فصل دوم: جوانان در رژیم طاغوت

منحرف کردن جوانان

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

جوانها، ذخایر کشور

‏بالاتر از آن ذخایر تحت الارضی، این ذخایر فوق الارضی است ـ‏‎ ‎‏این جوانهای ماست. آقا، جوانهای ما را دارند می برند خدا‏‎ ‎‏می داند؛ جوانهای دول اسلامی را دارند می برند. یک دسته‏‎ ‎‏امریکاست و یک دسته نمی دانم کجاست و یک دسته کجاست؛ و‏‎ ‎‏یک دستۀ دیگری هم الآن دارند به اسرائیل می روند. الآن در منزل‏‎ ‎‏من موجود است آن مجلۀ دانشجویان، سازمان دانشجویان ایران‏‎ ‎‏در اسرائیل. الآن موجود است. آقا، این ذخایر ما این جوانها‏‎ ‎‏هستند. این جوانهای ما را دارند اغفال می کنند؛ دارند به آنها تزریق‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 66

‏می کنند که هر بدبختی شما دارید از اسلام است.(92)‏

18 / 6 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

منحرف کردن جوانان با اسامی فریبنده

‏فرهنگ مسموم استعمار تا اعماق قصبات و دهات ممالک اسلامی‏‎ ‎‏رخنه کرده فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در‏‎ ‎‏خدمت بیگانگان و مُستَعمِرین درمی آورد، و هر روز با نغمۀ تازه با‏‎ ‎‏اسامی فریبنده جوانان ما را منحرف می کند، بر شما ملت عزیز‏‎ ‎‏اسلام که برای ادای مناسک حج در این سرزمین وحی اجتماع‏‎ ‎‏کرده اید لازم است از فرصت استفاده کرده به فکر چاره باشید.‏‎ ‎‏برای حل مسائل مشکلۀ مسلمین تبادل نظر و تفاهم کنید.(93)‏

بهمن 1349

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عقب نگه داشتن جوانان

‏آقایان می گفتند که ما که در اینجا، در این بنگاه داریم کار می کنیم،‏‎ ‎‏ما را به یک حدی دارند نگه می دارند و نمی گذارند رشد علمی‏‎ ‎‏کنیم. پس شما در اینجا نه نتیجۀ علمی می برید و نه خدمت به‏‎ ‎‏وطن می کنید بلکه می گویید مضر است. و اگر چنانچه اینطور‏‎ ‎‏تشخیص دادید، باید نروید در این بنگاه. باید یک کار دیگر انجام‏‎ ‎‏بدهید. تکلیف محول بر تشخیص خودتان است. اگر شما آقایان‏‎[1]‎‎ ‎‏تشخیص دادید که این یک بساطی است برای اینکه شماها را،‏‎ ‎‏جوانها را نگذارند قوه هایشان، استعدادهایشان شکوفا‏‏[‏‏یی‏‏]‏‏ پیدا‏‎ ‎‏کند، چنانکه دانشگاههای ما اینطوری هست، چنانکه همه جای‏‎ ‎‏ایران این جوری است که نمی خواهند بگذارند جلو بروید شما،‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 67

‏می خواهند شما را همچو به یک حد عقبی نگه دارند تا اینکه‏‎ ‎‏تحت فرمان اجانب که می خواهید واقع بشوید اعتراض نداشته‏‎ ‎‏باشید.(94)‏

17 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پنجاه سال انحراف

‏البته پنجاه و چند سال آنها زحمت کشیدند بلکه بیشتر؛ سابق هم،‏‎ ‎‏سابق بر این سلسله هم، باز زحمتها کشیده اند تا اینکه مردم را از‏‎ ‎‏آن راهی که داشتند، از آن طریقه ای که داشتند منحرف کردند،‏‎ ‎‏جوانهای ما را منحرف کردند.(95)‏

16 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پخش موادمخدر میان جوانان

‏تریاک آوردن و پخش کردن بین مردم، هروئین آوردن و پخش‏‎ ‎‏کردن بین جوانهای ما، ملت ما را از بین خواهد برد. اینها خودشان‏‎ ‎‏قبل از اینکه آن عذاب الهی برایشان بیاید، قبل از اینکه آن شلاق‏‎ ‎‏الهی به آنها بخورد، خودشان ملاحظه بکنند و نکنند. ترک کنند‏‎ ‎‏این را؛ این جنایت است، این کشیدن جوانهای برومند ماست به از‏‎ ‎‏بین رفتن، این فساد نسل است؛ نسل را فاسد می کند.(96)‏

25 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

به باد رفتن خزاین مملکت

‏شما همه می دانید که در این پنجاه و چند سال به مملکت ما چه‏‎ ‎‏گذشت، و به جوانهای این مملکت چه گذشت، و خزائن این‏‎ ‎‏مملکت چطور به باد رفت؛ و نیروهای انسانی این مملکت چطور‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 68

‏عقب بود.(97)‏

27 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جلوگیری از به ثمر رسیدن جوانان

‏نقشه کشیدند که نگذارند این نهضت به ثمر برسد؛ و لذا از همه‏‎ ‎‏طرف خرابکاری می کنند. یک خرابکاری شان همین است که‏‎ ‎‏نگذارند جوانهای ما صحیح بار بیایند؛ و حالا که باید از نیروی‏‎ ‎‏جوانی استفاده بشود، نگذارند این نیروی جوانی به ثمر‏‎ ‎‏برسد.(98)‏

12 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اعتیاد جوانان

‏با حساب مواد مخدره می آید، نه این است که یک قاچاقچی این‏‎ ‎‏کار را می کند، یا قاچاقچیهایی؛ خیر، اینها حساب دارد، اینها روی‏‎ ‎‏حساب فهمیدند دانشگاه را باید چه طوری نگذارند عمل بکند؛‏‎ ‎‏مدارس علمی را باید چه جوری نگذارند کار بکند ـ عرض می کنم‏‎ ‎‏که ـ جوانها را چه جوری باید نگذارند که مفید برای جامعه باشند‏‎ ‎‏نگذارند رشد بکنند. یک قسمش هم همین است که با اعتیاد، با‏‎ ‎‏هروئین و با تریاک و با امثال ذلک این کارها را رواج بدهند.(99)‏

12 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مطبوعات و خدمت به اجانب

‏مطبوعاتی که در زمان این پدر و پسر بود حسابشده، نه همین‏‎ ‎‏طوری، حسابشده! اینها به خدمت خارجیها بودند؛ به خدمت‏‎ ‎‏اجانب بودند، ولو خودش هم نمی فهمید، لکن با حساب درست‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 69

‏کرده بودند این طوری که این مجله باید حتما" در آن یک‏‎ ‎‏صورتهای کذایی باشد؛ یک چیزهایی باشد که اعوجاج بیاورد؛ که‏‎ ‎‏بچه ها و جوانهای ما وقتی عادت کردند به این مجله، دیگر نروند‏‎ ‎‏سراغ یک فکر دیگری. همه اش فکر روی این نقشه ها باشد و روی‏‎ ‎‏این صورتها باشد و روی این بساط. یا اگر جوانهای ما رفتند در‏‎ ‎‏سینما و عادت کردند به این، دیگر نروند سراغ یک فکر دیگری،‏‎ ‎‏فکر دیگر را از آنها بگیرند.(100)‏

16 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تهی کردن کشور از نیروی انسانی

