فصل چهارم: دوران جنگ و حضور در خرمشهر

تشکیل گروه الله اکبر

‏آن روزها نیروی اندکی در جبهه خرمشهر‏‏ حضور داشت. برخی از ‏‎ ‎‏نیروهای مردمی و بومی هم آموزش نظامی ندیده بودند اما آشنایی ‏‎ ‎

کتابشیخ شریفصفحه 112
‏مقدماتی با سلاح انفرادی را یافته بودند. در این اوضاع بین نیروهای ‏‎ ‎‏اعزامی انسجام لازم وجود نداشت. لذا شریف قنوتی وارد معرکه شد و ‏‎ ‎‏گروهی به نام الله اکبر را تشکیل داد. این گروه از نیروهای سپاه و ارتش ‏‎ ‎‏و نیروهای مردمی تشکیل شده بود و اعضای آن از چهل، پنجاه نفر به ‏‎ ‎‏چهارصد نفر می رسید. گروه الله اکبر‏‏ به فرماندهی شریف قنوتی در نقاط ‏‎ ‎‏مختلف شهر به رویارویی با نیروهای عراقی می پرداخت. اعضای گروه ‏‎ ‎‏مردانه می جنگیدند و مقاومت می کردند و به شهادت می رسیدند، لذا ‏‎ ‎‏تعداد گروه مدام کم و زیاد می شد. مقر گروه الله اکبر گاهی داخل برخی ‏‎ ‎‏مدارس، گاهی مساجد و گاهی حسینیه‌های خرمشهر بود. آنان ‏‎ ‎‏می کوشیدند مقرهای خود را در جاهایی انتخاب کنند که در چند متری ‏‎ ‎‏دشمن و محل‏‎ ‎‏درگیری با آن ها باشد. شیخ فرماندهی گروه را بر عهده ‏‎ ‎‏داشت و علاوه بر آن مسئولیت تهیه سلاح و مهمات و تجهیزات و نیز ‏‎ ‎‏مواد غذایی اعضای گروه را نیز عهده دار بود و از هر راه ممکن امکانات ‏‎ ‎‏نبرد را برای گروه الله اکبر تأمین می کرد. این در حالی بود که به دستور ‏‎ ‎‏بنی صدر‏‏ امکاناتی در اختیار نیروهای رزمنده قرار نمی گرفت. ارتش و ‏‎ ‎‏سپاه در حداقل امکانات بودند اما شریف قنوتی بر اثر ارتباطات مختلفی ‏‎ ‎‏که داشت و در اثر ارتباطی که با دفتر امام یافته بود امکانات خوبی برای ‏‎ ‎‏خرمشهر تهیه می کرد. او به نیروهای گروه الله اکبر روحیه عجیبی داده بود ‏‎ ‎‏و او و گروهش شجاعانه به رویارویی با ارتش بعث عراق‏‏ می پرداختند. ‏‎ ‎‏ارتشی که تا دندان مسلح بود و از نظر امکانات نبرد کمبودی احساس ‏‎ ‎‏نمی کرد‏‎.‎

‏نیروهای گروه اوایل صبح برای درگیری در نقاط تعیین شده به مقرها ‏‎ ‎

کتابشیخ شریفصفحه 113
‏می رفتند و به نوبت عده ای ظهر و عده ای دیگر شب برمی گشتند تا ‏‎ ‎‏استراحت کنند. این در حالی بود که تدارکات و امکانات بسیار اندکی ‏‎ ‎‏وجود داشت لذا شیخ شریف با آن که خودش فرمانده نیروها در ‏‎ ‎‏معرکه های نبرد بود خود به ستاد برمی گشت و برای نیروهایی که به ‏‎ ‎‏اجبار در خطوط مقدم مستقر شده و شب را سحر کرده بودند امکاناتی از ‏‎ ‎‏قبیل نان و آب می رساند و با تمام توان سعی می کرد آن ها را آماده نگه ‏‎ ‎‏دارد. بچه ها با علاقه خاصی آذوقه شریف قنوتی را میل می کردند و ‏‎ ‎‏روحیه می گرفتند‏‎.‎

