فصل هشتم: تعلیم و تربیت جوانان

اصلاح فرهنگ گذشته

فرهنگ استعماری

‏فرهنگ ما یک فرهنگی نیست که بتواند این مملکت را اداره کند؛‏‎ ‎‏جوان نیرومند قوی که در مقابل استعمار بایستد، دستش را بلند‏‎ ‎‏کند، کشته بشود و نجات بدهد ملت را؛ این فرهنگ ما فرهنگی‏‎ ‎‏نیست که اینکاره باشد. اینها اعصاب مردم را با این بساطی که در‏‎ ‎‏اینجاها راه می اندازند و با این برنامه هایی که در رادیو و تلویزیون‏‎ ‎‏و اینها هست ‏‏[‏‏ضعیف می کنند‏‏]‏‏ و اَضِف الی ذلک مطبوعات ما و‏‎ ‎‏روزنامه های ما و مجلات ما و کتابهایی که منتشر می شود، تمام‏‎ ‎‏اینها به دست استعمار است؛ استعمار است که روزنامه ها را‏‎ ‎‏اینطور مبتذل می کند تا فکر جوانهای ما را مسموم کند. استعمار‏‎ ‎‏است که برنامه های فرهنگی ما را جوری تنظیم می کند که جوان‏‎ ‎‏نیرومند در این مملکت نباشد.(419)‏

26 / 1 / 43

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

اصلاح فرهنگ

‏راه اصلاح یک مملکتی فرهنگ آن مملکت است؛ اصلاح باید از‏‎ ‎‏فرهنگ شروع بشود. دست استعمار توی فرهنگ ما کارهای بزرگ‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 259

‏می کند؛ نمی گذارد جوانهای ما مستقل بار بیایند؛ نمی گذارد در‏‎ ‎‏دانشگاه جوانهای ما درست رشد بکنند. اینها را از بچگی یک‏‎ ‎‏طوری می کنند که وقتی بزرگ شدند، اسلام هیچ و آنها همه، همه‏‎ ‎‏چیز.(420)‏

18 / 6 / 43

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقابله با فرهنگ اجنبی

‏آنچه می توان گفت ام الامراض است، رواج روزافزون فرهنگ‏‎ ‎‏اجنبی استعماری است که در سالهای بسی طولانی جوانان ما را با‏‎ ‎‏افکار مسموم پرورش داده و عمال داخلی استعمار بر آن دامن‏‎ ‎‏زده اند و از یک فرهنگ فاسد استعماری جز کارمند و کارفرمای‏‎ ‎‏استعمارزده حاصل نمی شود. باید کوشش کنید مفاسد فرهنگ‏‎ ‎‏حاضر را بررسی کرده و به اطلاع ملتها برسانید و با خواست‏‎ ‎‏خداوند متعال آن را عقب زده، به جای آن فرهنگ اسلامی ـ‏‎ ‎‏انسانی را جایگزین کنید تا نسلهای آینده با روش آنکه انسان سازی‏‎ ‎‏و عدلپروری است، تربیت شوند.(421)‏

28 / 2 / 50

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فرهنگ ضد ترقی

‏اینها از اول نقشه را جوری کشیدند که این فرهنگ یک فرهنگ که‏‎ ‎‏قابل این باشد که این جوانهای ما را ترقی بدهد و یک جوان‏‎ ‎‏فرهنگی صحیح بار بیاورد، از این مانع شدند. و حالا دیگر به آن‏‎ ‎‏شکوفایی، مساله ای که آنها خواستند، درآمده که اصلش هیچ‏‎ ‎‏فرهنگ ما صورت فرهنگ به معنای واقعی ندارد؛ و جوانهای ما را‏‎ ‎‏عمرهایشان را دارند ضایع می کنند. یعنی رفتن در این دانشکده ها‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 260

‏و در این دانشگاهها جز تضییع عمر معلم و متعلم چیزی‏‎ ‎‏نیست.(422)‏

11 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ممانعت از رشد فکری جوانها

