فصل ششم: ویژگی های فردی شیخ

شریف قنوتی و اعتقادات درونی او

‏شریف قنوتی انسان ساده و بی تکلفی بود. به هنگام ساخت و تعمیر ‏‎ ‎‏مساجد در اردکان‏‏ به دلیل انجام کارهای ساختمانی دست هایش پینه ‏‎ ‎‏بسته بود. او لباس های وصله دار اما تمیز و پاکیزه ای می پوشید و همیشه ‏‎ ‎‏کیسه وجوهات دینی را به همراه داشت. نوع غذایی که می خورد بسیار ‏‎ ‎‏ساده بود و می کوشید تنوع غذایی نداشته باشد و همیشه قناعت‌پیشه ‏‎ ‎‏می کرد: «زمانی که مسجد حضرت حجت را برای نوسازی خراب ‏‎ ‎‏می کردند در آن زمان حاج سیداعظم رضوی‏‏ پولی به من داد و گفت ‏‎ ‎‏مقداری نان و خرما تهیه کن تا مردم صبحانه بخورند. او خودش هم ‏‎ ‎‏چای را دم کرد. من رفتم و قدری نان و خرما تهیه کردم و بین کسانی که ‏‎ ‎‏در مسجد کار می کردند پخش کردم. چند خرما و چند تکه نان باقی ‏‎ ‎‏ماند. خواستم آن ها را بردارم که شریف قنوتی به من گفت آن ها را به من ‏‎ ‎‏بده. او آن ها را لای روزنامه ای پیچاند و در جیب قبایش گذاشت. هنگام ‏‎ ‎‏ظهر، بعد از انجام نماز جماعت در حیاط مسجد، مرحوم حاج سید اعظم ‏‎ ‎

کتابشیخ شریفصفحه 159
‏به من گفت به آقای شریف قنوتی بگو شاید به خانه ما بیاید. گفتم: آقا به ‏‎ ‎‏منزل حاج سیداعظم تشریف می برید؟ گفت: می خواهم فعلاً استراحت ‏‎ ‎‏کنم. کنار درخت چنار گلیم کهنه اش را پهن کرد و عبایش را زیر سرش ‏‎ ‎‏گذاشت و خوابید. من در فکر بودم که آقا چه می کند. وقتی که مردم ‏‎ ‎‏رفتند و مسجد خلوت شد آقای شریف قنوتی یک کاسه آب آورد و ‏‎ ‎‏همان چند تکه نان و چند عدد خرما را آورد و مشغول خوردن شد. آن ‏‎ ‎‏نان و خرما ناهارش بود و پس از آن کتاب مفاتیح الجنان را آورد و شروع ‏‎ ‎‏به خواندن دعا کرد.»‏‎[1]‎‏ در دوران دفاع مقدس نیز همان روحیات خاص ‏‎ ‎‏خودش را داشت. با آنکه خودش برای رزمنده ها غذا می برد وقتی آن ها ‏‎ ‎‏از وی می خواستند که در کنارشان بنشیند و با آنان غذا بخورد شریف ‏‎ ‎‏قنوتی جواب می داد که اگر شما غذا بخورید مثل این که من خورده ام، ‏‎ ‎‏بعد خودش نان خشک می خورد و سر به‏‎ ‎‏آسمان می کرد و خدا را شکر ‏‎ ‎‏می گفت‏‎.‎

‏او در زندگی شخصی خود به هیچ عنوان اسراف نمی کرد. به گفته ‏‎ ‎‏همسرش راضی نمی شد در سفره اش دو نوع غذا گذاشته شود. او به نان ‏‎ ‎‏و سبزی علاقه زیادی داشت و «در این چند سالی که من با ایشان ‏‎ ‎‏زندگی کردم برنج و خورشت درست نکردم. حتی زمانی که میهمان ‏‎ ‎‏داشتیم به خاطر او برنج ساده و دو عدد تخم مرغ نیمرو می کردم و ‏‎ ‎‏می گذاشتم روی برنج او»‏‎[2]‎‏. به گفته نزدیکان، غذای شیخ در اغلب روزها ‏‎ ‎‏صبح یک تکه نان و ماست و شب یک تکه نان و چند عدد خرما بود‏‎.‎


کتابشیخ شریفصفحه 160
‏این در حالی بود که بارها می شد که گوسفندی می خرید، آن را ‏‎ ‎‏می کشت و گوشتش را بین فقرا تقسیم می کرد. او در دوران حضور در ‏‎ ‎‏اردکان‏‏ برای تأمین معاش و هزینه زندگی خودش به کار کشاورزی ‏‎ ‎‏مشغول بود و همراه با دیگر کشاورزان روی زمین کشاورزی به کشت ‏‎ ‎‏گندم و جو مشغول می شد‏‎.‎