‏برای پنجاه سال کوشش شد که نگذارند آدم پیدا بشود، پنجاه سال‏‎ ‎‏پنجاه و چند سال، کوشش! سابق هم همین کوششها بود، اما‏‎ ‎‏زیادش در این پنجاه و چند سالی که این پدر و پسر خیانتکار در این‏‎ ‎‏مملکت بودند و همۀ قدرتها کمک کردند اینها را نگه داشتند و‏‎ ‎‏اینها هم با همۀ قدرت این مملکت را تهی کردند! و مهمش تهی‏‎ ‎‏کردن از نیروی انسانی است. جوانهای ما، نیروی جوانی ما را از‏‎ ‎‏بین بردند، با اسمهای مختلف. با یک اسمای خیلی فریبنده.(101)‏

16 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تبلیغات انحرافی

‏در زمان این پسر، که بدتر از آن پدر در یک جهاتی بود، در این‏‎ ‎‏زمان تبلیغات زیاد شد، به طوری که این تبلیغات در دانشگاه هم،‏‎ ‎‏جوانها هم ـ که جوانهای خوبی بودند ـ این تبلیغات در آنها هم اثر‏‎ ‎‏کرد؛ به حیث که یکوقتی بود که در دانشگاه اسم یک معمم را‏‎ ‎‏شاید نمی شد ببرند! بلکه در دانشگاه بعض از آیات قرآن را در‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 70

‏دیوار می نوشتند و مسخره می کردند. برای اینکه آنها، که منحرف‏‎ ‎‏می کردند اینها را از راه حق، نقشه شان این بود که نبادا یکوقت‏‎ ‎‏اسلام قدرت پیدا بکند در جامعه، و روحانیت که خدمتگزار اسلام‏‎ ‎‏است آن هم قدرت پیدا بکند، و جامعه را بکِشد به طرف مخالفت‏‎ ‎‏با دستگاهها و مخالفت با اجانب... قشر روحانی را سرکوب کرد‏‎ ‎‏رضا شاه و با بهانه های مختلف؛ که شاید اکثراً یادتان نباشد که چه‏‎ ‎‏بساطی بود. و بعد که دانشگاه پیدا شد، و دانشگاه هم یک قدرتی‏‎ ‎‏به نظر آنها بود ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ در مقابل ممکن است بایستند، شروع کردند‏‎ ‎‏تبلیغات انحرافی در آنجا. به یک انحرافات که اذهان جوان را با‏‎ ‎‏تبلیغات که زود می شود بَرَش گردانید. تبلیغات دامنه دار از اصل‏‎ ‎‏مذهب شروع کردند تا اسلام، ـ اصل و اساس را ـ تبلیغات به‏‎ ‎‏خلاف کردند. و بعد هم جدا کردند.(102)‏

23 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

غربزدگی جوانان

‏یک دسته های زیادی هم از جوانهای ما را، برای اینکه منحرفشان‏‎ ‎‏کنند از اساس، به مراکز فحشا کشیدند که بیشتر جوانهای ما از این‏‎ ‎‏راه انحراف پیدا کردند. مراکز فحشا در همه جا، و خصوصاً در‏‎ ‎‏شهرهای بزرگ، و بالاخص در تهران، مراکز زیاد برای فحشا و‏‎ ‎‏برای آن کارهایی که می دانند درست کردند، دامن زدند، آسان‏‎ ‎‏کردند رسیدن به شهوات را. رادیو و تلویزیونی که باید مربی‏‎ ‎‏جوانها باشد منحرف کننده شد. سینما و تئاتر که باید مربی جامعه‏‎ ‎‏باشد منحرف کننده شد.‏

‏     با تمام قوا کوشش کردند که این ملت را اولاً از هم جدا کنند،‏‎ ‎‏تکه تکه اش کنند؛ سنخ دانشگاهی علی'حده برای خودش یک‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 71

‏مطلبی باشد؛ روحانی علی'حده باشد؛ ورزشکار علی'حده باشد؛‏‎ ‎‏بازاری علی'حده؛ همه را تکه تکه کنند. و آنقدری که می توانند‏‎ ‎‏منحرف کنند، و نیروی جوانی را به باد بدهند.‏

‏     و یک راه دیگر هم قضیۀ تبلیغات دامنه داری برای ترقیاتی که‏‎ ‎‏در غرب هست، که جوانهای ما را غربزده کنند؛ اعتماد به کشور‏‎ ‎‏خودشان را از آنها بگیرند؛ اینها دیگر اتکال به خودشان نداشته‏‎ ‎‏باشند؛ هر صحبتی که می شود، صحبت از غرب پیش بیاید،‏‎ ‎‏خیابانها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، میدانها را به اسم آنها‏‎ ‎‏اسم گذاری کنند، مراکز علم را با اسم آنها چه بکنند. جوری تربیت‏‎ ‎‏کنند این ملت را که خودش را ببازد و خودش را از دست بدهد؛ به‏‎ ‎‏جای آن یک آدم غربی بنشیند.(103)‏

23 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تحقیر جوانان

‏آن که می تواند در مقابل اینها عرض اندام کند و دست اینها را از‏‎ ‎‏ظلم و تعدّی و غارتگری و اینها کوتاه کند آن اسلام است. از این‏‎ ‎‏جهت، اینها می خواهند اسلام را در نظر جوانهای ما، در نظر طبقۀ‏‎ ‎‏متنوّر، در نظر این جمعیتی که از آنها کار می آید، کوچکش کنند؛ تا‏‎ ‎‏اینها برگردند از اسلام، وقتی برگشتند از اسلام، دیگر از خودشان‏‎ ‎‏کاری نمی آید. حالا البته خیلی چیزها هست که برای سرگرم کردن‏‎ ‎‏جوانهای ما خیلی دامنه دار است. آن چیزهایی را که آنها طرح‏‎ ‎‏کرده اند و طرحهایی که دادند، یکی از آنها همین است که اسلام را‏‎ ‎‏در نظر اینها کوچک کنند.(104)‏

30 / 4 / 58

‏ ‏


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 72

فساد به اسم تمدن

‏آن قلمهایی که قلم اجیر است و مزد می گیرد تا جوانهای ما را‏‎ ‎‏منحرف کند الآن هم در کار هستند، نطقها می کنند و قلمها را به کار‏‎ ‎‏می اندازند حتی این مسئلۀ اطراف دریا را که با آن فضاحت انجام‏‎ ‎‏می گرفت، در بعضی از مطبوعات نوشتند جلوگیری از این‏‎ ‎‏«ارتجاع» است! که تمدن عبارت از این است که زن و دختر و پسر‏‎ ‎‏با هم در دریا به هم وَر بروند، اگر این نباشد ارتجاع است! تمدن‏‎ ‎‏این است که هر جوانی که در سینما چند روز برود و دیگر زندگیش‏‎ ‎‏همان بشود؛ تمام آمال و آرزویش همان بشود. اگر چنانچه از این‏‎ ‎‏طور چیزها جلوگیری بشود و آموزنده باشد، این سینما آموزنده‏‎ ‎‏باشد، این مطبوعات آموزنده باشد، این مجلات اگر کسی بگوید‏‎ ‎‏که باید اینها آموزنده باشد، اینها باید بچه های ما را تربیت کنند،‏‎ ‎‏اینها باید بچه های ما را رشد سیاسی بدهند، اینها را وارد میدان‏‎ ‎‏عمل سیاسی بکنند و این عکسها و این دعوتهای به شهوت، و این‏‎ ‎‏طور چیزهایی که همه جانبه است، اینها را از این راه باز می دارد،‏‎ ‎‏می گویند ارتجاع است، و شما را از ارتجاع می ترسانند، و به‏‎ ‎‏باصطلاح چماق تکفیر دارند. همین «ارتجاع» اصلاً تکفیر مومنین‏‎ ‎‏است. اینها به هر قدرتی که توانستند و به هر ترتیبی که می توانند‏‎ ‎‏می خواهند شماها را منحرف کنند از آن مسیری که دارید.(105)‏

