
در بهار در ظهر دخترک اولی از
پشت تیلهی پرتقالی، دیوار سفید کوچه را
نگاه کرد. دیوار را فقط پرتقالی دید. از رنگ
پرتقالی دیوار خسته شد.
در بهار در ظهر پسرک دومی از
پشت تیلهی زرد، دیوار سفید کوچه را
نگاه کرد. دیوار را فقط زرد دید. از رنگ
زرد دیوار خسته شد.
در بهار در ظهر دخترک دومی از پشت
تیلهی سبز، دیوار سفید کوچه را نگاه کرد.
دیوار را فقط سبز دید. از رنگ سبز دیوار
خسته شد.
در بهار در ظهر پسرک سومی از پشت
تیلهی آبی آسمانی، دیوار سفید کوچه را
نگاه کرد. دیوار را فقط آبی آسمانی دید. از
رنگ آبی آسمانی دیوار خسته شد.
در بهار در ظهر دخترک سومی از پشت
تیلهی آبی دریایی، دیوار سفید کوچه را نگاه
کرد. دیوار را فقط آبی دریایی دید. از رنگ
آبی دریایی دیوار خسته شد.
پدرش نیز از راه میرسد و او را
تشویق میکند که با موجودات فضایی
ارتباط برقرار کرده است. مادر از تشویق
پدر ناراحت میشود.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 244صفحه 32