‏ما دوتا ذخیره، یک ملت دوتا ذخیره ممکن است داشته باشد که‏‎ ‎‏ایران داشت: یکی ذخیره های مادی زیرزمینی، یکی هم‏‎ ‎‏ذخیره ها‏‏[‏‏یی‏‏]‏‏ که عبارت از این جوانها بود ـ اینها هم از ذخایر ملت‏‎ ‎‏است دیگر ـ این‏‎[1]‎‏ هر دوی اینها را تباه دارد می کند و تباه کرد. اما‏‎ ‎‏مواد طبیعی را: نفتش را که آنطور داد و گازش را آنطور داد و دارد‏‎ ‎‏می دهد، و مراتعش را آنطور به قول خودش «ملی» کرد لکن به‏‎ ‎‏دیگران داد و جنگلهایش را به دیگران داد و همۀ اینها را داده به‏‎ ‎‏غیر...‏

‏     این راجع به ذخایر ما که زیرزمینی اش و روی زمینی اش. و‏‎ ‎‏راجع به جوانهای ما که از ذخایر بزرگ ما هستند، نمی گذارند اینها‏‎ ‎‏تحصیل کنند؛ رشد فکری برای اینها نمی گذارند. اینها را تا یک ـ‏‎ ‎‏حتی آن کس که خارج آمده و تحصیل می کند جوری کرده اند که‏‎ ‎‏این اینها تحصیلشان تحصیل حسابی نشود ـ به یک حدی‏‎ ‎‏می خواهند اینها را نگه دارند که در همان حد، همان عملگی برای‏‎ ‎‏آنها بکنند! همین. نمی گذارند قوۀ اعتراض در اینها پیدا بشود،‏‎ ‎‏نمی گذارند رشد فکری در اینها پیدا بشود که مقابل اینها بایستند و‏‎ ‎‏نگذارند اینها اینقدر چپاول کنند.(423)‏

17 / 8 / 57

‏ ‏


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 261

انهدام نیروی جوانها

‏شما خیانتهایی که به این ملت کردید، شما یک ملتی را که در لفظ‏‎ ‎‏می گویید که من می خواهم به دروازۀ تمدن برسانم ـ دروازۀ بزرگ‏‎ ‎‏تمدن ـ یک ملتی را نیروی جوانی اش را هدر دادید، شما بیایید از‏‎ ‎‏این جوانهای ما که در خارج هستند و فرستادید در خارج برای‏‎ ‎‏ـ نمی دانم ـ نیروی اتمی و بساط، بیایید بپرسید از اینکه اینها چه‏‎ ‎‏می کنند اینجا. خودشان هستند. حالا می آیند پیش من، که اینها در‏‎ ‎‏اینجا چه می کنند. شما جوانهای ما را نمی گذارید که یک درجه بالا‏‎ ‎‏بروند. دانشگاه ما را نگه داشته اید در سطح پایین، نمی گذارید‏‎ ‎‏دانشگاه استقلال پیدا کند؛ نمی گذارید اساتید دانشگاه به کار‏‎ ‎‏خودشان ادامه بدهند. فرهنگ ما را شما عقب افتاده قرار دادید؛‏‎ ‎‏فرهنگ استعماری، یعنی فرهنگ دستوری.(424)‏

17 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تحصیلات ناقص جوانان

‏فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است.‏‎ ‎‏فرهنگ ما را این ‏‏[‏‏شاه‏‏]‏‏ عقب نگه داشته به طوری که الآن جوانهای‏‎ ‎‏ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تامِّ تمام نیست و باید بعد از‏‎ ‎‏اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند، آن هم با این‏‎ ‎‏مصیبتها، آن هم با این ‏‏[‏‏فشار‏‏]‏‏ها، باید بروند در خارج تحصیل‏‎ ‎‏بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه‏‎ ‎‏داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم؛ لکن‏‎ ‎‏چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده؛ رشد‏‎ ‎‏انسانی ندارد. تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است‏‎ ‎‏این آدم.(425)‏

12 / 11 / 57


کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 262

تربیت ناصحیح جوانان

‏نه یک دانشگاه داشتیم، نه می توانستند جوانهای ما را تربیت‏‎ ‎‏صحیح بکنند ... اینها را عقب نگه داشتند. فرهنگ ما یک فرهنگی‏‎ ‎‏است که برمی گرداند بچه های ما را به طرف عقب. یک باب‏‎ ‎‏مفصلی است اینکه راجع به فرهنگ، اینها چه کردند.(426)‏