30 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سازمان سیا عامل تباهی جوانان

‏تمام این رسانه های گروهی که هست، تمام اینها را، اجیر‏‎ ‎‏می کردند. یا از خودشان بود که طبقۀ جوان را به واسطۀ رادیو و‏‎ ‎‏تلویزیون و سینما و تئاتر و مطبوعات و مجلاّت و اینها سرگرم به‏‎ ‎‏عیّاشی بکنند، عیّاش بارشان بیاورند. جوان است، وقتی که رفت‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 73
‏سینما، پنج روز، ده روز رفت سینما، عادت می کند به رفتن سینما،‏‎ ‎‏اصلاً فکر، فکر سینمایی می شود. شاید شب هم وقتی که خواب‏‎ ‎‏ببیند، خواب ستاره سینما می بیند! روز هم وقتی که چشمش را باز‏‎ ‎‏کند، به فکر است که کِی شب بشود من بروم و چه وقت بشود که‏‎ ‎‏برویم سراغ این مرکز. یک همچو دِماغی که بار آمد این طوری،‏‎ ‎‏این به فکر این نمی افتد که کارتر نفت ما را می برد. اصلاً هیچ کاری‏‎ ‎‏به این ندارد. جوانهایی که در این مراکز فساد که درست کردند‏‎ ‎‏سرتاسر ایران و بیشتر تهران این مراکز فسادی که اینها درست‏‎ ‎‏کردند، مراکز عیاشی که درست کردند، این خانه هایی که درست‏‎ ‎‏کردند، برای اینکه مردان، بچه ها بروند، جوانها بروند، عیاشی‏‎ ‎‏بکنند، دامن زدند به این. این ایام تابستان، این دریاها با آن وضعی‏‎ ‎‏که آنها درست کردند. این دستگاههایی که باید دستگاه تربیتی‏‎ ‎‏باشد، مثل دستگاه رادیو و تلویزیون و مطبوعات و اینها، تمام اینها‏‎ ‎‏را به عکس آنی که باید باشد درست کردند. و قضیۀ این نبود که‏‎ ‎‏یک چیزی خودبخود شده باشد. یک قضیه ای بود که روی برنامه‏‎ ‎‏تنظیم شده، آن هم بسیار محتمل است که تنظیمش از همان «سیا»‏‎[2]‎‎ ‎‏شده باشد. از آنجا شده باشد که باید جوانها را این طوری می شود‏‎ ‎‏بگیرید، حبس کنید. خوب، نمی شود همۀ مردم که حبس بشوند.‏‎ ‎‏آنجایی که می شود با آن طور، آنجایی که همۀ این حرفها، همۀ این‏‎ ‎‏چیزها، دست به هم دادند برایشان مراکز فساد و فحشا درست‏‎ ‎‏کردند و دامن به آن زدند و تبلیغات روی آن کردند؛ و جوان هم‏‎ ‎‏هست، کشیده می شود قهراً به آنجا. تابستان است، دریاچه ها‏‎ ‎‏درست کردند و دریا و اجتماعات جوانها با هم، زن و مرد داخل‏‎ ‎‏هم و می کشیدند اینها را به اطراف دریا، و برایشان هم همه وسائل‏
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 74

‏را درست می کردند. و مُفت و مجّانی می رفتند آنجا و هر کاری‏‎ ‎‏دلشان می خواست می کردند. مسئله این نبود که طبعاً این شده‏‎ ‎‏باشد. مسئله این بود که یک برنامۀ خاص و یک توطئه ای در کار‏‎ ‎‏بود که نگذارند این جوانها رشد طبیعی خودشان را، و انسانی‏‎ ‎‏خودشان را بکنند؛ سرگرمشان کنند به همین مسائل. قضیۀ‏‎ ‎‏موسیقی یک مطلبی است که خوب، طبع جوان به آن توجه دارد.‏‎ ‎‏اگر یک مدتی این عادت کرد که موسیقی را باز کند و گوش کند،‏‎ ‎‏مغز این از تفکر در امور جِدّی باز می مانَد؛ می رود دنبال همین‏‎ ‎‏قضیه. اینها اموری است که با نقشه درست کردند که جوانهای ما را‏‎ ‎‏منحرف کنند.(106)‏

30 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مجلات افتضاح آمیز

‏مجلاتی که باید تربیت کند نسل جوان را، مبدّل شده بود به آن‏‎ ‎‏تربیتی که همه ملاحظه کردید که مجلات ما چه وضع‏‎ ‎‏افتضاح آمیزی داشت. همه برای این بود که جوانها را از مسیری که‏‎ ‎‏دارند و مسیر انسانی که باید اینها بروند منحرف کنند به یک مسیر‏‎ ‎‏دیگری، و استفاده کنند. استفاده همچو بکنند که تمام مصالح یک‏‎ ‎‏کشور را از بین ببرند، همه چیز را به تباهی بکشند، همۀ مخازن ما‏‎ ‎‏را به اجنبی بدهند؛ و کسی نباشد که «چرا» بگوید؛ برای اینکه‏‎ ‎‏توجه مردم را از آن چیزی که مربوط به زندگیشان است منحرف‏‎ ‎‏کردند. وقتی جوانها ـ که اساس یک مملکت هستند، پایۀ یک‏‎ ‎‏مملکت هستند ـ همۀ جوانها بروند طرف فحشا، طرف مواد‏‎ ‎‏مخدّره، متوجه بشوند به این مجلات و به این اوضاع و به آن وضع‏‎ ‎‏رادیو و تلویزیون و به آن مسائلی که بود، دیگر از برای جوان نه‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 75

‏وقتی می ماند که فکر کند در این امور؛ و نه مغزش کار می کند.‏‎ ‎‏موسیقی از اموری است که البته هر کسی از موسیقی به حسب‏‎ ‎‏طبع خوشش می آید؛ لکن از اموری است که انسان را از جدّ بیرون‏‎ ‎‏می برد به یک مطلب هزل. دیگر این جوانی که عادت کرد که‏‎ ‎‏روزی چند ساعتش را با موسیقی سر و کار داشته باشد ـ که اینها‏‎ ‎‏شاید اکثر رادیوشان و تلویزیون شان از همین قسمها بود ـ یک‏‎ ‎‏جوانی که اکثر اوقاتش را صرف بکند در اینکه پای موسیقی‏‎ ‎‏بنشیند و اینها، این از مسائل زندگی و از مسائل جدّی بکلی غافل‏‎ ‎‏می شود، عادت می کند، مثل همان که به مواد مخدّره عادت‏‎ ‎‏می کند.(107)‏

