
در فراغ مردی که چون کوه بود
امیر محمد لاجورد
* لطفاً خودتان را معرفی کنید .
سید رحیم میریان
* از چه سالی در جماران هستید ؟
از سل 1360 ، قبلا در اصفهان پارچه فروش بودم . انقلاب که شد به استخدام سپاه در آمدم ، امام جمعه اصفهان من و چند نفر دیگر را به همراه نامه ای به تهران فرستادند . به تهران که رسیدیم مرحوم حاج احمد آقا گفتند قرار است چند نفر دیگر هم از شهرهای دیگر به اینجا بیایند . مجموعا 16 نفر شدیم که تقریبا حلقه محافظت از اینجا را تشکیل دادیم . به مرور وظیفه هر کس مشخص شد و کارهای دفتر و منزل امام هم به من سپرده شد که این مسئولیت تا به امروز نیز ادامه دارد . امام مبلغی را مشخص کرده بودند و خواسته بودند تا همان میزان خرح کنیم و نه بیشتر .
* چه احساسی داشتید از اینه این مسئولیت به شما سپرده شده بود ؟
بهترین احساس ، افتخار بزرگی است که قسمت کسی شود تا از یک شهرستان بیاید و در کنار یک مرد بزرگ زندگی کند .
*چقدردلتان برای امام تنگ شده است ؟
فقط خدامی داند . فراغ کسی که با او مأنوس باشید خیلی سخت است .
* چقدر با او مأنوس بودید ؟
او مثل پدر من بود و من او را آقا صدا می کردم . بعد از رحلت ایشان ، همسر امام به من گفتند که تو مثل اولاد ما هستی و همین جا بمان .
* رابطه امام با شما چگونه بود ؟
خیلی خوب . امام رابطه اش با همه خوب بود ، تواضع اوبسیار بود . اگر چه ما به عنوان یک خدمتگزار اینجا بودیم اما بسیار وقت ها ایشان عذرخواهی می کردند ومی گفتند من را ببخشید و حلال کنید چرا که من برای شما گرفتاری درست کرده ام . تواضع او به حدی بود که به توصیف در نمی آید .
عناصر شیمایی از اتم ها ساخته شده اند . هنگامی که عناصر مختلف با هم ترکیب می شوند ، مواد جدید به وجود می آیند ، مثلا نمکی که همراه غذا می خوریم از دو عنصر "سدیم" و "کلر" به وجود آمده است .
مجلات دوست کودکانمجله کودک 287صفحه 10