فصل چهارم: دوران جنگ و حضور در خرمشهر

انجام عملیات چریکی

‏زمین گیر کردن دشمن در نقاط حساس شلمچه‏‏ و مبادی ورودی خرمشهر‏‏ ‏‎ ‎‏جهت جلوگیری از سقوط شهر هدفی بود که تمام توجهات، سازماندهی ‏‎ ‎‏و توان و استعداد نیروهای انقلابی در سراسر نقاط خرمشهر را به خود ‏‎ ‎‏معطوف کرده بود. با این اندیشه شریف قنوتی به عنوان فرمانده بخش ‏‎ ‎‏مهمی از نیروهای جوان دست به حملات ایذائی و چریکی علیه دشمن ‏‎ ‎‏زد تا او را از پیشروی بیشتر منصرف نماید: «من همراه شهید دشتی که ‏‎ ‎‏شهردار آبادان‏‏ بود، به شلمچه رفتیم و در آنجا با شیخ شریف روبه رو ‏‎ ‎‏شدیم. احساس کردیم که منطقه زیرنظر او اداره می شود. کارهای آموزش ‏‎ ‎‏نظامی و تقسیم نیروها توسط سروان امان اللهی‏‏ که داوطلبانه به منطقه ‏‎ ‎‏آمده بود، با همکاری شیخ صورت می گرفت. او هم به کار تبلیغ و ‏‎ ‎‏تقویت روحیه ها می پرداخت و هم به کار رزم. بچه ها پشت سر شیخ، ‏‎ ‎‏حسین حسین گویان حمله می کردند و چون اسلحه درست و حسابی ‏‎ ‎‏نداشتیم، ضرباتی به دشمن می زدیم‏‎ ‎‏و هنگامی که توانمان از دست ‏‎ ‎‏می رفت و تعدادی شهید می دادیم، جهت استراحت و تجدید قوا به عقب ‏‎ ‎

کتابشیخ شریفصفحه 121
‏برمی گشتیم».‏‎[1]‎

‏کرمی در خاطرات خود می گوید: «ما پشت سر شیخ می رفتیم و ‏‎ ‎‏عراقی ها را به عقب می راندیم و پاسگاه شلمچه‏‏ را آزاد می کردیم. ‏‎ ‎‏تعدادی از بچه ها شهید و مجروح می شدند. ما خسته می شدیم بعد از ‏‎ ‎‏کمی استراحت، حاج آقا شریف تعداد زیادی از نیروها را در پاسگاه ‏‎ ‎‏شلمچه نگه می داشت تا از آنجا حفاظت کنند و بقیه را به سمت گمرک ‏‎ ‎‏خرمشهر‏‏ می برد در آنجا نیز بچه ها را توجیه می کرد و بعد از هر حمله ‏‎ ‎‏مجدداً به مسجد جامع‏‏ برمی گشتیم. ما چون پشتوانه ای نداشتیم عراقی ها ‏‎ ‎‏مجدداً مناطق آزاد شده را از ما پس می گرفتند و فردا صبح با دست خالی ‏‎ ‎‏مجدداً به آنها حمله می کردیم. تعداد عراقی ها زیاد بود و تانک های آنان ‏‎ ‎‏تا اطراف خانه های خرمشهر می آمد...»‏‎[2]‎

‎ ‎‏شیخ شریف با تمام توان سعی در گسترش اندیشه مقاومت تاآخرین ‏‎ ‎‏سنگر و آخرین نفس و آخرین نفر داشت. علی رغم وجود کمّی ها و ‏‎ ‎‏کاستی ها و القائات دشمن مبنی بر ترک شهر شیخ شریف همچنان بر ‏‎ ‎‏ایده خود پافشاری می کرد. او می گفت ما باید در خرمشهر‏‏ بمانیم و از ‏‎ ‎‏شهر دفاع کنیم حتی اگر ما را قطعه قطعه کنند تا مردم دیگر شهرها مثل ‏‎ ‎‏آبادان‏‏ و اهواز‏‏ متوجه بشوند و بیدار شوند واز شهرهاشان دفاع کنند. ‏‎ ‎‏چون آن ایام مردم در یک حالت سردرگمی به سر می بردند و هنوز ‏‎ ‎

کتابشیخ شریفصفحه 122
‏نمی دانستند چه بر سرشان آمده و اصلاً آمادگی برای دفاع نداشتند. برای ‏‎ ‎‏همین بود که شیخ شریف اصرار داشت که در خرمشهر بماند و دفاع ‏‎ ‎‏کند. نظرش این بود که اگر از خرمشهر عقب نشینی کنیم و شهر را تخلیه ‏‎ ‎‏کنیم عراق‏‏ به راحتی شهرهای دیگر را تصرف می کند. علی رغم این که ‏‎ ‎‏بنی صدر‏‏ اصرار داشت شهر خرمشهر تخلیه شود اما شیخ همچنان ماندن ‏‎ ‎‏در شهر را اصلح می دانست: «یادم می آید عراقی ها نصف شهر را گرفته ‏‎ ‎‏بودند فقط پل خرمشهر و سمت مسجد جامع‏‏ مانده بود. همه به شیخ ‏‎ ‎‏می گفتند آقا به عقب برگردید و از آن طرف پل دفاع کنید. شیخ فریاد ‏‎ ‎‏می کشید و آنان را به استقامت دعوت می کرد».‏‎[3]‎

 

کتابشیخ شریفصفحه 123

  • . مصاحبه با حاج باقر غفاری . مصاحبه با وی در آبادان  و در نوروز 1376 انجام شده است.  غفاری  آن ایام مسئول کمیته امداد امام خمینی  آبادان بود.
  • . مصاحبه با کرمی. خاطرات وی در اردیبهشت 1376 در دوره ای که او معاون بنیاد جانبازان  لرستان بود ضبط شده است.
  • . مصاحبه با محمدرضا راه طی کن. وی از اهالی بروجرد  و از رزمندگان دوران مقاومت  خرمشهر  است.