30 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رواج شهوترانی

‏قضیۀ دریا این بود که این جوانهای نورس و این دخترهای نورس‏‎ ‎‏در دریا بروند بریزند به جان هم و هر کاری می خواهند بکنند،‏‎ ‎‏نسل ضایع بشود؛ انسان ضایع بشود. یک انسان جوانی که چند ماه‏‎ ‎‏در اطراف دریا رفت و دو تا جوان با هم مخلوط شدند، این دیگر‏‎ ‎‏نمی تواند فکر بکند که نفت ما را وقتی می خواهند ببرند باید چه‏‎ ‎‏بکنم. اصلاً فکر این معنی در ذهن جوانی که فقط توجه به این دارد‏‎ ‎‏که یک شعر عاشقانه بخواند، و یک عاشق و معشوقی باشد! اصلاً‏‎ ‎‏فکر می رود سراغ یک مسئله، مسیر عوض می شود. اینها روی‏‎ ‎‏نقشه کار می کنند. مِن باب اتفاق این جور نشده که دریا این طور‏‎ ‎‏باشد وسائل برایشان فراهم می کردند. از قراری که می گویند، همۀ‏‎ ‎‏وسائل را برایشان فراهم می کردند، تشویقشان می کردند. به همۀ‏‎ ‎‏این مسائل انحرافی تشویق می شدند. اینها برای این بود که جوانها‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 76

‏را با هر ترتیبی که شده، با هر جوری که شده از مسیر زندگی خارج‏‎ ‎‏کنند، تا اینکه یک ملتی فقیر باشد و نفهمد الآن چیست. یک‏‎ ‎‏مملکت فقیر الآن ما داریم؛ و ملت نمی دانست چی هست...‏‎ ‎‏بانکهای خارج پر است از این ارزهای اینها و پولهای اینها. و‏‎ ‎‏جوانهای ما توجه به این مسائل نداشتند، برای اینکه توجهشان را‏‎ ‎‏منصرف کرده بودند به یک جای دیگر. یک روح جوان تازه رسی‏‎ ‎‏که الآن وقت شهواتش هست، اگر مسائل شَهَوی برای او به آن طور‏‎ ‎‏رایج بشود و مسائل جدّی به آن طور مَغفولٌ عنه بماند، بالاخره‏‎ ‎‏این جوان آن طور بار می آید. دیگر در زمان پیریش هم که به درد‏‎ ‎‏نمی خورد، کاری از او نمی آید. آن وقتی که نیروی جوانی است و‏‎ ‎‏باید به کار بیاید، آن وقت این نیروی جوانی منحرف است؛ که تهی‏‎ ‎‏شده از آنی که بوده و یک چیز دیگر جایش نشسته. مسائل دیگر‏‎ ‎‏زیاد هست، از قبیل همین مسائل غربی و غربزدگی، و اینها اینها‏‎ ‎‏هم بساط طولانی دارد.(108)‏

30 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ممانعت از رشد نیروی انسانی

‏«فرهنگ 2500 ساله». ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ 2500 سال فرهنگ غلط رژیم‏‎ ‎‏طاغوتی، و پنجاه و چند سال رژیمی که ما ادراک کردیم، و‏‎ ‎‏ده ـ پانزده سال هم رژیمی که شماها که جوانید ادراک کردید، تمام‏‎ ‎‏هَمّشان در انحراف بود. نیروی جوانی را و نیروی انسانی را‏‎ ‎‏می خواستند که منحرف کنند، و یا مشغول کنند به چیزهایی که‏‎ ‎‏مربوط به زندگی نیست. اینهمه مراکز فساد، اینهمه مراکز فحشا،‏‎ ‎‏اینهمه مخدِّرات، اینهمه مراکزی که باید آموزشی باشد برخلاف‏‎ ‎‏آموزش و فاسد کننده، اینها همین طور مِن باب اتفاق واقع نشده‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 77
‏است. اینها نقشه داشته است، و با آن نقشه عمل شده است.‏

‏     نقشه این بوده است که نگذارند نیروی فعال این مملکت رشد‏‎ ‎‏کند و به فعالیت انسانی خودش ادامه بدهد. و لهذا از طریقهای‏‎ ‎‏مختلف، با برنامه های بسیار وسیع و مختلف، کوشش کردند که‏‎ ‎‏نیروی انسانی ما را نگذارند رشد بکند. آنها از نیروی انسانی‏‎ ‎‏می ترسند. اصلاً از انسان می ترسند. آنها تجربه کرده اند که در‏‎ ‎‏دوران سابق گاهی یک نفر آدم وقتی پیدا شد در مقابلشان ایستاد و‏‎ ‎‏منافعشان را مانع شد که درست به آزادی ببرند. ولهذا برنامۀ آنها ـ‏‎ ‎‏خارجیهایی که می خواهند استفاده از ما ببرند ـ این است که‏‎ ‎‏نگذارند انسان پیدا بشود و بهتر از همه چیز این است که نیروی‏‎ ‎‏جوانی را منحرف کنند از آن راهی که باید برود، بِکشندش به‏‎ ‎‏طرف فحشا؛ بِکشندش طرف سینمایی که آن برنامه های فحشایی‏‎ ‎‏را داشت. این از صبح که بیدار بشود تا پیچ رادیو را باز بکند‏‎ ‎‏موسیقی؛ تا تلویزیون را نگاه بکند آن مناظر بد و باز گوش و‏‎ ‎‏چشمش را مشغول کند. تا از منزل بیرون بیاید، راهش راه این باشد‏‎ ‎‏که یا اطراف دریا برود و آن بساط، یا دنبال مراکزی که مهیا شده و‏‎ ‎‏آسانش کرده اند و ارزانش کرده اند برود؛ و عادتش بدهند به این‏‎ ‎‏مسائلی که شَهوی است، به این مسائلی که مغز انسان را فاسد‏‎ ‎‏می کند، و همۀ مطلب این است که نگذارند تفکر کند در اموری که‏‎ ‎‏احتیاج به آن دارد، اگر جوانهای ما اینطور عادت کردند که دائماً‏‎ ‎‏اذهانشان مشغول شد به آن چیزهایی که در سینما به آنها نشان‏‎ ‎‏داده اند و آن چیزهایی که از رادیو شنیده اند و آن چیزهایی که در‏‎ ‎‏خارج برایشان مهیا کرده اند، اینها تمام افکارشان متوجه به همان‏‎ ‎‏مسائل می شود، مسائل شَهَوی. شب که منزلش می رود با فکر‏‎ ‎‏همان مسائل در رختخوابش می رود، شب هم خواب اگر ببیند‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 78

‏همان مسائل را خواب می بیند. وقتی هم بیدار می شود، اول چیزی‏‎ ‎‏که در ذهنش وارد می شود همان مسائل است. وقتی هم می رود‏‎ ‎‏سراغ یک کاری و اشتغالی، حواسش آنجاست تا کی وقتش بشود‏‎ ‎‏که برود سراغ آن مسائل، یک همچو موجودی نمی تواند در‏‎ ‎‏مسائل جدی فکر کند. اصلش فکرش نمی آید دنبال مسائل جدی.‏‎ ‎‏یک مغزی را که اینطور تربیت کرده اند، این مغز نمی تواند اصلاً‏‎ ‎‏وارد بشود در یک فکر روز و فکر مسائل حیاتی و جدی، تمام‏‎ ‎‏افکارش متوجه به آن مسائل شهوانی و حیوانی است، این یک‏‎ ‎‏برنامه بوده. این همینطور اتفاق نیفتاده است که در این ممالک ما‏‎ ‎‏اینطور، بیخود شده باشد، یا جوانها این کارها را کرده. این فکر،‏‎ ‎‏یک مسئله ای بوده است که روی یک نقشه ای که از خارج داده اند‏‎ ‎‏به اینها و طرح کرده اند، و اینها هم در خارج اینها را عمل کرده اند.‏‎ ‎‏این یک باب واسعی است که علاوه بر آن مسائل دیگری که دارند،‏‎ ‎‏یک باب واسعی است که از همۀ اطراف چشم و گوش جوانهای ما‏‎ ‎‏را از مسائل حیاتی ببندند، و به مسائل دیگر منحرف کنند.(109)‏

