
عروسک بلوری 
عمو آهنگر به عروسک بلوری گفت : « کوره ی من برای آهن آب کردن است ، نه بلور . اما دوست داری ، بفرما ! » 
عمو بلورساز هم به عروسک آهنی گفت : « کوره ی من برای بلور آب کردن است ، نه آهن . اما دوست داری ، بفرما ! » 
عروسک بلوری رفت تو کوره ی عمو آهنگر و عروسک آهنی هم رفت تو کوره ی عمو بلورساز . آن وقت آتش گُر گُر سوخت . الو گرفت . سرخ شد . گداخته شد . آتش جهنم شد و عروسک بلوری نفهمید کی آب شد . عروسک آهنی هم نفهمید کی ذوب شد . 
عمو آهنگر گفت : « خُب عروسک بلوری ! حالا آب شدی ، بگو چکار کنم ؟ » 
عمو بلورساز هم گفت : « خُب عروسک آهنی !حالا آب شدی ، بگو چکار کنم ؟ » 
اما دیگر عروسک بلوری و عروسک آهنی نبود . عمو آهنگر به عمو بلورساز نگاه کرد و گفت : « عموجان چکار کنیم ؟ » 
را بیشتر شرح داد . اما اطلاعات کامل تر درباره ی اتم با تحقیقات دانشمندانی مانند « ارنست رادرفورد » به دست آمد . او هسته ی اتم را کشف کرد . 
« ارنست رادرفورد » 
  مجلات دوست کودکانمجله کودک 282صفحه 9