
حضرت امام دائماً به مسئولان دفتر خود اخطار میکردند که :
مبادا با مردم بد رفتاری کنید، و شما حق ندارید جلوی مردم را بگیرید.
یک روز حضرت امام زودتر از برنامهی هر روز،به بیرون خانه تشریف آوردند، در حالی که مردم پشت نردههای خانهی امام در فشار ایستاده بودند و هنگام آمدن ایشان، همه تلاش میکردند که درها زودتر
باز شود. امام با عصبانیت به اطراف نگاه کردند و به پاسداران فرمودند:
اگر از فردا این نردهها را برندارید، همهی آنها را آتش میزنم.
هر گروهی از مردم که میآمدند، امام با آنها ملاقات میکردند،حتی اگر لازم میشد ساعتها در هوای
سرد و گرم بمانند. بارها ایشان در حالی که برف و باران میبارید،به پشت بام منزلشان در قم میآمدند
و به احساسات مردم پاسخ میدادند. بعضی مواقع که برف و باران میبارید و اطرافیان میخواستند بالای
سر ایشان چتر بگیرند، عصبانی میشدند و میفرمودند:
مگر مردم چه میکنند؟ من احتیاجی به چتر ندارم.
فورد تاندربرد
مجلات دوست کودکانمجله کودک 253صفحه 5