18 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جلوگیری از ترقی کشور

‏ما مواجه شدیم در اروپا به بسیاری از محصلین که در آنجا هستند،‏‎ ‎‏و بسیاری از آنها که دولت فرستاده آنجا. مِنجمله مسئلۀ انرژی‏‎ ‎‏اتمی که چهارصد نفر در آلمان هستند؛ و اینها عده ای شان آمدند‏‎ ‎‏پیش ما، و مطالبشان این بود که اولاً ما را عقب نگه داشته اند‏‎ ‎‏نمی گذارند که ما ترقی علمی بکنیم؛ و ثانیاً این انرژی اتمی برای‏‎ ‎‏ایران ضرر دارد نه فایده. تا آن وقتی که این قابل کار است در ایران‏‎ ‎‏نفت و گاز هست، آن وقتی که نفت و گاز تمام بشود اینها قابل عمل‏‎ ‎‏نیستند. علاوه، ضررهای مادی دیگر دارد. و این تعمدی بوده‏‎ ‎‏است که از دستگاه دولتی شده است؛ بر‏‏[‏‏ای‏‏]‏‏ اینکه هم جوانهای‏‎ ‎‏ما را عقب نگه دارند و نیروی جوانان ما را از بین ببرند، و هم‏‎ ‎‏نگذارند که این مملکت ترقی بکند. با اسم «مترقی کردن مملکت»‏‎ ‎‏مملکت را به عقب راندند.(427)‏

19 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عقب نگه داشتن جوانها

‏این پدر و پسر خیانتها کرده اند که روی تاریخ را سیاه کرده است.‏‎ ‎‏این پدر و پسر جنایتهایی در ایران کرده اند که ما نمی توانیم عُشر او،‏‎ ‎‏صد یک او را بیان کنیم. اینها ملت ما را به اسارت کشاندند؛ اینها‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 263

‏خزاین ما را به یغما برده اند؛ اینها نیروی انسانی ما را از بین بردند.‏‎ ‎‏از همه مهمتر نیروی انسانی است. کوشش کردند که جوانهای ما را‏‎ ‎‏عقب نگه دارند، دانشگاههای ما را عقب نگه دارند، مدارس‏‎ ‎‏علمیۀ ما را نگذارند مشغول به کار خودشان باشند.(428)‏

10 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اصلاح فرهنگ ملت

‏قضیۀ تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت فرهنگ‏‎ ‎‏صحیح باشد. شما کوشش کنید که فرهنگ را فرهنگ مستقل‏‎ ‎‏اسلامی درست کنید. جوانهایی که در این فرهنگ تربیت می شوند‏‎ ‎‏همانهایی هستند که مقدرات کشور در دست آنهاست. اگر اینها‏‎ ‎‏درست بار بیایند، همه خدمتگزار به مردم؛ امین به بیت المال؛ و‏‎ ‎‏همۀ اینها در تحت رهبری اسلام تحقق پیدا می کند. اگر یک ملتی‏‎ ‎‏فرهنگش اینطور تربیت بشود، این فرهنگ، فرهنگ غنی اسلامی‏‎ ‎‏است و مملکت، یک مملکت آرام مترقی خواهد بود.(429)‏

21 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شستشوی مغزی جوانان

‏دانشگاه را به یک صورتی درآوردند که اشخاصی که از آنجا خارج‏‎ ‎‏بشوند به درد همانها بخورند. آنقدر تبلیغات کردند از غرب، از‏‎ ‎‏جلو رفتن غرب، آنقدر تبلیغات کردند که جوانهای ما را از همان‏‎ ‎‏دانشگاه، غربی بار آوردند. از همان دانشگاه روی تعلیماتی که‏‎ ‎‏اساتید، بعضی از اساتیدی ـ را ـ که اینها از خود آنها بودند،‏‎ ‎‏تبلیغات کردند، جوری که جوانهای ما جوانهایی شدند که به درد‏‎ ‎‏آنها می خورند؛ نه به درد کشور ما. مغزهای اینها را شستند. به‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 264

‏جای مغزهای انسانی و ایرانی، غربی گذاشتند، به حیث ‏‏[‏‏که‏‏]‏‎ ‎‏اعتقاد بچه ها و جوانان ما این شد و حالا هم شاید خیلی شان این‏‎ ‎‏باشد که باید همه چیز ما غربی باشد.(430)‏