3 / 5 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آزادی فحشا خواست ابرقدرتها

‏اینها که آزادی می خواهند، اینها که می خواهند جوانهای ما آزاد‏‎ ‎‏باشند، قلمفرسایی می کنند برای آزادی جوانهای ما، چه آزادی را‏‎ ‎‏می خواهند؟ می خواهند جوانان ما آزاد بشوند؛ قمارخانه ها باز‏‎ ‎‏باشد به طور آزاد، مشروبخانه ها باز باشد به طور آزاد،‏‎ ‎‏عشرتخانه ها باز باشد به طور آزاد، هروئین کشها آزاد باشند،‏‎ ‎‏تریاک کشها آزاد باشند؛ دریاها آزاد باشند. و درها باز برای جوانها.‏‎ ‎‏جوانهای ما آزاد باشند و هر مفسده ای را بخواهند عمل کنند؛ به‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 79
‏هر فحشا که می خواهند کشیده شوند. این چیزی است که از غرب‏‎ ‎‏دیکته شده است. این چیزی است که می خواهند جوانان ما ـ که‏‎ ‎‏می شود در مقابل آنها بایستند ـ را بی خاصیت کنند. ما می خواهیم‏‎ ‎‏جوانانمان را از میکده ها به میدان جنگ ببریم. ما می خواهیم‏‎ ‎‏جوانانمان را از عشرتکده ها به میدان جنگ ببریم ما می خواهیم‏‎ ‎‏جوانانمان را از این سینماهایی که بود و جوانهای ما را به فساد‏‎ ‎‏می کشید دستشان را بگیریم و به جاهایی ببریم که برای ملت فایده‏‎ ‎‏داشته باشد. این آزادی که آقایان می خواهند آزادیی است که‏‎ ‎‏قدرتمندها دیکته کرده اند؛ و نویسندگان ما یا غافلند و یا خائن. این‏‎ ‎‏دمکرات مآبها که می گویند باید آزاد باشد، به هیچ وجه نباید‏‎ ‎‏جلوی هیچ چیز را گرفت، اینها الهام می گیرند از اَبَرقدرتها، و آنها‏‎ ‎‏می خواهند ما را غارت کنند ، و جوانهای ما بی تفاوت باشند.‏‎ ‎‏جوانهایی که در عشرتگاهها هستند بی تفاوتند. جوانهایی که مبتلا‏‎ ‎‏به مخدِّرات هستند در امور کشوری بی تفاوت اند. جوانهایی که در‏‎ ‎‏مراکز فحشا بزرگ می شوند نسبت به مصالح مملکت کار ندارند.‏‎ ‎‏این جوانها به مصالح مملکت کار دارند که از این مسائل دورند؛ در‏‎ ‎‏تحت تربیت اسلامی هستند. رئیس پاسدارها به من گفت جوانهای‏‎ ‎‏ما شب، نماز شب می خوانند و در قنوت فلان دعا، دعای مُفصَّل‏‎ ‎‏را می خوانند. اینها می توانند مملکت نگه دارند. ما می خواهیم‏‎ ‎‏مملکت حفظ کنیم. حفظ مملکت به آزادی که شما می گویید‏‎ ‎‏نیست. این آزادی مملکت را، بر باد می دهد. این آزادی که شما‏‎ ‎‏می خواهید آزادی دیکته شده است؛ برای اینکه مملکت را ببلعند‏‎ ‎‏و جوانی ما نداشته باشیم جواب بدهد. چنانچه دیدیم که عمل‏‎ ‎‏کردند و چه شد، چه مصیبتهایی به مملکت ما وارد شد؛ برای‏‎ ‎‏اینکه جوانهای ما را به فساد کشیده بودند. ما می خواهیم‏
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 80
‏جوانانمان را از چوب وافور رها کنیم، مسلسل دست آنها بدهیم.‏‎ ‎‏ما می خواهیم جوانانمان را از وافور رها کنیم، و به میدان جنگ‏‎ ‎‏ببریم. شما می خواهید که ما آزاد بگذاریم تا جوانان ما فاسد‏‎ ‎‏بشوند، و اربابان شما بهره بردارند... شما می ترسید که اگر ما‏‎ ‎‏جوانان را مثل هزار و چهارصد سال قبل تربیت کنیم که با جمعیت‏‎ ‎‏کم، دو امپراتوری بزرگ را به باد داد. ما مرتجع هستیم؛ شمایی که‏‎ ‎‏می خواهید جوانان ما را به تعلیمات غربی بکشید، نه آن تعلیماتی‏‎ ‎‏که خودشان دارند، آن تعلیماتی که برای ممالک استعماری دارند،‏‎ ‎‏شما روشنفکر هستید! شما که آزادی می خواهید، آزادی همه‏‎ ‎‏چیز، آزادی فحشا، همۀ آزادیها را می خواهید، شما روشنفکر‏‎ ‎‏هستید! آزادی که جوانهای ما را فاسد کند، آزادی که راه را برای‏‎ ‎‏مستکبرین باز کند، آزادی که ملت ما را تا آخر به بند بکشد. شما‏‎ ‎‏این آزادی را می خواهید، و این دیکته ای است که از خارج به شما‏‎ ‎‏شده است.‏

‏     ... آن آزادی است که می خواهید جوانهای ما را بی تفاوت بار‏‎ ‎‏بیاورید، هر چه هر جا بشود و هر که هر کاری بکند؛ دولتهای‏‎ ‎‏بزرگ، تمام منافع ما را ببرند و آنها مشغول عشرت باشند.‏‎ ‎‏عشرتخانه ها درست کرده اند، بارها درست کردند، سینماها‏‎ ‎‏درست کردند، دامن زدند به آن، مخلوط کردند جوانهای زن و مرد‏‎ ‎‏را با هم و به فساد کشیدند هر دو را با اسم «آزادی».(110)‏

2 / 6 / 58

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

آزادی وارداتی

‏فریاد می زنند که اختناق است، اختناق است، آزادی نیست! چه‏‎ ‎‏شده است که آزادی نیست؟ نمی گذارند این آخوندها، زنها و‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 81

‏مردها را با هم توی دریا بروند بغلطند! این آخوندها نمی گذارند‏‎ ‎‏که این جوانهای ما آزاد باشند بروند در مشروبخانه ها و در‏‎ ‎‏قمارخانه ها و در فحشا فرو بروند، آزادی نیست! اینها نمی گذارند‏‎ ‎‏که رادیو و تلویزیون ما، زنهای لخت را نشان بدهد و آن وجه وقیح‏‎ ‎‏را، فضیح را، قبیح را، و بچه ها و جوانهای ما را مشغول کند!‏

