فصل آخر: دست نوشته هایی پیرامون امام و انقلاب

حکومت بر قلوب، ثمره استراتژی مردم داری

‏یکی از روش‌های اثر بخش در مدیریت امام خمینی تسخیر قلوب مردم بود و همواره در این رابطه سفارش می کردند: ‏

‏«روحانی باید خدمتگزار ارواح مردم باشد قلوب مردم را حفظ بکند. شماها مامورید که قلبهای مردم را حفظ بکنید. در آیه شریفه دو جا آمده است که ‏فَاستَقِم کَما امِرتَ‏. لکن در یک سوره ‏وَاستَقِمکَما امِرتَ‏ است و در یک سوره: ‏فَاستَقِم کَمَا امِرتَ و مَن تَابَ مَعَکَ‏. روایت شده است از پیغمبر اکرم که  ‏«شَیبَتنِی سورة هودٍ لِمَکَانِ هذه الآیةِ‏». در سوره «شورا» هم هست. نفرمود سوره «شورا» فرمود سوره «هود» برای اینکه در سوره «هود» ‏وَ مَن تابَ مَعَکَ ‏است یعنی چون استقامت ملت را هم به عهده من گذاشته است، که مستقیم باش و هر که با توست مستقیم باشد، این من را پیر کرد. الآن استقامت ملت با شما روحانیون است یعنی ‏خطابِ فَاستَقِم کَمَا امِرتَ‏. یک نهضت حاصل شده، استقامت لازم دارد. یک جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده،استقامت در مقابل او لازم است، باید نگهش دارید و همه اشخاصی که با شما هستند هم به عهده شماست که استقامتشان را حفظ کنید. اهل مسجدید،اهل مسجد را .امام جماعتید، اهل مسجد را باید استقامتشان را حفظ کنید. خطیب هستید، مستمعین را باید حفظ بکنید. هرچه هستید و در هر جا هستید، زمام امور مردم به دست شماهاست. و پیغمبر اکرم می فرماید که شَیبَتنی سورة هود. پیرم کرد سوره هود برای اینکه استقامت امت را هم به عهده من گذاشته اند. این یک چیز بزرگی است.استقامت هر مسجدی و اهل هر مسجدی به عهده امام مسجد است. استقامت هر شنونده ای به عهده گوینده است. گوینده ها باید مستقیم باشند‏‎ ‎‏تا‏‎ ‎‏توانند‏‎ ‎‏مستقیم‏‎ ‎‏کنند.‏‎ ‎‏ائمه جماعت باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم کنند دیگران را. بنابراین، ما باید وظیفه خودمان را که بزرگترین وظیفه است، بدانیم. و بعد از اینکه مطلبمان حق است، مستقیم باشیم در این مطلب حق. اشکالی در کار نیست که مطلب ما حق است ما بحق هستیم ما در مقابل باطل هستیم رژیم شاهنشاهی باطل بود و شما‏‎ ‎‏در مقابل رژیم شاهنشاهی ایستادید، پس شما حق هستید در مقابل باطل‏‎ ‎‏ایستاده‌اید ‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 315
‏استقامت می خواهد. تا استقامت در کار نباشد، نمی توانید به پیروزی نهایی برسید...» ‏‎[1]‎

‏مدیریت امام بر مبنای دو شاخص اساسی یعنی خدا محوری و مردم گرایی استوار بود. به عبارت دیگر، در مدیریت ارزشی و مردمی دو عنصر مهم نمایان است، یکی مردم و دیگری انگیزه الهی، تلازم این دو عنصر، مدیریت نویی را ارائه داده که کارآیی و اثربخشی آن در روش حکومت بر قلوب به ثمر می نشیند. امام بر این باور است که سلامت مدیریت یک نظام با تفاهم ملت و دولت تحقق می یابد و علت شکست دولت‌هایی که روش مدیرانشان بر سبک اول (آمرانه) مبتنی است، عدم تفاهم با ملت است؛ از این رو یکی از شاخص‌های اصلی در ثبات سیاسی رضایت مردم از حکومت و مدیریت جامعه تلقی شده است. ‏

‏امام جدایی حکومت و مدیریت را از ملت موجب از بین رفتن رضایت عامه مردم دانسته و برخورد آمرانه را دلیل این جدایی ارزیابی می کند. ایشان با یادآوری مدیریت اثر بخش امام علی(ع) و این که در حکومت وی بین شخص علی(ع) و دیگران فرقی نیست، می فرماید:‏

‏«لکن حکومت‌ها خودشان را جدا ندانند از مردم. روسا اینطور نباشد که بروند هرکس در هر جایی یک ریاستی داشت بخواهد اعمال قدرت بکند؛ اعمال ریاست بکند؛ مردم را پایین‌تر بداند با مردم رفتاری بکند که رفتار یک مثلاً زورمند خیلی کذا است با دیگران اسباب این می شود که مردم از آن جدا بشوند.»‏‎[2]‎

‏در نگرش امام، مردم از جایگاه بلندی برخوردار بوده و خدمت به آن‌ها، خدمت به خدای تبارک و تعالی و رضایت آن‌ها، رضایت حق تعالی به حساب می آید. ‏

‏ایشان با این بینش، طوری عمل کردند که مردم نیز باور کردند که او خدمتگزار و خیرخواه آنهاست؛ از این رو، نگرش مردم نیز نسبت به امام نگرشی الهی بااعتقاد به ‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 316
‏دلسوزی او بود، تغییر در نگرش افراد باعث شد که ایشان بتواند بر قلوب حکومت کند بدیهی است که در اینجا بین مدیر یا رهبر و پیروان نوعی تفاهم بر قرار شده و حکومت به بهترین وجه، خود را نمایان می سازد. ‏

