موتلفه اسلامی

آشنایی من با مرحوم آیت الله مصطفی خمینی

‏س: با شهید حاج آقا مصطفی خمینی در قم ارتباط داشتید؟ ‏

‏ج: شروع آشنایی من با مرحوم حاج آقا مصطفی از همان ایام اعلان لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود. ابتدا این را بگویم که مرحوم حاج آقا مصطفی بر خلاف بعضی از آقازاده ها که بیشتر در صحنه و همیشه مراقبند، اینطور نبود. مرحوم حاج آقا مصطفی متانت و وزانت خاصی داشت. در ملاقات‌ها کمتر می آمد کنار امام و یا خدای ناکرده دخالتی در کارهای امام نمی‌کرد و یا کاری را بعهده نمی‌گرفت. ایشان در زمانی هم که در قم بودند بیشتر مشغول همان درس و بحث حوزه بودند. البته ایشان نگاه تیزبینی داشتند و همیشه در کنار امام حضور داشت، این طور نبود که امام را رها کند. اما همانند خیلی از آقا زاده‌ها در پی مطرح کردن خودش نبود. من یادم هست که از همان اوایل قضیه انجمن‌های ایالتی و ولایتی که به منزل امام می رفتیم ‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 56
‏ایشان کنار بود ولی حالا اینکه بیاید ببیند کی می آید، کی می رود دخالت نمی‌کرد. وزانت خاصی داشت. از ویژگی‌های دیگر ایشان شوخ طبعی شان بود. غالباً من با مرحوم شهید عراقی که به بیت امام می رفتیم گوشه اطاقی می نشستیم می‌دیدیم که ایشان کمتر دور و برحضرت امام هستند. گاهی هم در همان اتاق به اتفاق مرحوم حاج آقا مصطفی بودیم و با هم گپ می‌زدیم. خیلی خوش مشرب، خوش خلق و خوش برخورد بود و این ارتباط همین طور ادامه داشت. گاهی او می آمد و به ما می گفت: «شما چرا نمی روید تو؟» البته ما سعی می‌کردیم آخر وقت و پس از همه خدمت امام برسیم. ‏

‏س: ارتباط شما با مرحوم حاج آقا مصطفی به کجا ختم شد؟ ‏

‏ج: ارتباط بنده و شهید عراقی با حاج آقا مصطفی خیلی گرم و صمیمی بود، ‌بعد از تبعید به ترکیه و عراق دیگر ارتباطی نداشتیم تا اینکه خبر شهادت ایشان را شنیدیم. ‏

‏س: ارتباطی از طریق مکاتبه، نامه و یا تلفن نداشتید؟ ‏

‏ج: نه، نداشتیم. ‏

‏س: خاطره یا نقل قولی از زبان دیگران دررابطه با ایشان یادتان هست؟ ‏

‏ج: الان من حضور ذهن ندارم. اما آنچه مشهور بود، همانطوریکه حضرت امام فرموده بودند، ایشان امید آینده اسلام بود. ‏

‏س: خبر شهادت ایشان که رسید هیات موتلفه چه برنامه و مراسمی را تدارک دید؟‏

‏ج: ما مترصد فرصت بودیم تا با رژیم مقابله کنیم. لذا وقتی خبر شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی رسید با آن برخورد خاصی که امام داشتند، برای ما تعریف کردند که حضرت امام خیلی وزین و خیلی سنگین در مراسم فرزندشان حضور پیدا کردند و در فرمایشاتشان فرموده بودند: مصطفی امید آینده اسلام بود ما از آن خیلی بهره برداری کردیم. لذا موتلفه شروع کرد به مراسم گذاشتن. هم در قم، هم در تهران و هم مسجد ارگ و شاید اداره بیشتر آن کارها بعهده بچه های موتلفه بود. ‏

‏س: جرقه این کار توسط موتلفه زده شد؟ یا اینکه خودجوش بود؟‏


کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 57
‏ج: خودجوش که نه، ببینید آن روز چون خفقان شدیدی در کشور حکم فرما بود، ساواک در هر مساله کوچک و یا بزرگی برخورد بدی داشت. تنها گروه اسلامی سازمان یافته که نهضت امام را دنبال می‌کرد، جمعیت‌های موتلفه بود. موتلفه با آن سوابق و تبعید امام و با آن کارهایی که داشت شروع کرد به فعالیت کردن و زمینه های مساعدی را برای هرچه باشکوه‌تر برگزار کردن مراسم بزرگداشت ایشان فراهم کرد که اتفاقاً همان روز هم من خودم درمسجد ارک بودم که آقای [حجت‌الاسلام و المسلمین حسن] روحانی منبر رفتند و حاج آقا روح الله خمینی را با نام امام خمینی مطرح کردند و مردم شروع کردند به صلوات فرستادن. البته قبلش هم صلوات بود. یادم هست که حتی در مسجد قبا برنامه هایی که گذاشته بودیم، آقای بازرگان‏‎[1]‎‏ جزء سخنران‌هایش بود که وقتی اسم خمینی پیش آمد مردم سه تا صلوات فرستادند. یک شب ایشان اعتراض کرد که برای چی برای پیغمبر یک صلوات می فرستید و برای حاج آقا روح ا... سه تا صلوات می فرستید. ما هم به شهید مفتح اعتراض کردیم که نباید ایشان را دعوت کنید. بنابراین سال 56 که مرحوم حاج آقا مصطفی فوت کرد‏‎[2]‎‏. جریان انقلاب یک شور زیادی پیدا کرد و مخالفت‌ها با شاه علنی‌تر شد و بدنبال آن راهپیمایی‌های عظیم و طولانی شروع شد.‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 58

  • . مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت.
  • . با شهادت آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی در اول آبان 1356 مراسم هایی در شهرهای مختلف ایران آغاز شد تحرک شدیدی در میان حوزه های علمیه و طبقات عموم مردم ایجاد گردید.