مجله کودک 233 صفحه 40

ساقی سرمدی / 7 ساله / از تهران رعنا موسوی / 6 ساله / از تهران لطیفه از شاعری پرسیدند چگونهای؟ گفت: بخدا که ادیبترین و شاعرترین همهی مردم هستم. گفتند: ساکت باش تا مردم از تو تعریف کنند نه خودت. گفت: 20 سال صبر کردم کسی تا به امروز از من تعریف نکرد، مجبور شدم خود از خودم تعریف کنم. از مردی پرسیدند: کی آمدی؟ گفت: فردا. گفتند: فردا که هنوز نیامده. گفت: جلو افتادم که عقب نیفتم. بچهی تاجر: بابا ورشکستگی چه معنی میدهد؟ بابا: یعنی آدم هر چه پول دارد توی جیب شلوارش بگذارد. بعد کت خود را به طلبکارهایش نشان دهد و بگوید واقعاً چیزی ندارم. نیما غفارزادگان، 12 ساله از تهران دوستی مربع و مثلث روزی مثلثی با مربعی دوست میشه، مربع میگه؟ اگه ما با هم دوست باشیم، چی میشیم؟ مثلث میگه: خونه میشیم، پس اگه من روی تو بنشینم، یه خونه درست میشه! مثلث میخنده و میگه: اگه تو روی من بنشینی، سر میخوری. پس باید جامونو عوض کنیم. بعد مثلث میره روی مربع، یه خونهی خوشگل میشن و با هم میخندن! جایزهی خدا یک شب پسری نماز میخونه و میره میخوابه که با صدای لالایی فرشتهها و قرآن خواندن اونا خوابش میبره. خواب میبینه که رفته پیش خدا و خدا یک عالمه ستاره به اون نشان میده و میگه: این همه ستاره برای کارهای خوب توئه. اگر ستارهها زیاد بشن، یک کلید طلایی جایزه داره که اون کلید بهشته. با اسب پرنده به بهشت میرن. پس سعی کن کارهای خوب بکنی. عرفان هرندی، 6 ساله از تهران دنا پناهی / 5/5 ساله / از تهران لیلا میرزائی / 12 ساله/ از اصفهان آن دو پشت به پشت هم بالا میروند تا به محلول دسترسی پیدا کنند. آنها این کار را قبلاً در دره و جنگل با هم انجام داده بودند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 233صفحه 40