فصل دوم: جوانان در رژیم طاغوت

اذیت و آزار جوانان

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‏ ‏

شکنجه جوانان

‏باید به پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و امام عصر ـ عجل الله ‏‎ ‎‏تعالی فرجه ـ عرض تسلیت کرد. ما برای خاطر آن بزرگواران‏‎ ‎‏سیلی خوردیم و جوانان خود را از دست دادیم. جرم ما حمایت‏‎ ‎‏از اسلام و استقلال ایران است. ما برای اسلام این همه اهانت‏‎ ‎‏شده و می شویم. ما در انتظار حبس و زجر و اعدام نشسته ایم.‏‎ ‎‏بگذار دستگاه جبار هر عمل غیرانسانی که می خواهد بکند،‏‎ ‎‏دست و پای جوانان ما را بشکند، مریضهای ما را از مریضخانه ها‏‎ ‎‏بیرون کند، ما را تهدید به قتل و هَتک اَعراض کند، مدارسِ علم‏‎ ‎‏دین را خراب کند، کبوتران حرمِ اسلام را از آشیانۀ خود آواره‏‎ ‎‏کند.(124)‏

12 / 2 / 42

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

زندان و تبعید جوانان

‏مردم محروم این کشور مجبورند موافقت خود را با نظام‏‎ ‎‏شاهنشاهی اعلام کنند؛ نظام پوسیده ای که از نظر اسلام مردود و‏‎ ‎‏محکوم به فناست؛ نظامی که هر روز ضربۀ تازه ای بر پیکر اسلام‏‎ ‎‏وارد می آورد، و اگر خدای نخواسته فرصت یابد اساس قرآن را‏‎ ‎‏برمی چیند؛ نظامی که هستی ملت را به باد فنا داده و تمام آزادیها را‏‎ ‎‏از او سلب کرده است؛ نظامی که طبقات جوان روشنفکر را در‏‎ ‎‏زندانها و تبعیدگاهها از هستی ساقط نموده و باز می خواهد با این‏‎ ‎‏حزب بازی اجباری، بر قربانیها و زندانیهای خود بیفزاید.(125)‏

21 / 12 / 53

‏ ‏


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 92

هجوم به مراکز علمی کشور

‏تاسف از سرکوب کردن ملت مظلوم، و هجوم به دانشگاههای‏‎ ‎‏سراسر کشور. تاسف از واقعۀ جانسوز هفده خرداد (54) مدرسۀ‏‎ ‎‏فیضیه و دارالشفاء ـ که واقعۀ قتل عام 15 خرداد 42 را زنده کرد ـ و‏‎ ‎‏یورش بی رحمانه و مسلحانۀ عمال استعمار بر مدارس دینی که‏‎ ‎‏جز با علم و فقه اسلام و دفاع از قرآن کریم و احکام سازندۀ اسلام‏‎ ‎‏سر و کاری ندارند، و شکستن سر و دستها و در و پنجره ها و‏‎ ‎‏کوبیدن تا سرحد مرگ و پرتاب کردن جوانان بی پناه را از‏‎ ‎‏پشت بامها (به جرم اظهار عقیده برخلاف حزب شاهی و به جرم‏‎ ‎‏سوگواری برای مقتولین 15 خرداد) که به حَسَب نقل بعض‏‎ ‎‏مطبوعات خارجی، عدد مقتولین به 45 نفر و عدد مجروحین‏‎ ‎‏بسیار است که در بیمارستانها پذیرفته نشده اند؛ و بیش از سیصد‏‎ ‎‏نفر در زندانها به سر می برند که سرنوشت آنها معلوم نیست.(126)‏

20 / 4 / 54

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

رفتار وحشیانه رژیم شاه با جوانان

‏هجوم ناراحتیها و تراکم نگرانیهای ناشی از وضع رقتبار مسلمین‏‎ ‎‏ـ عموماً ـ  و ملت عزیز ایران ـ خصوصاً ـ و عدم توجه مقامات‏‎ ‎‏مسئول به مصالح مسلمین و رفتار وحشیانۀ دستگاه ظلم با ملت‏‎ ‎‏ایران و خصوص علما و محصلین حوزه های علمیه و جوانان غیور‏‎ ‎‏دانشگاهی، تاب و توان را می برد و انسان آگاه را در تحت فشار‏‎ ‎‏خُرد می کند، اگر نباشد امیدها و نویدهایی.(127)‏

