در پایان راهپیمایی وقتی برادران شروع کردند به خواندن قطعنامه، من و حبیبالله عسگراولادی و شهید عراقی که قرار بود گزارش راهپیمائی را خدمت امام تقدیم نمائیم. به طرف قم حرکت کردیم. وقتی به قم رسیدیم حضرت امام آن روز در منزل فرزندشان شهید حاج آقا مصطفی - که روبروی منزل خود امام بود - بودند. خدمت امام رسیدیم و گزارش کامل راهپیمائی را خدمتشان ارائه دادیم. البته امام هم از عزاداریهای روز عاشورا در سراسر کشور مخصوصاً تهران اطلاعات خوبی داشتند. مردم هم انصافاً خیلی خوب عمل کردند. اکثر دستهجات عزاداری حوادث روز را دراشعارشان سروده بودند. امام هم تصمیم گرفته بودند که عصر روز عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی داشته باشند.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 71
در همین جا لازم است خاطرهای را خدمتتان عرض کنم. بعد از گزارش دسته عزاداری جمعیتهای موتلفه اسلامیخدمت امام، بنده موقعیت را مغتنم شمرده و در حالی که روبروی حضرت امام نشسته بودم خدمتشان عرض کردم: از شروع این نهضت اسلامیطبقات مختلفی خصوصاً جوانها و دانشجویان و طبقات تحصیل کرده زیادی به بیت شما مراجعه میکنند بعضی از افرادی که در دفتر شما هستند صلاحیت این کار را ندارند و ضرورت دارد که افرادی که روابط عمومیخوبی داشته باشند در اینجا حضور داشته باشند تا بصورت گرم تری این ترددها را پاسخگو باشند. امام بلافاصله فرمودند: منظورتان چه کسی است؟ خدمتشان عرض کردم: آقای خلخالی. ایشان فرمودند: ایشان فرد موثقی است، خدمتشان عرض کردم نه از باب ثقه بودن، از باب اینکه فردی باید در دفتر باشد تا این سیل جوانها و دانشجویان و تحصیل کردههائی که به بیت شما مراجعه میکنند، روابط عمومی خوبی داشته باشد و آنها را تحویل بگیرد، بعد از این توضیح امام بلافاصله فرمودند: بر شما واجب است که در اینجا هر وقت چیزی میبینید، تذکر دهید.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 72