آمریکا به این سادگیها دست بردار نبود آنها نقشه خطرناک و دامنه داری علیه اسلام داشتند، فیلیپ تالبوت، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه در سال 41 اظهار داشت: ایران با تشویقها و کمکهای آمریکا شروع به اجرای برنامه شجاعانهای که عبارت از تثبیت اوضاع سیاسی و رفع مشکلات داخلی است، نموده است. این برنامه که در سال 1963، 1341 (ه. ش) آغاز می شود کاملاً جدید است. امام خمینی که عمق ماجرا را به خوبی دریافته بودند علمای اسلام و یاران خود را متوجه قضایا کردند. و پس از اتمام غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی در اعلامیه تشکرآمیز خود فرمودند قیام دینی شما موجب عبرت برای اجانب گردید، لیکن لازم است متذکر شوم که مسلمین باید بیش از پیش بیدار و هوشیار بوده مراقب اوضاع خود و مصالح اسلام باشند و صفوف خود را فشردهتر کنند.
امام در همان موقع در پیام به یکی از مراجع فرموده بودند ملت اسلام سالهاست دنبال یک بهانه برای مبارزه می گردید و تصویبنامه ایالتی ولایتی بهانه خوبی برای شور ملت و ... هدف حکومت خدا و قرآن بر جامعه است، ملت برای آن حرکت می کند. ملت از مبارزهاش دست بر نمی دارد... حال که شروع کرده نباید متوقف شود.
یک یا دو هفته بعد از الغای تصویبنامه جمعی که خدمت امام رفته بودند، امام فرموده بودند این تصویبنامه یک آزمایش بود. اینها می خواستند آزمایش بکنند ببینند در مورد القای اسلام چه نیرویی مقابلشان هست؟ اینها آزمایش خودشان را کردند فکر
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 330
نکنید که اینها کاری ندارند. دارند خودشان را آماده می کنند. برای یک یورش و حمله تازه، لذا ارتباط خودتان را مستحکم کنید. آمادگی خودتان را بیافزایید.
امام در دوم اسفند 1356 طی اعلامیهای خطاب به علما و مراجع اسلام می فرمایند:
«چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاکمه می خواهد با تمام کوشش به هَدمِ احکام ضروریه اسلام قیام و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر می اندازد. لذا اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر- عجل الله تعالی فرجه- جلوس می کنم و به مردم اعلام خطر می نمایم. مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبتهای وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند...»
امام در هفتم اسفند ماه 1341 برای اولین بار خطر آمریکا و اسرائیل را برملا می سازد و توده مردم را به مبارزه با آن فرا می خواند. پیش از فاجعه مدرسه فیضیه در یک نطق انقلابی به فرزندان روحانی خود خطاب می کند، خود را آماده کنید برای کشته شدن زندان رفتن و سربازی رفتن خود را آماده کنید برای ضرب و شتم و اهانت خود را آماده کنید برای تحمل مصائبی که در راه دفاع از اسلام و استقلال برای شما در پیش است، خود را آماده کنید و استقامت نمایید. الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا ولاتحزنوا.
در چهلم شهدای مدرسه فیضیه قم، امام می فرماید، به پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و امام عصر ـ عجلاله تعالی فرجه ـ باید عرض تسلیت کرد. ما به خاطر آن بزرگواران سیلی خوردیم و جوانان خود را از دست دادیم، به خاطر حمایت از اسلام و استقلال ایران است، ما برای اسلام این همه اهانت شده و می شویم. ما به انتظار حبس و زجر و اعدام نشستهایم. بگذار دستگاه جبار هر عملی غیر انسانی که می خواهد بکند،
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 331
دست و پای جوانان ما را بشکند مریضهای ما را از مریض خانه بیرون کنند، ما را تهدید به قتل و هتک اعراض کنند، مدارس علوم دینی را خراب کنند کبوتران حرم اسلام را از آشیانه خود آواره کنند. با فرا رسیدن ماه محرم و عاشورای حسینی سال 1382 هجری / بیست و هشتم اردیبهشتماه 1342 که در این ایام کلیه حوزههای علمیه سراسر کشور تعطیل گردیده و طلاب علوم اسلامی به اقصی نقاط کشور جهت تبلیغ اعزام می شوند، امام بهترین تدبر را در بهره برداری از این ایام جهت یک پارچه کردن مردم در مبارزه با رژیم فاسد شاه نمودند.
طی اعلامیهای خطاب به وعاظ و گویندگان دینی و هیات مذهبی فرمودند: دستگاه جبار از خوف این که مبادا در منابر و مجامع مسلمین شرح نظام و اعمال خلاف انسانی و ضددینی و وطنی آنها داده شود دست به رسوایی دیگر زده و درصدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین محترم و سران هیاتهای عزاداری برآید که از نظام دم نزنند و دستگاه جبار را به خود سری واگذارند. لازم است تذکر دهم که این التزامات علاوه بر این که ارزش قانونی ندارد و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند.
مبلغین و منبریها و هیات محترم و سران دستههای عزاداری متذکر شوند که لازم است فریضه دینی خود را در این ایام در اجتماعات مسلمین ادا کنند و از سید مظلومان فداکاری در راه احیای شریعت فراگیرند و از تو هم چند روز حبس و زجر و شکنجه نترسند. ولاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین.
