مجله کودک 281 صفحه 5

از من پرسیدند :« چرا ناراحتی؟ » گفتم :« رفت مطلبی را از امام بپرسم ، ولی امام به من جواب ندادند . » برادرم با تندی به من گفتند :« دخترشان مریض است و از این بابت ناراحت اند . به من فرموده اند که امشب ختم « امن یجیب » بگیریم و آیت ا . . . قاصی را هم بگوییم بیایند . بعد توقع داری در این شرایط ، امام مثل همیشه به تو جواب سوال درسی را بدهند؟ ! » بعد برادرم توضیح دادند که گویا حال دختر حضرت امام به وخامت گراییده بود ، فوراً یک شورای پزشکی در قم تشکیل شده و نظر این شورا مایوس کننده بود . به عقیده ی آن ها یا باید مادر از بین برود یا بچه . حضرت امام هم فرموده بودند : من الان اظهارنظر نمی کنم که کدام یک فدای دیگری بشود . شما یکی- دو ساعت صبر کنید ، من جواب می دهم که عمل جراحی انجام شود یا نه . پس از آن هم از برادر من خواسته بودند که ترتیب ختم « امن یجیب » را در همان شب بدهند . برای ما میزان اعتقاد حضرت امام به دعا جالب بود . پس از آنکه ختم تمام شد . از بیمارستان نکویی قم به منزل امام تلفن کردند و اطلاع دادند حال دخترشان به طور معجزه آسایی بهتر شده است و از این رو ، فعلاً نیازی به عمل نیست . در همان هنگام ، برادرم برای من این پیغام را از حضرت امام (س) آوردند : من آن وقت روی حساب مریضی صبیه ]دختر [ ، ناراحت بودم و جواب ایشان را ندادم ولی فراد توی درس جواب خواهم داد . فردای آن روز ، حضرت امام در جلسه ی درس مطلب مرا مطرح کردند و جواب آن را نیز دادند . همچنین به ناراحتی من و پاسخ ندادن خودشان هم به طور ضمنی اشاره فرمودند . مطرح کردن مطلب من در برابر هزار و پانصد نفر شاگرد و طلبه ، خیلی برایم شیرین و دلنشین بود . البته حضرت امام ، همه ی وجودشان لطف بود . مثل لطفی که به جامعه داشتند . منطقه سیبری در شمال آسیا ، سردترین نقطه ی این قاره است . در این منطقه دانشمندان سرگرم اکتشاف برای یافتن معادن مختلف هستند . نفت ، گاز و مواد معدنی در سیبری وجود دارد .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 281صفحه 5