‏     ‏‏این یک آزادی وارداتی است که از غرب آمده است. «آزادی‏‎ ‎‏استعماری» است. یعنی ممالک مستعمره را دیکته کردند به آنهایی‏‎ ‎‏که خائن به مملکت هستند به اینکه ترویج این آزادیها را بکنید.‏‎ ‎‏آزادند که هروئین بکشند، چه بکنند. آزادند که افیون بکشند،‏‎ ‎‏آزادند که به قمارخانه ها بروند، آزادند که به عشرتخانه ها بروند،‏‎ ‎‏آزادند که به سینماها بروند. نتیجه چه؟ نتیجه اینکه این جوانهایی‏‎ ‎‏که باید برای یک مملکت و برای سرنوشت یک مملکت فعالیت‏‎ ‎‏داشته باشند نسبت به سرنوشت مملکت بی تفاوت باشند. تمام‏‎ ‎‏نظرشان به این است که کی شب بشود ما سینما برویم؛ و کی‏‎ ‎‏تابستان بشود ما دریا برویم! همۀ نظر این است. یک آدم افیونی‏‎ ‎‏نمی تواند فکر کند برای یک مملکت. یک آدمی که مغزش به‏‎ ‎‏موسیقی عادت کرد نمی تواند برای مملکت مفید باشد. و اینهایی‏‎ ‎‏که بازی خوردند از خارج، یا بازی نخوردۀ عمّال خارج هستند، و‏‎ ‎‏ترویج موسیقی می کنند، ترویج فحشا می کنند، ترویج این کارهایی‏‎ ‎‏که جوانهای ما را به تباهی می کشد می کنند، اینها نتیجۀ کارهایشان‏‎ ‎‏این است که یک مملکت را که قدرتش باید از جوان سرچشمه‏‎ ‎‏بگیرد، باید جوان، آن قدرت را داشته باشد تا اداره بکند، این‏‎ ‎‏قدرت را از جوان می گیرند. این فکرِ اینکه چه می گذرد به این‏‎ ‎‏مملکت، حکومتها چه می کنند با این مملکت، محمدرضا چه به‏‎ ‎‏سر این مملکت آورد، این فکر از توی کلّه ها بیرون می رود. تمام‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 82

‏توجه، تمام این مغز، مغز موسیقی می شود. به جای مغز جدّی،‏‎ ‎‏مغز لَهوی می نشیند. باید یک آدمی باشد که به سرنوشت خودش‏‎ ‎‏فکر کند، این فکر را از او گرفته اند. این آزادی است که «آزادی‏‎ ‎‏استعماری» باید به آن بگوییم. غیر آزادی است که در ملت باید‏‎ ‎‏باشد. آزادی است که از خارج وارد شده است و ماها را این طور‏‎ ‎‏کرده است؛ جوانهای ما را این طور کرده است. جوانها آنهایی که‏‎ ‎‏عادت بکنند، چند روز عادت بکنند به این کارها، به این عشرتها،‏‎ ‎‏به این چیزهایی که در سینماها می کردند و نمایش می دادند، این‏‎ ‎‏دیگر در فکر اینکه نفت ما را کی می برد و آهن ما را کی می برد و‏‎ ‎‏گاز ما را کی می برد، این به این فکرها دیگر نیست. چه کار دارم،‏‎ ‎‏بگذار عیش و عشرتم را بکنم! مگر بیکارم که بروم وقتم را صرف‏‎ ‎‏کنم برای این چیزها. این طور ما را بار آوردند. تا جوانها را این‏‎ ‎‏نویسندگان بی انصاف ما نجات ندهند و آزادی سالم را ترویج‏‎ ‎‏نکنند و آزادی فاسد را جلویش را با قلم و قدم نگیرند، امید اینکه‏‎ ‎‏یک مملکت آزاد مستقل داشته باشیم را به گور باید ببریم.(111)‏

17 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تباهی جوانان

‏باورمان بیاید که ما یک رژیم فاسدی که همّش ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ به این گماشته‏‎ ‎‏بود که جوانهای ما را فاسد کند، تباه کند، بی تفاوت نسبت به‏‎ ‎‏مسائل اساسی خودش بکند، باورمان بیاید که آن رفته که یک‏‎ ‎‏رژیم اسلامی ـ انسانی بیاید که در همه امور جدّی باشد.‏

‏     اسلام شوخی ندارد؛ همه اش جدّی است، هزل ندارد؛‏‎ ‎‏لغویات ندارد؛ لهویات ندارد؛ همه اش جدّی است، جدّیات‏‎ ‎‏است. هم در امور مادی، که اسلام هر دو جهت را دارد، هم امور‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 83

‏مادی و هم امور معنوی، همه اش جِدّ است. لهو و لعب و لغو و آن‏‎ ‎‏چیزهایی که اسلام جلویش را گرفته همانهایی است که اینها دامن‏‎ ‎‏به آن می زنند. هر چیز را دیدید که اینها از آن ترویج می کنند بدانید‏‎ ‎‏آنی است که اسلام جلویش را گرفته. آن چیزهایی که اسلام‏‎ ‎‏جلویش را گرفته است همین هایی است که جوانهای ما را به تباهی‏‎ ‎‏می کشد. اسلام رزمنده می خواهد؛ جنگجو می خواهد در مقابل‏‎ ‎‏کفّار، در مقابل آنهایی که هجوم می کنند به مملکت ما، اسلام‏‎ ‎‏مجاهد می خواهد درست کند.(112)‏

17 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بی تفاوتی جوانان

‏مقصدِ آنهایی که اینها را پیش آورده بودند، در همه جاها که شما‏‎ ‎‏قدم می گذاشتید در آن، یک چیز نمایان بود که اشخاص عمیق آن‏‎ ‎‏یک چیز را می فهمیدند و آن اینکه نگذارند جوانهای ما رشد کنند.‏‎ ‎‏جوانهای ما را بار بیاورند به طوری که در قید این نباشد که‏‎ ‎‏مملکتش چه در آن می گذرد. اگر یک کسی عادت کرد که این‏‎ ‎‏مجلات را ـ که دیدید، دیده بودید، با آن عکسها و با آن مسائل ـ آن‏‎ ‎‏سینماها را که دیدند با آن بساط و امثال ذلک و آن تلویزیون آن‏‎ ‎‏وقت، و آن رادیوی آن وقت، و آن مدارس آن وقت، و آن کنار دریا‏‎ ‎‏رفتنهای آن وقت، و آن مراکز فحشای آن وقت، همۀ اینها در یک‏‎ ‎‏مطلب شریک بودند و ‏‏[‏‏و آن اینکه‏‏]‏‏ جوانهای ما را بی تفاوت کنند‏‎ ‎‏راجع به مسائل خودشان، یک جوانی که عادت کرد که هر روز‏‎ ‎‏برود یا هر شب برود در سینما و آن طور مسائل را ببیند، این دیگر‏‎ ‎‏فکرش نمی رود دنبال اینکه نفت ما را که می خورند، کجا می رود‏‎ ‎‏این نفت، این ثروت ما کجا می رود. اصلاً تو فکرش نمی آید این...‏


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 84

‏     تمام این مسائلی که در این پنجاه سال اخیر اینها پیش آوردند، و‏‎ ‎‏خصوصاً در زمان این دومی که از اوّلی بدتر بود، تمام این مسائل‏‎ ‎‏دیکته ای بود که شده بود برای اینکه جوانهای ما را بی تفاوت‏‎ ‎‏کنند؛ هرچه سرشان می آید به من چه ربط دارد. آن که می رود در‏‎ ‎‏دریا با مثلاً چه، با هم آنجا بازی می کنند، اینها دیگر فکر اینکه‏‎ ‎‏مسائل روز چه هست، دولتها چه می کنند و این مرد خائن چه به‏‎ ‎‏سر ما آورد، اصلاً فکر این در ذهنشان نمی آید. این روشنفکرها و‏‎ ‎‏نویسنده ها و آزادیخواهها ـ نه همه شان، بسیارشان ـ یا توجه به این‏‎ ‎‏ندارند که این برنامه ها و آزاد گذاشتن این جوانها و این دخترها و‏‎ ‎‏این پسرها برای اینکه هر کاری دلشان می خواهد بکنند، این چه به‏‎ ‎‏سر این مملکت می آورد؛ یا توجه ندارند؛ یا می دانند و اجیر‏‎ ‎‏هستند؛ دنبال همان هستند.(113)‏