21 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تحصیل جوانان در خارج

‏طرحهایی بود، جوانها را ببرند در خارج نگذارند. الآن، حالا‏‎ ‎‏الآنش که من خیلی اطلاع ندارم. در زمان ایشان‏‎[2]‎‏ این جوانهای ما‏‎ ‎‏که می رفتند در امریکا و اروپا پخش شده بودند در آنجا، همه جا را‏‎ ‎‏پر کرده بودند ـ از قراری که برای من نقل کردند ـ دیپلمهایی که آنها‏‎ ‎‏می دادند، تصدیقهایی که آنها به جوانهای ما می دادند، غیر از آن‏‎ ‎‏تصدیقهایی بود که به خودشان می دادند! جوانهای ما را، زود به‏‎ ‎‏آنها یک تصدیق می دادند، نخوانده ملاّ! مال خودشان را دقت‏‎ ‎‏می کردند.(431)‏

26 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

توطئه جدایی حوزه و دانشگاه

‏مراکز علمی و فرهنگی قدیم و جدید و روحانیون و دانشمندان‏‎ ‎‏فرهنگی و طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و‏‎ ‎‏دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفکر جامعه هستند.‏

‏     و از نقشه های اجانب کوشش در جدایی این دو قطب و‏‎ ‎‏تفرقه اندازی بین این دو مرکز حساس آدم ساز بوده و هست. جدا‏‎ ‎‏کردن این دو مرکز، و در مقابل یکدیگر قرار دادن آنها، و در نتیجه‏‎ ‎‏خنثی کردن فعالیت آنها در مقابل استعمار و استثمارگران، از‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 265

‏بزرگترین فاجعه های عصر حاضر است. فاجعه ای که ما و کشور ما‏‎ ‎‏را تا آخر به تباهی، و نسل جوان ما را ـ که از زمرۀ زنده ترین مخازن‏‎ ‎‏کشور است ـ به فساد می کشد.(432)‏

31 / 6 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تعلیمات استعماری

‏مسالۀ فرهنگ یکی از مسائل مهمی است که ایران به آن مبتلا بوده‏‎ ‎‏است، و فرهنگ ایران را یک فرهنگ استعماری کرده بودند، و‏‎ ‎‏مغزهای جوانهای ما را سوق داده بودند به طرف غرب. این یک‏‎ ‎‏باب است که بسیار مهم است. و این با دانشگاهیها و با صاحبان‏‎ ‎‏افکار صحیح، نویسنده ها، روشنفکرهای ایرانی نه غربی، و‏‎ ‎‏نویسندگان اسلامی نه غربی، به وسیلۀ اینها باید در یک تصفیۀ‏‎ ‎‏دراز مدت و یک تعلیماتی که از سرکانه باید ما بگیریم،‏‎ ‎‏جوانهایمان را اصلاح کنیم. تعلیمات را یک تعلیمات غیر‏‎ ‎‏استعماری، استقلالی باشد. این یک باب طولانی است.(433)‏

5 / 10 / 58

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

تربیت جوانان

‏مواجهیم با افرادی از این منحرفین که در مراکز تربیت و تعلیم نفوذ‏‎ ‎‏کرده اند و با مجال دادن به آنان، خطر به انحراف کشیدن جوانان و‏‎ ‎‏نونهالان بسیار است؛ که خدای ناکرده با انحراف و وابسته شدن‏‎ ‎‏فرزندانمان به فرهنگ غرب یا شرق، تمام ابعاد جامعه یا وابسته و‏‎ ‎‏تسلیم غرب خواهد شد و یا شرق؛ و تمام کوششها و زحمات ملت‏‎ ‎‏و خون جوانان و عزیزان آنان به هدر خواهد رفت.‏