30 / 6 / 54

*  *  *

‏ ‏

حمله سبعانه به جوانان

‏دستگاه جبار با اعصاب خرد شده و با ادامۀ قتل و چپاول در بلاد‏‎ ‎

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 93

‏مختلف، مثل جهرم و اهواز، و با دست زدن به خرابکاری و انفجار‏‎ ‎‏منازل آزادیخواهان و دزدی و ضرب و جرح علنی افراد مبارز، و‏‎ ‎‏حملۀ سبعانه به جوانان مسلمان در کوهها توسط «گروه انتقام»‏‎ ‎‏ساختۀ شاه و بستن مالیاتهای کمرشکن به کسبۀ متعهد به انتقام‏‎ ‎‏شرکت در اعتصاب همگانی، اجازۀ تنفس را هم از ایرانیان سلب‏‎ ‎‏کرده است.(128)‏

9 / 2 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رژیم ظالم تشنه خون جوانان

‏من نمی دانم این خاندان ستمگر تا کی بر مقدرات مسلمین مسلط‏‎ ‎‏و به خون جوانان ما تشنه اند. من به حضرت ثامن الائمه‏‎ ‎‏ـ علیهم السلام ـ تسلیت عرض می کنم و به اهانتهایی که بدان‏‎ ‎‏بزرگوار در عهد این پدر و پسر خیانتکار شد و می شود در سوگ‏‎ ‎‏می نشینم. من به شما اهالی محترم و متدین مشهد و رفسنجان و‏‎ ‎‏جهرم تسلیت می گویم و تبریک؛ تسلیت برای از دست دادن‏‎ ‎‏جوانان اسلام، و تبریک برای داشتن جوانان برومند و برای روحیۀ‏‎ ‎‏اسلامی مقتدری که در راه خدا از تلاشهای مذبوحانۀ رژیم ظالم‏‎ ‎‏نهراسیده و با تعطیل و تظاهرات مردانه، خود را در پیشگاه مقدس‏‎ ‎‏اسلام روسفید کردید.(129)‏

5 / 5 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

کشته شدن جوانان

‏از آن طرف جوانهای ما را از بین برده است؛ از آن طرف هر روز که‏‎ ‎‏صحبت می شود، همین دو ـ سه روز پیش از این، که در مجلس‏‎ ‎‏صحبت کرده: باید احکام اسلام را حفظ کرد؛ باید چه... این‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 94

‏ابتلایی است که ما همه الآن داریم. الآن جوانهای ما در ایران مبتلا‏‎ ‎‏هستند به این رژیم فاسد و دارند خون می دهند، کشته‏‎ ‎‏می دهند.(130)‏

17 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دستگیری جوانان

‏مردم ایران قیام کرده اند و دارند کشته می دهند، جوانهایشان را‏‎ ‎‏گرفته اند، از آنها یک دسته ای را کشته اند، یک دسته ای را حبس‏‎ ‎‏کرده اند، عده ای از علمای ما الآن در حبس هستند، عدۀ زیادشان‏‎ ‎‏در تبعید هستند، و مردم همه از بچۀ کوچک تا پیرمرد ایستاده اند‏‎ ‎‏الآن در مقابل دستگاه شاه و همه با یک صدا می گویند ما شاه را‏‎ ‎‏نمی خواهیم.(131)‏

19 / 7 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تمدن بزرگ به روی نعش جوانان

‏اکنون که دست ابرقدرتهای ستمگر برای چپاول مخازن غنی ما بر‏‎ ‎‏ضد ارادۀ مصمم ملت از آستین دژخیمان شاه بیرون آمده و‏‎ ‎‏عزیزان اسلام را به خاک و خون می کشد، اکنون که نمودهای‏‎ ‎‏«دروازۀ تمدن بزرگ» به دست پایه گذاران حقوق بشر، یکی پس از‏‎ ‎‏دیگری بر روی نعشهای جوانان برومند ما رخ می نماید، اکنون که‏‎ ‎‏به ادعای کارتر، ملت به آزادی و استقلال شاهانه نایل شده است،‏‎ ‎‏کشور بی پناه ما عزادار و ملت مظلوم ما سوگمندند. ما در غرب و‏‎ ‎‏شما در شرق به عزای عمومی می نشینیم.(132)‏

