مجله کودک 286 صفحه 28

گنجشک دم باریک گفت : " همه ی عمرم از چنگ تو فرار کرده ام یک بار ایستاده ام تا گنجشکها قصه ی نترسیدن مرا تعریف کنند ." شاهین گنجشک دم باریک را به میان گنجشکها رها کرد و گفت : "گنجشکها باید گذشت و فداکاری مرا تعریف کنند ، نه نترسیدن تو را!" انگار جوجه گنجشکها این قصه را باور نکردند . ******** شب بود ، جوجه گنجشکها به قصه ی گنجشک پیر گوش می دادند . او می گفت : "شاهینی به سوی گنجشکها می آمد . آنها همه فرار کردند ، مگر گنجشک کاکلی که به شاهین خیره نگاه می کرد . شاهین ، گنجشک کاکلی را به چنگش گرفت و گفت : "چرا همه فرار کردند و تو نکردی ؟" گنجشک کاکلی گفت : "تا گنجشکها ایستادن را یاد بگیرند ." شاهین ، او را د رچنگ هایش فشار داد و گفت : "اگر گنجشکها ایستادن رایاد بگیرند ، آن وقت هر گنجشکی یک شاهین میشود . C مثل Cave (غار) : غارها ، حفره های طبیعی هستند که داخل کوهها بر اثر نفوذ تدریجی مواد شیمیایی مانند اسید کربنیک ساخته می شوند . این کار دهها سال به طول می انجامد . غارها مکانی تاریک و مرطوب است که زمانی محل زندگی انسان های اولیه بوده است .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 286صفحه 28