‏     ‏‏اکنون بر دانش آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 266
‏متعهد است که با تمام توان و قدرت در شناسایی عوامل فساد‏‎ ‎‏کوشش کنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاک‏‎ ‎‏نمایند. و گمان نشود که این نفوذ فقط برای انحراف‏‎ ‎‏دانشگاههاست، که منحرفین و منافقین برای نفوذ در دبیرستانها‏‎ ‎‏بلکه دبستانها اهمیت بیشتری قائلند، تا جوانان را برای انحراف‏‎ ‎‏دانشگاهها مهیا کنند. آنان می دانند اگر نوباوگان در مراکز آموزش،‏‎ ‎‏تربیت صحیح شوند و حیله های استعمارگران را احساس و‏‎ ‎‏توطئه های همه جانبۀ آنان را لمس کنند، در دانشگاه برای عمال‏‎ ‎‏استعمار توفیق کمتری حاصل می شود؛ و لهذا در دبستانها و‏‎ ‎‏دبیرستانها و قبل از ورود به دانشگاهها در ساختن جهاز استعماری‏‎ ‎‏شرق و غرب برای ورود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس‏‎ ‎‏می کنند. از این روست که باید دستگاههای آموزشی متعهد و‏‎ ‎‏دلسوز برای نجات کشور اهمیت ویژه ای در حفظ نوپایان و جوانان‏‎ ‎‏عزیزی که استقلال و آزادی کشور در آینده منوط به تربیت صحیح‏‎ ‎‏آنان است قائل باشند؛ و نیز از این روست که نقش معلمان و‏‎ ‎‏اساتید در تربیت و تهذیب دانش آموزان و دانشجویان به عنوان‏‎ ‎‏اساسی ترین و موثرترین نقش مطرح می گردد. و همه دیدید که‏‎ ‎‏گرایش آنان به شرق و غرب برای کشورمان چه فاجعه ها آفرید و‏‎ ‎‏دانشگاهها را به صورت دژ محکمی برای خدمت به شرق و غرب‏‎ ‎‏درآورد و اکثریت قاطع غرب و شرقزدگان این مملکت را به عنوان‏‎ ‎‏فارغ التحصیل تحویل جامعه داد. اکنون بر معلمان متعهد و مسئول‏‎ ‎‏دبستانی و دبیرستانی است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل‏‎ ‎‏دانشگاهها دهند که با آگاهی از انحرافات گذشتۀ دانشگاه، بر‏‎ ‎‏فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تکیه کنند؛ و بر اساتید‏‎ ‎‏متعهد است تا با باز شدن دانشگاهها در صورت مشاهدۀ انحراف‏
کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 267

‏و گرایش جوانان به یکی از دو قطب قدرت و مکر، آنان را به‏‎ ‎‏توطئه ها و شیطنتها آگاه کنند و جوانانی متعهد نسبت به مصالح‏‎ ‎‏کشور و آگاه به اهداف اسلام تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند‏‎ ‎‏که با این خدمت، استقلال و آزادی کامل میهن عزیزشان تضمین‏‎ ‎‏خواهد شد. و از این روست که نقش خانواده و خصوص مادر در‏‎ ‎‏نونهالان و پدر در نوجوانان بسیار حساس است؛ و اگر فرزندان در‏‎ ‎‏دامن مادران و حمایت پدران متعهد به طور شایسته و با آموزش‏‎ ‎‏صحیح تربیت شده و به مدارس فرستاده شوند، کار معلمان نیز‏‎ ‎‏آسانتر خواهد بود. اساساً تربیت از دامان پاک مادر و جوار پدر‏‎ ‎‏شروع می شود و با تربیت اسلامی و صحیح آنان استقلال و آزادی‏‎ ‎‏و تعهد به مصالح کشور پایه ریزی می شود.(434)‏

31 / 6 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وظیفه بسیج در تربیت جوانان

‏جهاد سازندگی و بنیاد مستضعفان و متصدیان امور جنگزدگان و‏‎ ‎‏آوارگان بر قدرت فعال خود بیفزایند. و بسیج مستضعفان ـ که‏‎ ‎‏سالروز آن را به ملت ایران و جوانان متعهد و مومن تبریک‏‎ ‎‏می گویم ـ در تعلیم و تربیت به جوانان و نوجوانان مساعی جمیلۀ‏‎ ‎‏خود را روز افزون کند.(435)‏

4 / 9 / 60

*  *  *

‏ ‏

 

تربیت انسانهای متعهد

‏تردیدی نیست که جهانخواران برای به دست آوردن مقاصد شوم‏‎ ‎‏خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به‏‎ ‎‏فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارد. زیرا با تربیت غربی یا‏‎ ‎