20 / 7 / 57

‏ ‏


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 95

دانشگاهها قتلگاه جوانان

‏او که امروز به سیاسیون و جوانان ملت روی آورده و از آنان برای‏‎ ‎‏وطن استمداد می کند، همان است که گروههایی از آنان را اعدام و‏‎ ‎‏شکنجه و زندان کرده و می کند، جوانان ما را به خاک و خون‏‎ ‎‏کشیده و می کشد، دانشگاههای ما را به قتلگاههای جوانان ما‏‎ ‎‏تبدیل نموده است. من از جنایاتی که اخیراً در دانشگاهها با‏‎ ‎‏فرزندان اسلام نموده اند در سوگم. من از دانشجویان عزیز که در‏‎ ‎‏راه اسلام و کشور فدایی داده اند و در مقابل شاه با مشتی گره کرده‏‎ ‎‏ایستاده و او را محکوم کرده اند تشکر می کنم. من از جوانان غیور‏‎ ‎‏ایران که ملت ما را سرافراز نموده اند احساس غرور می کنم.(133)‏

16 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پیر شدن جوانان در زندان شاه

‏ده سال علمای اسلام را، سیاسیون ایران را ـ عرض بکنم که ـ‏‎ ‎‏بازاری و دانشگاهی و دانشکده ای را این حبس کرده است، عمر‏‎ ‎‏اینها را در حبس تلف کرده، این ده سالی که این عمر را تلف کرده‏‎ ‎‏هیچ؟ حالا آزاد؟ «حالا آزادیم». آزادی معنایش این است که از اول‏‎ ‎‏دیگر عمر تو برگشت؟! یا این عمر تلف شد، از بین رفت، یک‏‎ ‎‏جوان پیر شد در این زندان تو؟ من بعض جوانهایی که قبل از زندان‏‎ ‎‏دیده بودم، با من مصافحه می کردند، با حالا وقتی مقایسه می کنم،‏‎ ‎‏مقایسۀ یک پهلوان است با یک پیرمرد! تمام؟! هیچ اینها؟(134)‏

17 / 8 / 57

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

تمسک شاه به توبه

‏این توبه ها یکی از تشبثاتشان است و این هم پذیرفته نیست؛ ملت‏‎ ‎‏دیگر این حرفها را نمی پذیرد. آنکه جوانش، آن پیرزنی که جوانش‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 96

‏از دستش رفته، پیرزنهایی هستند که چهارتا بچه شان، یعنی یک‏‎ ‎‏پدر بوده، یک مادر بوده، چهارتا جوان، امشب اینها سر سفره‏‎ ‎‏نشسته بودند پنج نفری، شش نفری، فردا شب سر سفره نشستند‏‎ ‎‏دو نفری، چهارتا جوانش از بین رفته، حالا از شما می پذیرد اینکه‏‎ ‎‏عذر بخواهی؟!(135)‏

2 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

زجرها و ناراحتی جوانان

‏قتل عامها کرد، حبسهای طولانی، جوانهای ما را در حبس برد و به‏‎ ‎‏پیری به ما برگرداند، در بین اینهایی که در حبس بودند و پانزده‏‎ ‎‏سال حبس بودند، بعضی دستها که با من مصافحه می کردند آن‏‎ ‎‏وقت دست یک پهلوان بود و حالا که مصافحه می کند دست یک‏‎ ‎‏آدم عادی شده. آن زجرها و ناراحتیهایی که به جوانهای ما، به‏‎ ‎‏روشنفکرهای ما، به علمای ما، به دانشگاهیهای ما، به بازرگانهای‏‎ ‎‏ما، آن زجرها و تبعیدها و آنقدر زحماتی که به اینها دادند و اینها‏‎ ‎‏متحمل شدند، ما نمی توانیم جبران کنیم.(136)‏

1 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آبادانی قبرستانها با شهادت جوانان

‏شما این راه را تا اینجا رساندید. اینها رفتند از ایران و یک مملکت‏‎ ‎‏خرابی و یک قبرستانهای آبادی برای ما گذاشتند. قبرستانهای ما‏‎ ‎‏را با قبرهای جوانهای ما آباد کردند و مملکت ما را خراب‏‎ ‎‏کردند.(137)‏

10 / 12 / 57

‏ ‏


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 97

شهادت جوانان برای استقلال

‏ما جوان دادیم، ما خون دادیم، در زندانهامان جوانهای ما زجر‏‎ ‎‏دیدند، شکنجه دیدند. ملت ما نمی گذارد که اینها هدر برود؛ ملت‏‎ ‎‏ما نمی گذارد که با یاوه سراییهای مشتی اراذل اینها هدر برود. ما در‏‎ ‎‏راه آزادی و در راه استقلال جان دادیم، نمی توانیم صبر کنیم تا‏‎ ‎‏عمال اجانب باز دست به کارهایی که پیشتر می زدند بزنند.(138)‏

