عصر روز 21 بهمن که رژیم شاه از ساعت 4 بعدازظهر حکومت نظامی اعلام کرد، میخواست همه شخصیتهای مبارز آنروز را قتل عام کند و لذا به مجردی که
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 266
حکومت نظامی از ساعت 4 بعدازظهر اعلام شد ما در مدرسه علوی بودیم که امام تشریف بردند داخل اطاق، پس ازخواندن نماز و ارتباط با خدا آمدند بیرون و فرمودند:
اعلام کنید مردم بیرون بریزند و حکومت نظامیرا لغو کنند.
در آن موقعیت، تصمیمگیری مشکل بود. شخصیتهائی مثل شهید دکتر بهشتی، آیتالله مطهری، و آقای هاشمیرفسنجانی مانده بودند که در مقابل این تصمیم امام چه کنند. این بود که مرحوم آیتالله طالقانی با امام صحبت کردند و گفتند من اطلاع دارم دو طرف تهران را راکت گذاشتند و رژیم تصمیم دارد قتل عام کند، آیا امام زمان (عج) راضی هستند؟
امام در مقابل میفرمایند: اگر امام زمان (عج) راضی باشند چه؟
مرحوم طالقانی که این جمله را از امام میشنوند یک مرتبه آرام میگیرند و اشک در چشمانشان حلقه میزند.
س: این را خودتان شنیدید؟
ج: نه، من خودم نشنیدم. برادرانی که کنار امام بودند برای من نقل کردند.
امام این جواب را به آقای طالقانی میفرمایند، ایشان خیلی متوحش بود. آیتالله طالقانی علاقه شدیدی به امام خمینی داشتند. ما این را میدانستیم. گروه ما حدود یکسال از زندانمان را کنار آیتالله طالقانی بودیم، اغلب اوقات که سخنی از امام پیش میآمد بسیار تکریم میکردند، خصوصاً به طیف ما (جمعیتهای موتلفه اسلامی) اظهار علاقه شدیدی داشتند. ایشان میدانست که امام در رابطه با خانواده زندانیان سیاسی و مشکلات آنها به من اجازه وجوهات دادهاند لذا از نظر مالی کمک زیادی به من میکردند، حتی سپرده بودند وجوهات دست گردان شده خودشان با اشخاص را به من بدهند. ایشان معتقد بودند درطول تاریخ تشیع تنها فقیهی که در مقابل یک رژیم فاسد شاهنشاهی ایستاده و درمقابل سلطهگران قیام کرده، امام خمینی است.
وقتی حکومت نظامی اعلام شد امام خمینی با آن بینش الهی و توکل فوقالعادهای که در ایشان بود دستور دادند مردم بریزید بیرون و حکومت نظامی را لغو کنند.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 267
اطلاعات امام خوب بود، مگر میشود بگوییم بدون اینکه امام ارتباطی داشته باشد اینطور مستحکم فرمان لغو حکومت نظامیرا صادر کند؟
غروب یکی از این روزها که من از نازی آباد عبور میکردم، چه خوب است که فیلم و صحنههای آن روزها مانده باشد، تانکها به مردم حمله میکردند. جوانها از داخل کوچهها میآمدند بیرون و با سنگ و هر چه در اختیار داشتند به تانکها حمله میکردند. صحنههای عجیب و ماندگاری بود که من دیدم. خوب امام خمینی به راحتی چنین دستوری را صادر نمیکرد. همان شب وقتی تلویزیون تصاویر امام را نشان داد و افسران نیروی هوایی صلوات فرستادند. قیام شدت گرفت. حتی روز قبلش که اینها آمدند مدرسه. من مسئول بودم که این افسران نیروی هوایی که آمدند ما نگذاریم از روبرو عکس بگیرند ، از نظر امنیتی این پیش بینیها شد که اینها شناسایی نشوند. بنابراین اجازه داده نشد که عکس را از روبرو بگیرند. اینها آمدند و با امام بیعت کردند. الحق هم بیعت خوبی بود.
س: همه از افسران نیروی هوایی بودند؟
ج: بله، همه از همافران و درجه داران نیروی هوایی بودند.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 268