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 268

‏شرقی معلم و استاد است که دبستانها و دبیرستانها محلهایی‏‎ ‎‏می شوند مجهز برای تربیت غربی یا شرقی جوانهایی که‏‎ ‎‏دولتمردان و دست اندر کاران آتیۀ کشورهایند. و با این گونه تربیت‏‎ ‎‏است که جوانان با گرایش به یکی از دو قطب قدرت، راه را برای‏‎ ‎‏مستکبرین جهان در به دام کشیدن کشورهای مستضعف به‏‎ ‎‏صورتی شایسته و بدون زحمت و دستیازی به سلاح های نظامی‏‎ ‎‏زنگزده باز می نمایند. برای آنان چه راهی بهتر از آنکه با دست‏‎ ‎‏قشری از بومی های هر کشور، ملتها را بی سر و صدا بلکه باشوق و‏‎ ‎‏رغبت به سوی مقاصد آنان کشیده تا دسترنج ملتها و ذخایر‏‎ ‎‏کشورها را با عرض ارادت و ادب و قبول منت از اربابان تقدیم آنان‏‎ ‎‏نمایند. ضربه های مهلکی که بر کشور مظلوم ما در این پنجاه سال‏‎ ‎‏اخیر از دانشگاهها و اساتید منحرفی که با تربیت غربی بر مراکز‏‎ ‎‏علم و تربیت حکمفرما بودند وارد آمد از سر نیزۀ رضاخان و‏‎ ‎‏پسرش وارد نشد. البته اساتید و معلمان متعهدی بودند، لکن زمام‏‎ ‎‏امور در دست آنان نبود. ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص‏‎ ‎‏شدیم، لکن از شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها‏‎ ‎‏نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطۀ ابر قدرتها هستند و‏‎ ‎‏سر سپردگانی می باشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی شوند، و‏‎ ‎‏هم اکنون با تمام ورشکستگیها دست از توطئه علیه جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و شکستن این سدّ عظیم الهی برنمی دارند. ملت عزیز‏‎ ‎‏ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دامهای‏‎ ‎‏شیطنت آمیز قدرتهای بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند چاره ای جز‏‎ ‎‏اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند؛ و این میسر نیست جز با‏‎ ‎‏دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستانها تا دانشگاهها راه‏‎ ‎‏یافته اند و با تعلیم و کوشش در رشته های مختلف علوم و تربیت‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 269

‏صحیح و تهذیب مراکز تربیت و تعلیم از عناصر منحرف و‏‎ ‎‏کج اندیش، نوباوگان را که ذخایر کشور ومایۀ امید ملت اند،‏‎ ‎‏همدوش با تعلیم در همۀ رشته های به حسب تعالیم اسلامی‏‎ ‎‏تربیت و تهذیب نمایند و علوم اسلامی را که مربی اخلاق و مهذب‏‎ ‎‏نفوس است به دست کارشناسان اسلامی داده تا نوباوگان و‏‎ ‎‏جوانان عزیز را بدین مکتب جامع روانبخش آشنا و از تعلیمات‏‎ ‎‏علمی و عملی آن برخوردار سازند. و به یقین بدانند که اسلام‏‎ ‎‏مکتبی است که انسانها را به گونه ای می سازد که به جز حق و مبدا‏‎ ‎‏خلق به هیچ مکتبی تسلیم نشوند و تحت تاثیر هیچ قدرتی واقع‏‎ ‎‏نگردند، و مساله کشور خود را با هیچ انگیزه ای از دست ندهند، و‏‎ ‎‏از استقلال و آزادی خویش و سایربندگان خدایی هیچ طمع و‏‎ ‎‏خوفی دفاع کنند، و از خودخواهیها و کوتاه بینیها ـ که منشا بدبختی‏‎ ‎‏و گرفتاریها است ـ اجتناب کنند. و شما عزیزان که دامن به کمر زده‏‎ ‎‏و در راه تربیت معلم قدم بر می دارید از عمق ارزش کار خودآگاه‏‎ ‎‏باشید و در راه این هدف مقدس از هیچ کوششی دریغ نورزید، و‏‎ ‎‏خود را وقف خدا و بندگان او نمایید و بدانید که خداوند با‏‎ ‎‏شماست و به شما توفیق خواهد داد.(436)‏