‏در نتیجه حرکت مردمی امام در بین مردم، این باور را به وجود آورد که مدیریت ایشان از اثر بخشی بالایی برخوردار است. طبیعی است که رضایت پیروان از عملکرد مدیر و یا رهبرشان، اطمینان و اعتماد را بین حاکم و پیرو به‌وجود آورده و این ضمانتی برای ثبات سیاسی است. ‏

‏امام خمینی به روسای کشورهای اسلامی توصیه می کند که شما نیز مدیریتی شبیه آنچه در ایران است، داشته باشید، یعنی حکومت بر قلوب کنید نه بر ابدان چنانچه می فرماید:‏

‏«من لازم می دانم که به شما آقایان که در راس بعضی از کشورهای اسلامی هستید نصیحت کنم. شما کوشش کنید که حکومت بر قلوب کشورهای خودتان بکنید نه حکومت بر ابدان، و قلوب از شما کناره بگیرند. مسلمین اگر بخواهند موفق بشوند و از زیر تعهدهای اجانب و سلطه آنها بیرون بیایند، حکومت‌های آنها باید کوشش کنند که قلوب ملتِ خودشان را به دست بیاورند حکومت بر قلوب یک حکومت شیرین است به خلاف حکومت بر ابدان که قلوب با آنها نباشد». ‏‎[3]‎

‏بنابراین، مدیریت بر قلوب بهترین نوع مدیریت تلقی می شود، سوالی که در اینجا مطرح می سازیم، این که در فرآیند تغییر، این نوع مدیریت می تواند کارایی داشته باشد؟ در پاسخ می گوییم: در فرآیند تغییر دو چیز در نحوه عملکرد مدیر مهم می باشد: ‏

‏1ـ انطباق‌پذیر بودن او 2ـ نحوه اقدام او. ‏

‏به عبارت واضح تر، مدیر در فرآیند تغییر باید به دو چیز اهمیت بدهد، ابتدا این که خود را انطباق دهد و سپس اقدام کند. ‏

‏انطباق‌پذیری به دو صورت انجام می پذیرد، یکی این که مدیر منفعلانه عمل کند و تمام شرایط محیطی اثرگذار را قبول کند و یک راه دیگر این که، کاری کند که شرایط ‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 317
‏وی را دیگران بپذیرند و به تعبیر دیگر، نوعی عمل کند که ارزش‌های وی را دیگران پذیرفته و شخص وی از مقبولیت خوبی برخودار گردد. ‏

‏از این رو، اگر رهبر یا مدیر بتواند انطباق‌پذیر باشد، یعنی در بین مردم مقبولیت کسب کند. می تواند قدم بعدی یعنی دخالت را در فرآیند تغییر به خوبی طی کند، در مدیریت بر قلوب، این شاخص‌ها به وضوح دیده می شود، به طوری که مدیریت بر قلوب را بهترین و شیرین‌ترین نوع اداره جامعه معرفی می کند، چنانچه در کلام امام این مطلب مورد عنایت واقع گشته، آن جا که می فرماید:‏

‏«حکومت بر قلوب، یک حکومت شیرین است به خلاف حکومت بر ابدان که قلوب با آنها نباشد.» ‏‎[4]‎

‏امام با تاکید برکارآیی و اثر بخشی بالای مدیریت بر قلوب، حل سریع مسائل و مشکلات را در چنین مدیریتی مورد تاکید قرار داده و این نوع مدیریت را در کنار منابع مادی و نیروی انسانی موجب آسیب ناپذیر بودن جامعه اسلامی می داند. ایشان می فرماید:‏

‏«اگر ما حکومت بر ارواح بکنیم و سران کشورهای اسلامی حکومت بر ارواح بکنند و قلوب ملت‌ها را به دست بیاورند، با این کثرت جمعیت و با این مخازن زیاد اینها آسیب پذیر نخواهند بود و بر همه کشورهایی که بخواهند به آنها تعدّی کنند، مقابله می کنند و هیچ کشوری با ملت‌ها نمی تواند مقابله کند. کشورها با دولت‌ها مقابله می کنند و با ارتشهایی که قلوب مردم با آنها نیستند ...» ‏‎[5]‎

‏امام خمینی با ارائه این نوع مدیریت به جهان اسلام، کشورهای اسلامی را به تئوری خودش دعوت نموده و می فرماید:‏

‏«شما کوشش کنید و به دوستان خودتان بگویید که کوشش کنند که قلوب مردم را به دست بیاورند. همان طوری که در صدر اسلام قلوب مردم متوجه به حکومت بود. حکومت صدر اسلام حکومت بر قلوب بود. و لهذا با جمعیت‌های کم بر امپراتوری‌های بزرگ غلبه کردند...» ‏‎[6]‎

‏دانسته شد که مدیریت امام(س) پافشاری بر مردمی بودن و همراهی مردم است، سوال اصلی در اینجا این است که چگونه می توان مردمی بود و ملت را همراه و همگام با خود و سازمان اسلامی کرد؟ به تعبیر دیگر روش‌های جلب رضایت مردم در دستیابی به مدیریت بر قلوب در استراتژی مردم داری کدامند؟‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 318

  • . صحیفه امام؛ ج 9، ص 478-. 480.
  • . همان؛ ج 8، ص 232 -233.
  • . همان؛ ج 14، ص 179.
  • . همان؛ ج 14، ص 179.
  • . همان‌جا.
  • . همان‌جا.