من در سال 56 خاطرهای دارم از اختلافی که بین انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا با نهضت آزادی وجود داشت که جای بسی تامل بود، نهضت آزادی که یک تشکل سابقه دار بود و خود را روشنفکر میدانست از انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا خواسته بود که در جلسات انجمن اسلامی بحث سیاسی نداشته باشند و به همان قرآن خواندن اکتفا کنند. انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا میگفتند اگر ما در جلساتمان بحث سیاسی نداشته باشیم حالت مردگی در ما ایجاد خواهد شد. لذا وقتی از من خواستند که به امریکا سفر کنم و اختلاف آنها را از نزدیک حل کنم من استقبال کردم تا شاید مشکل حل شود. حدوداً آذر ماه سال 56 بود که سفری به امریکا کردم. برادر زاده من در لس آنجلس بود من مستقیم به منزل او وارد شدم. محمد هاشمی، حسین شیخ الاسلام، آیت الهی هم در سانفرانسیسکو بودند. تلفنی با محمد
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 237
هاشمی تماس گرفتم او تاکید کرد که شما باید حتماً چند روزی به شهر ما بیایی. بعداً ما به دیدار شما خواهیم آمد. حدوداً سه هفته من در امریکا بودم، حتی دکتر یزدی که در یکی از ایالتهای دور بود از من خواست به ایالت هوستون بروم و با توجه به دوری آن ایالت و با شنیدن نظرات صادقانه و استدلال قوی دانشجویانی که معتقد به این بودند که ما بایستی در جلسات انجمن اسلامی دانشجویان، بحث سیاسی داشته باشیم، ضرورتی دیگر به نظر نمیرسید که به هوستون سفر کنم. بنابراین پس از سه هفته اقامت به تهران بازگشتم.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 238