
سارا گفت:
-من میدانم. مامان آنها را در زیرزمین گذاشته، بیایید برویم با هم بیاوریم.
پدر گفت:
-ای بابا! سارا جان مگر نشنیدی چه گفتم؟! اول به درس و مشقت برس، بعد دوتایی میرویم از پایین میآوریم. بعد از یک سال حتماً پرچم را باید شست و تمیز کرد. همینطوری که نمیشود. پرچم امام حسین (ع) است باید تمیز و مرتب باشد.
سارا بالاخره دست از اصرار کشید. دفتر و کتابش را آورد و مشغول نوشتن
شد. پدر هم از یخچال میوه آورد و در کنار سارا نشست، سارا گفت:
-حالا که مامان نیست شما به من دیکته میگویید؟
پدر گفت:
-چشم! اما اول مشقت را بنویس بعد.
بعد از اینکه سارا مشقش را نوشت و دیکتهاش را تمام کرد، با پدر به
زیرزمین رفتند.
پدر پرسید:
فکر میکنی مادرت آنها را کجا گذاشته است؟ با این همه وسایلی که
اینجا ریخته، پیدا کردن پرچمها کار آسانی نیست!
- من میدانم. همانجا که مادربزرگ صندوقش را گذاشته،
همانجاست.
پدر به طرف صندوق رفت. سارا درست میگفت. مادر پرچمها را
در پارچهای پیچیده و پشت صندوق مادربزرگ گذاشته بود. پدر و سارا
پرچمها را از زیرزمین بیرون آوردند و در حیاط بازشان کردند. همان
موقع مادر و مادربزرگ هم برگشتند.
مادر گفت:
-پس شما زودتر از ما دست به کار شدید!
سارا گفت:
-مامان اجازه بدهید این پرچمها را من بشویم.
مادربزرگ دست سارا را گرفت و گفت:
-من و تو کار دیگری داریم. اما اول از هر کاری همه برویم ناهار
بخوریم. من و مادرت کمی خستهایم، تو هم که تازه از مدرسه
برگشتهای.
نام خودرو: ب ام و 5 X
کشور سازنده: آلمان
حداکثر سرعت: 240 کیلومتر در ساعت
انتقال نیرو: 5 دنده - استپ ترونیک (اتوماتیک)
مشخصات کلی بدنه: 4 در - هاچ بک
مجلات دوست کودکانمجله کودک 255صفحه 32