7 / 10 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جوانان، عزیزان اسلام

‏بدانند این جوانهاکه دستها ممکن است در کار باشد که باز مسائل‏‎ ‎‏را طور دیگری کنند و شماها را منحرف کنند . همان دفعۀ اولی که‏‎ ‎‏شما از یک استاد یا از یک دانشجو یک چیز انحرافی دیدید، همان‏‎ ‎‏دفعۀ اول گزارش بدهید تا جلویش گرفته بشود. ‏

‏     و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به شما عزیزان، که‏

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 270

 

‏عزیز اسلام هستید، عزیز پیغمبر اسلام هستید، عزیز حضرت ولیّ‏‎ ‎‏امر هستید، به شما توفیق عنایت کند که در راه اسلام، در راه میهن‏‎ ‎‏خودتان جدیت کنید.(437)‏

28 / 9 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ارتقای توانایی جوانان

‏من به همۀ مسئولین و دست اندرکاران سفارش می کنم که به هر‏‎ ‎‏شکل ممکن وسایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری‏‎ ‎‏جوانان را فراهم سازید؛ و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزشها و‏‎ ‎‏نوآوریها همراهی کنید؛ و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده‏‎ ‎‏نگه دارید. مبادا اساتید و معلمینی که به وسیلۀ معاشرتها و مسافرت‏‎ ‎‏به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت و استعمار‏‎ ‎‏رهیده اند، تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناکرده از پیشرفت و‏‎ ‎‏استعداد خارجیها بت بتراشند و روحیۀ پیروی و تقلید و گدا صفتی را‏‎ ‎‏در ضمیر جوانان تزریق نمایند. به جای اینکه گفته شود که دیگران‏‎ ‎‏کجا رفتند و ما کجا هستیم به هویت انسانی خود توجه کنند و روح‏‎ ‎‏توانایی و راه ورسم استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرایط جنگ و‏‎ ‎‏محاصره توانسته ایم آنهمه هنرآفرینی و اختراعات و پیشرفتها داشته‏‎ ‎‏باشیم. ان شاءالله در شرایط بهتر زمینۀ کافی برای رشد استعداد و‏‎ ‎‏تحقیقات را در همۀ امور فراهم می سازیم.‏‏(438)‏

29 / 4 / 67

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

بها دادن به اندیشه جوانان

‏علما و روحانیون ان شاءالله به همۀ ابعاد و جوانب مسئولیت خودآشنا‏‎ ‎‏هستند ولی از باب تذکر و تاکید عرض می کنم امروز که بسیاری از‏‎ ‎

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 271

‏جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی مان احساس‏‎ ‎‏می کنند که می توانند اندیشه های خود را در موضوعات و مسائل‏‎ ‎‏مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان‏‎ ‎‏را بشنوند. و اگر بیراهه می روند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه‏‎ ‎‏راست اسلامی را نشان آنها دهید. و باید به این نکته توجه کنید که‏‎ ‎‏نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت‏‎ ‎‏و فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به‏‎ ‎‏وادی تردید و شک انداخت. اینها که امروز اینگونه مسائل را عنوان‏‎ ‎‏می کنند مسلماً دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می تپد، و الاّ‏‎ ‎‏داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. اینها‏‎ ‎‏معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه ای است که‏‎ ‎‏خود فکر می کنند. به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با‏‎ ‎‏آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مایوس نشوید. در غیراین‏‎ ‎‏صورت خدای ناکرده به دام لیبرالها و ملیگراها و یا چپ و منافقین‏‎ ‎‏می افتند؛ و گناه این کمتر از التقاط نیست. وقتی ما می توانیم به آیندۀ‏‎ ‎‏کشور و آینده سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها‏‎ ‎‏دهیم، و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم، و به همۀ‏‎ ‎‏شیوه ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می شود‏‎ ‎‏احاطه داشته باشیم.‏‏(439)‏

29 / 4 / 67

*  *  *

کتابجوانان از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 272

  • )) مراد، محمدرضا شاه پهلوی بوده است.
  • )) محمدرضا پهلوی.