ستایش می کنم خلاّق جان را
خداوند زمین و آسمان را
خداوندی که ما را آفریده
ز ما انجام فرمانی ندیده
به شاه انبیا شاهنشه دین
محمد را لقب طه و یاسین
کتابشیخ شریفصفحه 178
خداوندا به حق شیر یزدان
علی شمس ولایت شاه مردان
به ناموس خدا زهرای کامل
به دستورات حق همواره عامل
به زیب مسند جاه و جلالت
حسن شمس الضحی ماه امامت
به سردار شهیدان عرش ایمان
حسین بن علی مقتول عدوان
به حق زینت محراب و مسجد
علی بن الحسین آن شاه زاهد
به بحر علم و سلطان اماجد
محمدباقر العلم المجاهد
به صادق آفتاب دین احمد
به جاه جعفر آن سبط محمد
به موسی الکاظم آن کان عبادت
حلیف سجده و میر زهادت
به حق آن ابرقدرت رضایت
به راه حق به جان کرده سخاوت
به آن رعنا جوان سالار جانان
تقی مقتول کین قوم عدوان
به آن روشنگر راه هدایت
علی آن هادی برج امامت
کتابشیخ شریفصفحه 179
به حق عسگری یعسوب ایمان
حسن ابن الرضا معنای قرآن
به جاه مهدی آن شیر زمانه
سپه سالار دین مرد یگانه
که توحید و نبوت با ولایت
شود گنجینه ما تا قیامت
به رحمت جان ما آزاد بنما
نما عفو از گنه کیفر مفرما
عنایت کن بهشت جاودانت
شوم در خدمت پیغمبرانت
به ویژه حضرت ختم نبوت
محمد(ص) مرکز رحم و مروت
ز لطف و مرحمت بر والدینم
ترحم کن ببخشا زین و شینم
به شهر اردکان بودم در آن دم
که گفتم شعر خود با قلب پُر غم
امیدم هست از خلاق بی چون
ببخشاید "شریف" از عشق، مجنون
به نام خالق ارض و سماوات
به حق خالق کوه و نباتات
به نام آنکه هستی داد ما را
کتابشیخ شریفصفحه 180
ز کتم نیستی آورده آدم
به حق آنکه روزی داد انسان
طریق زندگی تعلیم کوران
به حق مصطفی و اهل بیتش
علی و فاطمه آن ماه سبطش
به فرزندان پاک بستگانش
به مشعلدار راه و پیروانش
به آنهاییکه راه حق بپویند
ز قرآن و خبر هر جا بگویند
ببخشا جرم ما از لطف و احسان
نما محشورمان با اهل ایمان
میان جنت عدنت بده جا
قرین مصطفی ختم مصفّا
به نام آنکه شد اعلا مقامش
فرستاده به پیغمبر کلامش
رسولان عظامش را فرستاد
که برچینند ظلم و کفر و بیداد
میان مردمان از عدل و توحید
سخن گویند با توصیف و تمجید
که آیا گوی سبقت را رباید
به کوی قُرب حق سر را بساید
کتابشیخ شریفصفحه 181
تو دانی منزل خوبان کجا شد
میان جنت و مأوا چرا شد
برای آنکه امر خالق جان
به جان کرده اطاعت حسب ایمان
اگر باشیم ما هم همچو آنان
کند محشورمان حق با امامان
کتابشیخ شریفصفحه 182