17 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نابودی نیروی انسانی

‏مملکت، مملکت است به جوانش؛ به نیروی انسانیش. چیزی که‏‎ ‎‏نیروی انسانی را به باد بدهد مملکت را به باد می دهد. اگر یک‏‎ ‎‏مملکتی نیروی انسانی نداشته باشد، این مملکت نمی تواند اداره‏‎ ‎‏بشود... آنهایی که می خواهند ما را غارت کنند می خواهند‏‎ ‎‏بی مزاحمت غارت کنند، چرا مزاحم برای خودمان درست کنیم؟ راه‏‎ ‎‏عیش و عشرت را بر این جوانهای تازه رس باز می کنیم، هرچه‏‎ ‎‏می خواهند از این عیش و عشرتها بکنند، ما هم آن مخازنشان را‏‎ ‎‏می بریم؛ اینها هم عیش و عشرتشان را بکنند! اینها فریاد بکنند و‏‎ ‎‏عیش و عشرت بکنند، آنها هم همه چیزشان را ببرند. این پنجاه سال‏‎ ‎‏وضع ما این بود. دامن می زدند به همۀ چیزهایی که در این معنا‏‎ ‎

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 85

‏مشترک بود که جوانهای ما را تباه می کرد؛ بی تفاوت می کرد.‏‏(114)‏

17 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جدا کردن روحانی و دانشجو

‏جوانهای ما را همچو منقلب کرده بودند که نسبت به شما یک نحو‏‎ ‎‏دیگر فکر می کردند؛ چنانچه شما هم نسبت به آنها یک طور دیگر‏‎ ‎‏فکر می کردید و هر دو فکرها، فکرهای وارداتی تبلیغاتی بود. هم‏‎ ‎‏آن طوری که دانشگاه دربارۀ شماها فکر می کرد: «یک مشت‏‎ ‎‏آخوند که همین حرفها.» و هم آن طوری که شما نسبت به دانشگاه‏‎ ‎‏که همچو به طور مطلق: «یک دسته فُکُلی نمی دانم کذا.» این هر‏‎ ‎‏دوی آن تبلیغات بود که جدا کنند. طبقۀ جوانی که بعدها باید‏‎ ‎‏مقدّرات یک مملکت را در دست بگیرد از شما جدا کنند. اصلاً‏‎ ‎‏برنامه این است که شما را از طبقۀ فعّال جوان جدا بکنند؛ یعنی‏‎ ‎‏طبقه ای که روشن هستند و مرجع امور خواهند شد و شما را هم از‏‎ ‎‏آنها و آنها را هم از شما و دو قوّه ای که دو قوّۀ مفکّرۀ یک ملت‏‎ ‎‏هست، اینها را مقابل هم قرار بدهند تا کارهایشان همه خنثی‏‎ ‎‏بشود، نه دانشگاهی بتواند کار خودش را انجام بدهد کار صحیح،‏‎ ‎‏و نه شما بتوانید کار صحیح. شما را در مقابل هم قرار بدهند و‏‎ ‎‏خودشان هر کاری می خواهند بکنند؛ و ما راجع به قضایای آنها‏‎ ‎‏بی تفاوت باشیم؛ خودمان تو سر هم بزنیم. این یک برنامه ای بوده‏‎ ‎‏است که اینها داشته اند.(115)‏

22 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

بازی دادن جوانان

‏بازی می دهند جوانهای ما را! هر دو دسته بازی می دهند، هم‏‎ ‎

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 86

‏غرب ما را بازی می دهد، مَلعَبه کردند ما را، هم غرب ما را ملعبه‏‎ ‎‏کرده، هم شرق ما را ملعبه کرده، و تا این گول خوردنها هست، تا‏‎ ‎‏این غربزدگی و شرقزدگی در ملت ما هست، هیچ امیدی به اصلاح‏‎ ‎‏نیست. ما باید اول تمام همتمان را صرف کنیم که خودمان را از این‏‎ ‎‏وابستگی فکری بیرون بیاوریم. ما فکرهایمان وابسته است؛ ما‏‎ ‎‏فرهنگمان وابسته است. الآن ما باید سعی کنیم از این فرهنگ‏‎ ‎‏وابسته خارج بکنیم خودمان را، چه فرهنگ آن طرف که همه اش‏‎ ‎‏فساد و چه فرهنگ آن طرف که همه اش فساد، یعنی همه اش برای‏‎ ‎‏به دام انداختن ماهاست؛ به دام انداختن بشر است.(116)‏

22 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فلج کردن افکار جوانان

‏شما دیدید در طول تصدی این دو تا جنایتکار‏‎[3]‎‏، آزادی برای هیچ‏‎ ‎‏کس نبود. هیچ کس آزاد نبود که یک کلمه حقی بگوید. آزادی در‏‎ ‎‏آن جهت بود که آزاد کنند تا هر فحشایی می خواهند ایجاد کنند‏‎ ‎‏برای عقب راندن نیروی جوانهای ما. اینها آن قدر که به نیروی‏‎ ‎‏انسانی این کشور ضرر زدند به آن ذخایر آن قدر ضرر نزدند.‏‎ ‎‏انسانها را فلج کردند. جوانهای ما را از بین بردند. جوانهای ما که‏‎ ‎‏باید خدمت بکنند به این کشور، کشاندند به یک جاهایی که در‏‎ ‎‏آنجاها جز اینکه افکارشان فلج بشود و نتوانند خدمت بکنند به‏‎ ‎‏این مملکت، چیز دیگری نبود. تمام مراکز فحشا را اینها درش را‏‎ ‎‏باز کردند و با بوق و کرنا ترویج کردند و کمک کردند که این‏‎ ‎‏جوانهای ما بروند در این مراکز فحشا و فلج بشوند. همانجا دفن‏‎ ‎‏بشود جوانیشان. جوانی این جوانهای ما را از آنها گرفتند. فلجشان‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 87

‏کردند. این خواهرهای محترمی که در دام اینها افتادند و در دام‏‎ ‎‏ترویجهای آنها افتادند و در دام تبلیغات آنها افتادند، از آن وظیفۀ‏‎ ‎‏انسانیشان سلب شدند. و ملعبۀ دست جنایتکاران شدند. برای‏‎ ‎‏اشخاصی که غیرتمندند، اشخاصی که خوی انسانیشان را از دست‏‎ ‎‏ندادند یک تاسف همیشگی هست که این محترمات را اینها چه‏‎ ‎‏کردند به اسم آزادی.(117)‏

25 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اغفال جوانان

‏هی تبلیغ کردند، هرچه بوده صرف تبلیغ کردند. همه چیز ما را‏‎ ‎‏دادند به غیر، و همه نیروهای جوانی ما را از بین بردند، و همه جا‏‎ ‎‏را خراب کردند الاّ تبلیغات را. هی تبلیغ کردند به اینکه به «تمدن‏‎ ‎‏بزرگ» ما می خواهیم برسیم. بعد از مثلاً همین به این زودی ما در‏‎ ‎‏عرض ممالک پیشرفته، جلو رفته، چه شده، می رسیم! ما با ژاپن‏‎ ‎‏سال دیگر. مثلاً از این حرفهایی که اغفال می خواستند بکنند‏‎ ‎‏کشور ما و جوانهای ما را. و توجه نداشته باشند به اینکه دارد به‏‎ ‎‏سرشان چه می آید... یک دسته اشخاص فاسد اغفال کردند یک‏‎ ‎‏دسته جوانهای ما را. اینها را از این غفلت بیرون بیاورید. بسازید‏‎ ‎‏این جوانهای خودتان را برای اسلام باشد.(118)‏

