
در بهار در ظهر پسرک چهارمی از پشت
تیلهی آبی نیلی، دیوار سفید کوچه را نگاه کرد.
دیوار را فقط آبی نیلی دید. از رنگ آْبی نیلی
دیوار خسته شد.
در بهار در ظهر دخترک چهارمی با آینه،
نور آفتاب را بر دیوار سفید کوچه تاباند.
دیوار سفید، سفید شد. از رنگ سفید دیوار
خسته شد.
اما تکلیف ما با این رنگها
چیست؟ تک تک آنها در حالی که
زیبایند،اما زیبایی کاملی ندارند
مگر هنگامی که هفت رنگ تیلههای
بلورین با هم و در یک پرتوی هفت
رنگ بر دیوار سفید بتابند... اگر دوست
دارید از ادامه و انتهای داستان سر
در بیاورید،میتوانید کتاب «رنگین
کمان که همیشه رخ نمیداد»را
از کتابفروشیهای کانون و سایر
کتابفروشیهای معتبر کودک تهیه
کنید و بخوانید. این کتاب در 3000
نسخه و به قیمت 1500 تومان چاپ
شده است.
مادر میگوید که چون او و پدر،
موجودات غریبهی فضایی را ندیدهاند
بنابراین جیمی نباید با آنها ارتباط داشته
باشد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 244صفحه 33