18 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پنجاه سال حبس جوانان

‏در طول این پنجاه سال جوانان ما در حبسها به سر بردند و چه بسا‏‎ ‎‏جوانانی ما داشتیم که در حبس پای آنها را اره کردند؛ آنها را روی‏‎ ‎‏تاوه ها بو دادند و تا این زمان آخر هم اینها در حبس بودند، در‏‎ ‎‏شکنجه بودند.(139)‏

12 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شکنجه و اعدام هزارها جوان

‏از دوستان فرانسوی انتظار نداشتم که به خاطر چند نفر جنایتکار و‏‎ ‎‏دزد و مجرم، حقوق بشر را به رخ ما بکشند و در انقلاب اصیل‏‎ ‎‏ایران ـ که به خواست خدا ملتی ستمدیده به ندای حق پاسخ مثبت‏‎ ‎‏داده اند ـ به بهانۀ حقوق بشر ما را مورد عتاب و خطاب قرار دهند.‏‎ ‎‏خوب بود حقوق بشر را هنگامی که رژیم فاسد پهلوی زیر پا‏‎ ‎‏می گذاشت و هزارها جوانان این کشور را شکنجه می کرد و به‏‎ ‎‏خاک و خون می کشید، به کمک ملت مستضعف ایران‏‎ ‎‏برمی خاستند و از حقوق بشر دفاع می کردند، نه اینکه به خاطر‏‎ ‎‏چند جنایتکار و مجرم، که تاریخ بشریت کمتر نظیر آن را به‏‎ ‎‏یاد دارد، اینچنین به ما حمله کنند. ما چند نفر ضد بشر را‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 98

‏کشتیم.(140)‏

2 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شهادت دسته جمعی جوانان

‏نه آن وقت که ملت ایران آن جور ابتلا داشت و آنطور اینها غارت و‏‎ ‎‏قتل می کردند یک کلمه گفتند و از «حقوق بشر» اسم بردند؛ و نه در‏‎ ‎‏آخر، که تمام جنایاتی که در ایران واقع می شد در ظرف ـ تقریباً ـ دو‏‎ ‎‏سال آخر که همۀ ملتها اطلاع بر آن پیدا کردند و ملت ایران آنطور‏‎ ‎‏گرفتار شد که جوانهای ما را در خیابانها دسته جمعی کشتند... اگر‏‎ ‎‏اینها بشر هستند و حقوق دارند و این شصت هزار نفر یا بیشتری که‏‎ ‎‏در این چند صباح، در این چند ماه، از ایران کشته شد ـ از بهترین‏‎ ‎‏جوانهای ما کشته شد، از همۀ طبقات، طبقۀ روحانیین، طبقۀ‏‎ ‎‏دانشگاهی، طبقۀ تجار، اداری، همه جور جمعیتی، دهقان، کارگر،‏‎ ‎‏کشته شد ـ اینها اصلاً به روی خودشان نمی آوردند که این کارها‏‎ ‎‏شده است! ما ندیدیم که هیچ فریادی از اینها درآید که «خیر، چرا‏‎ ‎‏حقوق بشر را ملاحظه نمی کنید. چرا اینقدر آدم می کشید».‏‏(141)‏

25 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بهانه برای دستگیری جوانان

‏فوج فوج، جوانهای ما را می گرفتند به عنوان اینکه کتاب توی خانۀ‏‎ ‎‏تو است، به عنوان اینکه اعلامیه تو خانۀ تو است، به عنوان اینکه با‏‎ ‎‏کسی که اعلامیه دارد تو ‏‏[‏‏ارتباط‏‏]‏‏ داری در کتابفروشی تو یک دانه‏‎ ‎‏کتاب یا رساله پیدا می شود، با این عنوانها می گرفتند می بردند،‏‎ ‎‏شکنجه می دادند، می کشتند.(142)‏

25 / 2 / 58


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 99

کشتن بهترین جوانها

‏در رژیم سابق، آنهایی را که می کشتند، بهترین جوانهای ما و متعهد‏‎ ‎‏و مُسلِم، برای اینکه می گفتند که خلاف نکنید، می گفتند که‏‎ ‎‏مملکت ما را به باد ندهید. علمای اسلام بودند.(143)‏

14

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 100