
احمد از بس به
ساعت روی دیوار نگاه کرده بود، خودش هم خسته شده بود.
عقربههای ساعت هم انگار آن روز تنبلتر و خستهتر از روزهای
دیگر بودند، آنقدر
یواش یواش دور
میزدند که مورچهها
هم میتوانستند از آنها جلو بزنند.
بالاخره هوا تاریک شد و احمد از مادر خواست که شامش را بدهد تا بتواند زود
بخوابد و صبح زود جا نماند.
احمد شامش را
حتی زودتر از سارا کوچولو خورد و زودتر
از او هم به رختخواب رفت، از آنجایی که بعد
از ظهر هم نخوابیده
بود ، زود خوابش برد.
هوا هنوز تاریکِ تاریک بود که احمد از خواب بیدار شد . همه
جا ساکت و خاموش
بود و به جز چراغ کم نوری که مادر شبها برای احمد روشن میگذاشت، هیچ چیزی نور نداشت. چشم احمد
داشت یواش یواش به آن نور کم عادت میکرد که یادش آمد چه قراری با پدرش دارد. بلافاصله نگاهش به
نام خودرو : آلفارومئو GTV
کشور سازنده: ایتالیا
حداکثر سرعت : 242کیلومتر در ساعت
انتقال نیرو: 6 دنده - دستی
مشخصات کلی بدنه : دو در - کوپه
مجلات دوست کودکانمجله کودک 258صفحه 32