شریف قنوتی انسان ساده و بی تکلفی بود. به هنگام ساخت و تعمیر مساجد در اردکان به دلیل انجام کارهای ساختمانی دست هایش پینه بسته بود. او لباس های وصله دار اما تمیز و پاکیزه ای می پوشید و همیشه کیسه وجوهات دینی را به همراه داشت. نوع غذایی که می خورد بسیار ساده بود و می کوشید تنوع غذایی نداشته باشد و همیشه قناعتپیشه می کرد: «زمانی که مسجد حضرت حجت را برای نوسازی خراب می کردند در آن زمان حاج سیداعظم رضوی پولی به من داد و گفت مقداری نان و خرما تهیه کن تا مردم صبحانه بخورند. او خودش هم چای را دم کرد. من رفتم و قدری نان و خرما تهیه کردم و بین کسانی که در مسجد کار می کردند پخش کردم. چند خرما و چند تکه نان باقی ماند. خواستم آن ها را بردارم که شریف قنوتی به من گفت آن ها را به من بده. او آن ها را لای روزنامه ای پیچاند و در جیب قبایش گذاشت. هنگام ظهر، بعد از انجام نماز جماعت در حیاط مسجد، مرحوم حاج سید اعظم
کتابشیخ شریفصفحه 159
به من گفت به آقای شریف قنوتی بگو شاید به خانه ما بیاید. گفتم: آقا به منزل حاج سیداعظم تشریف می برید؟ گفت: می خواهم فعلاً استراحت کنم. کنار درخت چنار گلیم کهنه اش را پهن کرد و عبایش را زیر سرش گذاشت و خوابید. من در فکر بودم که آقا چه می کند. وقتی که مردم رفتند و مسجد خلوت شد آقای شریف قنوتی یک کاسه آب آورد و همان چند تکه نان و چند عدد خرما را آورد و مشغول خوردن شد. آن نان و خرما ناهارش بود و پس از آن کتاب مفاتیح الجنان را آورد و شروع به خواندن دعا کرد.» در دوران دفاع مقدس نیز همان روحیات خاص خودش را داشت. با آنکه خودش برای رزمنده ها غذا می برد وقتی آن ها از وی می خواستند که در کنارشان بنشیند و با آنان غذا بخورد شریف قنوتی جواب می داد که اگر شما غذا بخورید مثل این که من خورده ام، بعد خودش نان خشک می خورد و سر به آسمان می کرد و خدا را شکر می گفت.
او در زندگی شخصی خود به هیچ عنوان اسراف نمی کرد. به گفته همسرش راضی نمی شد در سفره اش دو نوع غذا گذاشته شود. او به نان و سبزی علاقه زیادی داشت و «در این چند سالی که من با ایشان زندگی کردم برنج و خورشت درست نکردم. حتی زمانی که میهمان داشتیم به خاطر او برنج ساده و دو عدد تخم مرغ نیمرو می کردم و می گذاشتم روی برنج او». به گفته نزدیکان، غذای شیخ در اغلب روزها صبح یک تکه نان و ماست و شب یک تکه نان و چند عدد خرما بود.
کتابشیخ شریفصفحه 160
این در حالی بود که بارها می شد که گوسفندی می خرید، آن را می کشت و گوشتش را بین فقرا تقسیم می کرد. او در دوران حضور در اردکان برای تأمین معاش و هزینه زندگی خودش به کار کشاورزی مشغول بود و همراه با دیگر کشاورزان روی زمین کشاورزی به کشت گندم و جو مشغول می شد.
از دیگر ویژگی های شریف قنوتی امانتداری وی بود. اهالی اردکان او را به امانتداری می شناختند و اشیاء گرانبها و ارزشمندشان را نزد وی به امانت می سپردند: «یکی از چیزهایی که من در شریف قنوتی دیدم این بود که ایشان چهل پنجاه عدد دفترچه بانکی همراهش بود. هر یک از این دفترچه ها مربوط به جایی بود. حمام فلان روستا، غسالخانه فلان روستا و... یک بار مقدار زیادی پول نیاز داشت. گفتم آقا این همه دفترچه داری فعلاً از یکی از آن ها به اندازه نیازت پول برداشت کن و کارت را راه بینداز، بعدها جایگزین می کنی. گفت: اصلاً امکان ندارد این دفترچه حاوی پول مردم دشمن زیاری است، این دفترچه مال روستای کمهر است و هر کدام مربوط به کاری است و نمی شود به آن ها دست زد. شاید پس از برداشتن این پول من مُردم آن وقت چه کسی این پول را جایگزین خواهد کرد».
شریف قنوتی در ادای فرایض دینی خیلی حساس بود. نمازهای یومیه را اول وقت و عموماً در مساجد و به صورت جماعت می خواند و خانواده و دوستان و اطرافیان را به این نوع عبادت وظیفه شناسانه دعوت
کتابشیخ شریفصفحه 161
می کرد. در سرما و یخبندان اردکان، در ایامی که خیابان کشی نبود و کوچه ها آسفالت نبود و برق وجود نداشت در تاریکی به مسجد می آمد یخ حوض مسجد را می شکست و با عده ای از همراهان وضو می گرفت و نماز صبح را به جماعت می خواند. به اعتقاد نزدیکان، نماز شبش قطع نمی شد و وقتی برای اقامه نماز می ایستاد تمام توجهش خالصانه به سوی خداوند بود. محمدتقی دلاور اردکانی می گوید: «آقا شبی دو یا سه ساعت بیشتر خواب نداشت و بعد بلند می شد و مطالعه می کرد و مقید به نماز شب بود که خودم چند بار در کنار پنجره ایشان را دیدم.» صبح ها وقتی که برای ادای نماز صبح به مسجد می آمدیم می دیدیم که آقا نماز شبش را خوانده و عبادتش را انجام داده است بخاری مسجد هم معلوم بود که از ساعت ها پیش روشن بوده است. او نماز شبش ترک نمی شد.« او در عین حال ارادت و علاقه خاصی به ساحت مقدس امام عصر(عج) و ائمه اطهار(ع) داشت و در تمامی شرایط بدون استثناء به ایشان متوسل می شد. به دیگران هم توصیه می کرد که به هنگام گرفتاری به ائمه اطهار به ویژه به امام زمان(عج) متوسل شوند و جمله «یا ابا صالح المهدی اغِثْنی» را تکرار کنند.
او در رفتار و گفتارش صداقت داشت و قول و عملش یکی بود. انسانی وارسته و از دنیا بریده و زاهد و با تقوایی بود.
کتابشیخ شریفصفحه 162