مجله کودک 258 صفحه 7

دستمالی خیس بر داشت شیشه را شفافتر کرد رو به روی چشمهایش آسمان را صافتر کرد آسمانی خالی از ابر تیره و خاکستری رنگ در گلویش باز بٌغضی چنگ می­زد مثل خرچنگ جملۀ «پس کِی می­آید» در دلش تکرار می­شد عقربه بر روی ساعت مثل نیشِ مار می­شد عاقبت مثل همیشه خسته و دلتنگ خوابید در غبار شهر گم شد لنگ­لنگان اسب خورشید لندروور فری لندر

مجلات دوست کودکانمجله کودک 258صفحه 7