‏شیخ شریف با وجود همه سختی ها نیروهایش را در خطوط مقدم ‏‎ ‎‏خرمشهر‏‏ مستقر می کرد. هر جا که نیروهای عراقی بودند عده ای از ‏‎ ‎‏نیروهای شریف قنوتی نیز در مقابل آن ها قرار می گرفتند چه آن زمان که ‏‎ ‎‏جنگ به خانه ها کشیده شد و چه آن زمان که در گمرک و نقاط دیگر ‏‎ ‎‏بیرون شهر ادامه داشت. او با اقدامات و فعالیت های خود به چهره ‏‎ ‎‏شاخص و شناخته شده ای در بین رزمنده های اسلام ـ و حتی در بین ‏‎ ‎‏نیروهای عراقی ـ تبدیل شده بود. آرام آرام مسئولیت های شیخ بیشتر شد. ‏‎ ‎‏او واقعاً سرش شلوغ شده بود. به محل های درگیری سر می زد، گروه و ‏‎ ‎‏نیرو و تدارکات و مهمات می فرستاد و برای نیروهای مردمی که تازه ‏‎ ‎‏وارد خرمشهر می شدند سخنرانی می کرد و روحیه آنها را تقویت می کرد. ‏‎ ‎‏او به یک فرمانده تبدیل شده بود و شور و هیجان خاصی در بین بچه ها ‏‎ ‎‏ایجاد می کرد. در طول مسیری که برای نبرد با عراقی ها اعزام می شد ‏‎ ‎‏جنگ تحمیلی را با جنگ های صدر اسلام مقایسه می کرد و ذکر مصیبتی ‏‎ ‎‏از کربلا‏‏ می کرد. با سخنان شورانگیز او بچه ها احساس می کردند که در ‏‎ ‎

کتابشیخ شریفصفحه 114
‏همان دوره صدراسلام زندگی می کنند و در جریان نبرد با کفار ‏‎ ‎‏صدراسلام هستند و حتی زمانی که مزدوری از عراقی ها را می کشتند در ‏‎ ‎‏ذهنشان چنان تداعی می شد که معاویه یا ابوسفیان را از بین برده اند‏‎.‎

‏در اواسط مهر 1359 شریف قنوتی با سروان محمود امان اللهی‏‏، یکی ‏‎ ‎‏از فرماندهان ارتشی، آشنایی و ارتباط تنگاتنگی یافت. امان اللهی‏‏ که ‏‎ ‎‏صداقت و شجاعت شیخ را دیده و تجربه کرده بود، تجهیزات و ‏‎ ‎‏تدارکات شیخ و گروهش را تأمین کرد و از آن به بعد نیروی گروه ‏‎ ‎‏الله اکبر‏‏ یک نیروی منسجم، هدفدار و دارای تجهیزات و امکانات خوبی ‏‎ ‎‏شد. رهبری نیروها دست شیخ بود و امان اللهی‏‏ فرماندهی نیروهای ‏‎ ‎‏خودش را عهده دار بود. اعزام نیرو به معرکه های نبرد از گروه شیخ و ‏‎ ‎‏نیروهای امان اللهی‏‏ هم به صورت مشترک صورت می گرفت. سروان ‏‎ ‎‏محمود امان اللهی‏‏ در فرصت های ممکن به نیروها آموزش نظامی می داد. ‏‎ ‎‏از جمله نوع خیزها، نوع پرتاب نارنجک، آرپی جی و... را به نیروها یاد ‏‎ ‎‏می داد و آنان با آمادگی بیشتر و بهتری درر میادین نبرد حضور می یافتند ‏‎ ‎‏و اغلب در جنگ های تن به تن موفق تر از نیروهای بعثی عمل می کردند‏‎.‎

 

کتابشیخ شریفصفحه 115