فصل سوم: دستگیری حضرت امام، اقدام به موقع موتلفه

جسارت و شجاعت امام خمینی در برخورد با بازجویان

‏س: آیا عوامل رژیم با حضرت امام در طول دستگیری و حبس برخورد خوب و احترام آمیزی داشتند؟‏

‏ج: تا آنجا که من اطلاع دارم گویا در پادگان قصر بازجویان رژیم سوالاتی را از امام مطرح می‌کنند که با بی‌اعتنائی و سکوت ایشان مواجه ‌شدند و وقتی برای بار دوم پرسش‌های خود را تکرار می‌کنند. حضرت امام با شجاعت می‌فرمایند: مامور چشم و گوش بسته که حق بازجوئی ندارد، قلم و کاغذت را بردار و برو بیرون، من نمی‌خواهم ‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 113
‏اینجا بنشینی. از طرف دیگر وقتی مامورین رژیم از ایشان می‌خواهند که وکیلی برای دفاع از خود در محکمه بگیرد. آنها انتظار داشتند که امام روحیه خود را ببازد و وحشت زده شود که ایشان با قاطعیت و با صراحت کامل می‌گویند: ‏

‏دستگاه قضائی کشور ما متاسفانه استقلال خود را از دست داده و آلتی در دست هیأت حاکمه‌ی ایران شده است. لذا صلاحیت ندارد که مرا محاکمه کند، البته اگر روزی محکمه صلاحیت‌داری که خارج از نفوذ دستگاه حاکمه باشد تشکیل گردد، من حرف‌های خودم را خواهم زد. بعد فرمودند: ‏

‏اگر دستگاه قضائی مملکت ما استقلال داشت چطور شد که در قبال جنایاتی که در مدرسه فیضیه اتفاق افتاده و آن خونریزی‌ها و غارتگری‌های بوقوع پیوسته، ‌نفس نکشید و به وظایف خود عمل نکرد؟ چرا از طرف مقامات قضائی پیرامون فاجعه‌ی فیضیه تحقیقات لازم بعمل نیامد تا عاملین آن جنایات را بشناسند و به جزای اعمالشان برسانند؟ اگر به مقامات قضائی الان خبر دهند که در بین راه قم و تهران جنگ و دعوائی اتفاق افتاده و عده‌ای مجروح و مقتول گردیده‌اند، آیا وظیفه ندارند بفرستند و تحقیق کنند و علت یا علل منازعه را بدست بیاورند، مجرم و مجرم علیه را بشناسند و دادرسی و دادستانی نمایند؟ چطور شد که در مورد فاجعه‌ی فیضیه که آن همه فریاد کشیدیم که مشتی جانی به مدرسه حمله کرده‌اند طلاب بی‌دفاع را در گوشه‌ی حجرات مصدوم و مقتول ساخته و داروندارشان را به غارت برده‌اند و مدرسه فیضیه را بصورت ویرانه‌ای در آوردند. یکنفر از شما نیامد لااقل صحت و سقم و صدق و کذب این مسأله را بدست بیاورد؟ آیا این خود دلیلی بر عدم استقلال دستگاه قضائی این مملکت نیست؟ (تقریباً به این مضمون). ‏

‏آری در این ایام مأموران رژیم انواع شکنجه‌های روحی را به رهبر عظیم الشان مان وارد آوردند تا بلکه بتوانند در ایشان تزلزلی ایجاد نمایند اما رژیم فاسد شاه درک نمی‌کرد که مردان خدا به جز عبودیت ذات پاک خداوند متعال در مقابل احدی سر فرود نمی‌آورند. ‏


کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 114
‏رژیم وابسته شاه فکر می‌کرد با بازداشت امام و محاکمه کردن و زندان و تهدید و شکنجه‌های روحی می‌تواند او را به زانو در آورد. اما امام خمینی فقیه عارف و مقتدری بود که بیش از 40 سال از بهترین مدرسین و معلمین اخلاق حوزه علمیه قم بود و در سایه خود سازی و تهذیب نفس موفق شده بود از بسیاری صفات و شیوه‌های ناموزون و رذایلی که دامنگیر بعضی از مقامات روحانی است، دور بماند و خود را از آلودگی‌های نامجوئی و جاه‌طلبی و ریاکاری و دیگر صفات رذیله پاک و مبرا کند. به اعتقاد من خداوند این فقیه بزرگوار و قدرتمند را برای ما در بستر تاریخ نگهداری نمود تا با عزمی‌ الهی پا به میدان مبارزه با رژیم فاسدی که می‌رفت با فساد و تباهی همه کشور را به آلودگی بکشاند، بگذارد و برای مقابله با ظلم شاه قیام کند.‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 115