فصل سوم: دستگیری حضرت امام، اقدام به موقع موتلفه

امام اجازه نمی دادند چیزی پشت سر علما گفته شود

‏س: به آیت‌الله شریعتمداری اعتماد نداشتید؟‏

‏ج: خیر. ‏

‏س: چرا؟‏

‏ج: خوب می‌دانستیم که ایشان چکار می‌کند. یک مرتبه هم آمدم خدمت امام و به ایشان عرض کردم: آقا، آقای شریعتمداری مستقیم با اطلاعات شهربانی و ساواک در ارتباط است. امام با اشاره گفتند: به کسی نگویی؟!‏

‏امام خیلی حفظ الغیب می‌کردند. خصوصاً حفظ الغیب علما را داشتند و اجازه نمی‌دادند چیزی پشت سر علما گفته شود. ایشان خیلی از نظر اخلاقی رعایت می‌کردند. ما هم بدون اجازه ایشان کاری نمی‌کردیم. حتی تمام کارهایمان بر طبق نظرات ایشان بود؛ چون ما باید مجوز شرعی می‌داشتیم و بی‌اجازه شرعی نمی‌توانستیم جوان‌های مردم را برای توزیع اعلامیه درگیر کنیم. ‏

‏س: امام برخوردی با آقای شریعتمداری نشان ندادند؟‏

‏ج: نه، اما در مسأله دارالتبلیغ ‏‎[1]‎‏ ما را چندین بار فرستادند نزد آقای شریعتمداری. دارالتبلیغ در آن موقعیت مسجد ضرار بود. ‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 112
‏س: در ارتباطاتی که با بیت آقای شریعتمداری داشتید، موضع ایشان در مسائلی که پیش می‌آمد چه بود؟‏

‏ج: گاهی آقای شریعتمداری بعضی از اعلامیه‌ها را امضا نمی‌کرد. به عنوان مثال یک اعلامیه هفت امضایی مربوط به رفراندوم بود. سه شبانه روز من و شهید عراقی در قم ماندیم تا بتوانیم امضای آقای شریعتمداری را بگیریم تا بلافاصله آن را برای چاپ به تهران بفرستیم. همان شب آقای شریعتمداری فرستاد که امضایم را پس بدهید. گفتیم: فرستادیم تهران.‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 113

  • . موسسه دارالتبلیغ اسلامی در تاریخ 17 / 7 / 1344 برحسب دستور آقای شریعتمداری در قم افتتاح شد. اما بحث آن قبل از تبعید امام وجود داشت. دارالتبلیغ اگرچه بنا به ادعای طرفداران آن «با الهام علمی و عملی از پیامبر اسلام و برنامه جالب و جاویدان رئیس مذهب جعفری امام صادق ـ علیه السلام ـ تاسیس گردید و در مدت کوتاهی توانست با بیش از هشتاد کشور اسلامی و غیر اسلامی رابطه مطبوعاتی و علمی پیدا کند»، اما تاسیس آن با توجه به جمیع شرائط و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی، به نفع رژیم شاه بود تا از این طریق بتواند در حوزه علمیه قم نفوذ کرده و برای خود پایگاهی ایجاد کند. دارالتبلیغ پیش از آن که بتواند مرکزی جهت نشر معارف اسلامی باشد، به عنوان ابزاری برای رژیم تبدیل می شد، از این رو حضرت امام با تاسیس آن مخالف بودند. مرحوم شهید محلاتی در خاطرات خود می گوید: «... بعد از مدتی هم دارالتبلیغ را علم کردند. ظاهرا همان موقع تاسیس دارالتبلیغ بود که امام فرمودند: من نمی دانم این دارالتبلیغ همان دستگاه اسلامی نیست که شاه می خواهد درست بکند؟ من که حاضر نیستم آن را تایید کنم. البته امام از نظر ملاحظه روحانیت در یک محذوری بودند که نمی توانستند آنچه را که در دل داشتند با صراحت بگویند، لیکن فقط می فرمودند: «من اعتماد ندارم، من احتمال می دهم این همان دانشگاه اسلامی شاه باشد...» در قضیه دارالتبلیغ، امام در فکرش این طور بود که «می خواهند همان نقشه دانشگاه را پیاده کنند و عده ای روحانی ورزیده را که حتی به زبان خارجی و حقوق هم آشنا باشند در اختیار خود بگیرند» لذا با دارالتبلیغ مخالف بود و می گفت: «من اعتماد ندارم» و بعضی اختلافات هم از همین جا شروع شد. (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، ص 60-62. برای اطلاع بیشتر ر. ک: سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 1، ص 702-704 و 596 و ج 3، ص 604 و 605 و شریعتمداری در دادگاه تاریخ، ص 70 به بعد).