مجله کودک 250 صفحه 5

بودن رادیو برایشان مطلوب بود. من پررویی کردم و دوباره گفتم: «حالا اجازه بفرمایید رادیویی را که آماده است بیاورم تا به طور آزمایشی، یکی ـ دو روز خدمتتان باشد. اگر پسندیدید، باشد، والا برمیگردانم.» سرانجام با اصرار من، موافقت فرمودند. فردای آن روز خدمت امام رسیدم و عرض کردم: «اگر اجازه بفرمایید، میخوام این رادیو را راه بیندازم.» و بلافاصله مشغول شدم. بعد از چند لحظه، امام مرا صدا زدند، جلو رفتم. فرمودند: کجا میگذارید؟ عرض ردم: «روی میز، کنار دستتان.» فرمودند: نه، باید جایی باشد که دست علی به آن نرسد. آن را بالا بگذارید. بعد به تاقچهی بالای تخت خود اشاره کردند و ادامه دادند: اشکالی ندارد. کتابهای روی آن را پایین بگذارید. علی، نوهی سه سالهی امام و فرزند مرحوم حاج سید احمد آقا بود که انس فوقالعادهای با حضرت امام داشت و بسیاری از اوقات را با ایشان به سر میبرد. از این رو، حضرت امام برای اینکه هم رادیو محفوظ باشد و هم مجبور نباشد جلوی تحرک کودکانهی علی را بگیرد، فرمودند که رادیو دور از دسترس او قرار گیرد. زیرا علی هنوز معنای امر و نهی را درک نمیکرد و حضرت امام نمیخواستند او را آزردهخاطر کنند. این خود درس حکیمانهای است برای همهی پدر و مادرها. زیرا برای کودکی که هنوز خوب و بد و دلیل تنبیه و دعوا را نمیفهمد، پیشگیری همچون همهی موارد، بهتر از درمان است. او شمارهای را میگیرد...

مجلات دوست کودکانمجله کودک 250صفحه 5