12 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

برنامه ریزی برای بی تفاوتی جوانان

‏این مراکزی که برای عیش و عشرت جوانها تهیه کردند و این‏‎ ‎‏مغازه های زیادی که برای فروش عروسکها و فراورده های‏‎ ‎‏خارجی به وجود آوردند و این دکانهای مشروب فروشی، اینها‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 88

‏روی طبع خودش واقع نشد؛ اینها روی برنامه ای بود که آن قدری‏‎ ‎‏که می توانند در دانشگاهها جوانها را از بین ببرند و به خط آنها‏‎ ‎‏بکنند. آن قدری که در آنجا نمی شود. ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ مراکز فحشا‏‎ ‎‏بی تفاوتشان کنند و راجع به کشور خودشان بی تفاوت باشند. هر‏‎ ‎‏کاری می خواهند بکنند، بکنند، آنها کاری نداشته باشند.‏‎ ‎‏عشرتکده باشد، سینمای موافق میل وشهوات جوانها باشد، دیگر‏‎ ‎‏این مملکت هر چه بر آن بگذرد، گذشته است. ذخایرش را دارند‏‎ ‎‏می برند، برده اند؛ نفتش را دارند می خورند، خورده اند و امثال‏‎ ‎‏ذلک.(119)‏

21 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بیخبری جوانان

‏یک جمعیتی که در طول تاریخ و خصوصاً این رژیم سابق کوشش‏‎ ‎‏کردند که این جمعیت را از همه چیز بی خبر نگه دارند؛ از همۀ‏‎ ‎‏اوضاع دنیا، کوشش کردند که این جوانهای ما که باید خدمت‏‎ ‎‏بکنند به این کشور، ابتلا پیدا کنند به مواد مخدره، به جاهایی که‏‎ ‎‏شهوانی هست. آنهمه مراکز شهوت و آنهمه مراکز فحشا درست‏‎ ‎‏کردند و عرضه کردند بر این ملت در طول این دهها سال اخیر که‏‎ ‎‏شدت پیدا کرد، و در زمان محمدرضا از همه وقت بیشتر شدت‏‎ ‎‏داشت.(120)‏

22 / 3 / 61

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

انزوای جوانان

‏چپاولگران حیله گر کوشش کردند به دست عمال به اصطلاح‏‎ ‎‏روشنفکرِ خود اسلام را همچون مسیحیت منحرف به انزوا کشانند‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 89

‏و علما را در چهارچوب مسائل عبادی محبوس کنند؛ و ائمۀ‏‎ ‎‏جماعات را در مساجد و محافل عقد و ازدواج منزوی، و مقدسین‏‎ ‎‏از توده را سرگرم ذکر و دعا، و جوانان عزیز را سرگرم عیش و‏‎ ‎‏نوش، از صحنۀ امور سیاسی و اجتماعی و اهتمام به امور مسلمین‏‎ ‎‏و گرفتاری بلاد اسلامی خارج نمایند. و در این امر توفیق بسزایی‏‎ ‎‏پیدا کردند.(121)‏

12 / 6 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عقب زدن ذهن جوانها

‏در طول مدت شاهنشاهی و خصوصاً در دو زمان اخیر، همه چیز و‏‎ ‎‏خصوصاً افکار جوان ها را به عقب برده اند به طوری که آنها که‏‎ ‎‏تحصیل کرده بودند و می خواستند بگویند ما متجدد هستیم، حتماً‏‎ ‎‏تجدد را به این معنا می دانستند که بی بند و بار باشند، و این معنا به‏‎ ‎‏واسطۀ تبلیغات داخلی و خارجی و روزنامه ها چنان در ذهن شان‏‎ ‎‏متمرکز شده بود که تجدد یعنی همه چیز شکلش خارجی باشد و‏‎ ‎‏مثل اینکه غیر از این شکل زندگی کردن امکان ندارد... عمده این‏‎ ‎‏است که ما ذهن این جوان ها و حتی پیرها و روشنفکرنماها را‏‎ ‎‏آماده کنیم که ما خودمان آدم هستیم و اینطور نیست که در همه‏‎ ‎‏چیز دستمان را پیش دیگران دراز کنیم و حتی اخلاق و زبانمان را‏‎ ‎‏نیز از آنها یاد بگیریم.(122)‏

17 / 8 / 62

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

بدبین کردن جوانان به فرهنگ خودی

‏رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای موثر‏‎ ‎‏تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است... فیلمهای‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 90

‏تلویزیون از فرآورده های غرب یا شرق بود که طبقۀ جوان زن و‏‎ ‎‏مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش‏‎ ‎‏منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی‏‎ ‎‏و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب و‏‎ ‎‏مآثر پر ارزشی که بسیاری از آن با دست خیانتکار سودجویان، به‏‎ ‎‏کتابخانه ها و موزه های غرب و شرق منتقل گردیده است. مجله ها‏‎ ‎‏با مقاله ها و عکسهای افتضاح بار و اسف انگیز، و روزنامه ها با‏‎ ‎‏مسابقات در مقالات ضدفرهنگی خویش و ضداسلامی با افتخار،‏‎ ‎‏مردم بویژه طبقۀ جوان موثر را به سوی غرب یا شرق هدایت‏‎ ‎‏می کردند. اضافه کنید بر آن تبلیغ دامنه دار در ترویج مراکز فساد و‏‎ ‎‏عشرتکده ها و مراکز قمار و لاتار و مغازه های فروش کالاهای‏‎ ‎‏تجملاتی و اسباب آرایش و بازیها و مشروبات الکلی بویژه آنچه از‏‎ ‎‏غرب وارد می شد. و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر،‏‎ ‎‏عروسکها و اسباب بازیها و کالاهای تجملی وارد می شد؛ و صدها‏‎ ‎‏چیزهایی که امثال من از آنها بی اطلاع هستیم. و اگر خدای‏‎ ‎‏نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوی ادامه پیدا‏‎ ‎‏می کرد، چیزی نمی گذشت که جوانان برومند ما ـ این فرزندان‏‎ ‎‏اسلام و میهن که چشم امید ملت به آنها است ـ با انواع دسیسه ها و‏‎ ‎‏نقشه های شیطانی به دست رژیم فاسد و رسانه های گروهی و‏‎ ‎‏روشنفکران غرب و شرقگرا از دست ملت و دامن اسلام رخت‏‎ ‎‏برمی بستند: یا جوانی خود را در مراکز فساد تباه می کردند؛ و یا به‏‎ ‎‏خدمت قدرتهای جهانخوار درآمده و کشور را به تباهی‏‎ ‎‏می کشاندند. خداوند متعال به ما و آنان منت گذاشت و همه را از‏‎ ‎‏شر مفسدین و غارتگران نجات داد.(123)‏

15 / 3 / 68

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 91

  • )) مخاطب امام، دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور بوده است.
  • )) منظور، سازمان جاسوسی امریکاست.
  • )) منظور، رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی است.