با پیام امام خمینی خطاب به وعاظ و گویندگان و هیاتهای مذهبی و با لبیک همه اقشار مردم به رهبری نهضت، تدارک وسیعی در تهران برای یک دسته عزاداری به سبک جدید با برنامهریزی موتلفه اسلامی دیده شد. به این ترتیب قرار شد عزاداران صبح روز عاشورا از مسجد حاج ابوالفتح به طرف دانشگاه تهران حرکت کنند. این برنامه به وسیله اعلامیه چاپی و دستنویس اعلام عمومی گردید و با وجود پیشگیری
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 332
نیروهای امنیتی رژیم شاه و قفل و زنجیر کردن درب مسجد در صبح روز عاشورا جمعیت به شکل وسیعی منطقه میدان قیام (میدان شاه سابق) را فر اگرفت به طوری که نیروهای امنیتی از سیل جمعیت وحشت و صحنه را خالی کردند و قفل و زنجیر را باز کردند و با یک نظم خاص پلاکاردهای از پیش تهیه شده و با الصاق عکس امام خمینی بر روی پلاکاردها جمعیت به حرکت در آمد و با شعار خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن قدارتو به طرف میدان بهارستان و چهار راه مخبرالدوله حرکت کرد و در چهارراه مخبرالدوله شهید بزرگوار مهدی عراقی بالای نردههای وسط میدان رفت و اعلام کرد کجایند آنهایی که رفراندوم قلابی می کنند و بعد به طرف دانشگاه تهران جمعیت حرکت کرد وبرفراز در دانشگاه شهید عراقی و دانشجویی به نام زهتاب سخنرانی کردند و به طرف کاخ مرمر راه افتادند. جلوی کاخ در محاصره لشگرگارد راهپیمایی ادامه پیدا کرد به طرف دانشگاه تهران و بعد به راهپیمایی خاتمه دادند.
این راهپیمایی یکصد هزار نفره در مقابل رفراندوم شاه بود که مهر باطل به آن زده شد و گزارش راهپیمایی در قم مشروحاً خدمت امام داده شد.
صبح روز عاشورا در منازل امام و مراجع مجالس عزاداری بود در ساعت 4 بعدازظهر علی رغم تهدید جدی رژیم طاغوت به ضرب و جرح و دستگیری مردم، امام خمینی در حالی که مردم از منزل ایشان تا مدرسه فیضیه در خیابانها اجتماع کرده بودند. در ماشین روباز به فیضیه آمدند و سخنرانی مهم و سرنوشت ساز خود را ایراد فرمودند. امام در مدرسه فیضیه مستقیماً شاه و رژیم را مورد حمله قرار دادند او را را مرتجع سیاه بخت، بدبخت و بیچاره نامیدند و به صراحت فرمودند: دستگاه جبار با اسلام وروحانیت مخالف است. راهپیمایی عظیم روز عاشورا در تهران با حمایت و لبیک به امام خمینی و رفتن امام به مدرسه فیضیه پایههای رژیم سلطنتی محمدرضاشاه را ویران کرد.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 333
این مسائل باعث شد که رژیم شاه به وحشت بیفتد و خود را در معرض فنا ببیند به همین علت است که رژیم ستم شاهنشاهی سحرگاه 15 خرداد سال 1342 به خانه ساده و بیآلایش امام در قم یورش برد و امام را که دو روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه طی سخنانی کوبنده پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسراییلی او برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم به زندانی در تهران منتقل کرد. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابانهای شهر قم زیرپای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانههایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه در آمد، همین صحنه در همان روز در تهران و چند شهر دیگر نیز به وجود آمد و مردم ایران با این قیام گسترده نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند به همین جرم بوده که گلولههای برخاسته از خشم و کینه حکومت ننگین شاه که به دستور اربابانش، قلب 15هزار مسلمان انقلابی به پاخاسته را در 15 خرداد 1342 نشانه رفت و آنان را به خاک و خون کشید، بدین ترتیب مبارزات امت اسلامی در روز 15 خرداد 1342 ورق خورد و فصل جدیدی در کارنامه رویاروئی مستضعفان با مستکبران گشوده شد.
رژیم سفاک پهلوی قصد محاکمه امام خمینی رهبر انقلاب را در سر می پرورانید. از این رو دولت علم که در روز 17 خرداد1342 نهضت امام خمینی را شکست خورده و تمام شده می پنداشت به مصاحبه با خبرنگاران خارجی پرداخت. او در این مصاحبه صریحاً اعلام داشت که پانزده نفر از بزرگترین پیشوایان مذهبی به زودی تسلیم محکمه نظامی خواهند شد.
رژیم شاه با مقاومت مردم مسلمان و قهرمان ایران در روزهای 15، 16، 17خرداد روبه رو شد و بازار تهران در یک اعتصاب بیسابقه 14 روز در حال اعتصاب به سر برد. و نیز هجرت علمای بزرگ از جمله تعدادی از مراجع قم، مشهد، شیراز، تبریز،
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 334
همدان و سایر شهرستانها به طور هماهنگ، مرجعیت حضرت امام خمینی را تایید و امضاء کردند، که طبعاً رژیم طبق قوانین موجود نمی توانست یک مرجع را محاکمه نماید. مقاومت مردم مسلمانان قهرمان ما و اعتصاب 14 روزه بازار تهران و هجرت علمای بزرگ به تهران مجموعاً موجب گردید که رژیم عقب نشینی نماید. این امر و دیگر مسائل باعث شد که شاه برای آرام کردن مراجع، بهبودی مدیر کل دربار وقت را خدمت آیتالله آشتیانی فرستاد و او هم اظهار کرد؛ آقایان علما بیایند و بنشینیم مذاکره کنیم و ببینیم مشکل چیست تا این خون وخونریزی تمام شود
با مقاومت سرسختانه امام خمینی و وقایعی که بعد از بازداشت ایشان پیش آمد رژیم شاه ناچار شد پس از حدود 10 ماه روز 15 فروردین 1343 سرهنگ مولوی را به حضور امام بفرستد تا به امام اعلام کند. شما آزادید.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 335