‏از دیگر ویژگی های شریف قنوتی امانتداری وی بود. اهالی اردکان‏‏ او ‏‎ ‎‏را به امانتداری می شناختند و اشیاء گرانبها و ارزشمندشان را نزد وی به ‏‎ ‎‏امانت می سپردند: «یکی از چیزهایی که من در شریف قنوتی دیدم این ‏‎ ‎‏بود که ایشان چهل پنجاه عدد دفترچه بانکی همراهش بود. هر یک از ‏‎ ‎‏این دفترچه ها مربوط به جایی بود. حمام فلان روستا، غسالخانه فلان ‏‎ ‎‏روستا و... یک بار مقدار زیادی پول نیاز داشت. گفتم آقا این همه دفترچه ‏‎ ‎‏داری فعلاً از یکی از آن ها به اندازه نیازت پول برداشت کن و کارت را ‏‎ ‎‏راه بینداز، بعدها جایگزین می کنی. گفت: اصلاً امکان ندارد این دفترچه ‏‎ ‎‏حاوی پول مردم دشمن زیاری است، این دفترچه مال روستای کمهر‏‏ ‏‎ ‎‏است و هر کدام مربوط به کاری است و نمی شود به آن ها دست زد. ‏‎ ‎‏شاید پس از برداشتن این پول من مُردم آن وقت چه کسی این پول را ‏‎ ‎‏جایگزین خواهد کرد».‏‎[3]‎

‏شریف قنوتی در ادای فرایض دینی خیلی حساس بود. نمازهای ‏‎ ‎‏یومیه را اول وقت و عموماً در مساجد و به صورت جماعت می خواند و ‏‎ ‎‏خانواده و دوستان و اطرافیان را به این نوع عبادت وظیفه شناسانه دعوت ‏‎ ‎

کتابشیخ شریفصفحه 161
‏می کرد. در سرما و یخبندان اردکان‏‏، در ایامی که خیابان کشی نبود و ‏‎ ‎‏کوچه ها آسفالت نبود و برق وجود نداشت در تاریکی به مسجد می آمد ‏‎ ‎‏یخ حوض مسجد را می شکست و با عده ای از همراهان وضو می گرفت ‏‎ ‎‏و نماز صبح را به جماعت می خواند. به اعتقاد نزدیکان، نماز شبش قطع ‏‎ ‎‏نمی شد و وقتی برای اقامه نماز می ایستاد تمام توجهش خالصانه به سوی ‏‎ ‎‏خداوند بود. محمدتقی دلاور‏‏ اردکانی می گوید: «آقا شبی دو یا سه ‏‎ ‎‏ساعت بیشتر خواب نداشت و بعد بلند می شد و مطالعه می کرد و مقید ‏‎ ‎‏به نماز شب بود که خودم چند بار در کنار پنجره ایشان را دیدم.»‏‎[4]‎‏ ‏‎ ‎‏صبح ها وقتی که برای ادای نماز صبح به مسجد می آمدیم می دیدیم که ‏‎ ‎‏آقا نماز شبش را خوانده و عبادتش را انجام داده است بخاری مسجد هم ‏‎ ‎‏معلوم بود که از ساعت ها پیش روشن بوده است. او نماز شبش ترک ‏‎ ‎‏نمی شد.«‏‎[5]‎‏ او در عین حال ارادت و علاقه خاصی به ساحت مقدس امام ‏‎ ‎‏عصر(عج) و ائمه اطهار(ع) داشت و در تمامی شرایط بدون استثناء به ‏‎ ‎‏ایشان متوسل می شد. به دیگران هم توصیه می کرد که به هنگام گرفتاری ‏‎ ‎‏به ائمه اطهار به ویژه به امام زمان(عج) ‏‏ متوسل شوند و جمله «یا ابا ‏‎ ‎‏صالح المهدی اغِثْنی» را تکرار کنند‏‎.‎

‏او در رفتار و گفتارش صداقت داشت و قول و عملش یکی بود. ‏‎ ‎‏انسانی وارسته و از دنیا بریده و زاهد و با تقوایی بود‏‎.‎

 

کتابشیخ شریفصفحه 162

  • . مصاحبه با حاج اسفندیار محمدیان، همان.
  • . مصاحبه با فاطمه حکمتی ، همان.
  • . مصاحبه با حاج محمد علی اکبرپور ،ساکن شیراز .
  • . مصاحبه با محمدتقی دلاور. همان.
  • . مصاحبه با اسفندیار محمدیان. همان.