مجله کودک 290 صفحه 10

ابر و باد محمد رضا یوسفی قسمت اول یک پارچه ی سفید به رنگ پر کبوتر ، مثل برف سفید بود . عرض وطول پارچه آنقدر زیاد بود که کسی نمی توانست آن را متر کند .اسم پارچه ابر و باد بود ، چون مثل ابرهای آسمان با باد بازی می کرد ، ابر وباد در آسمان آبی می رفت . کوهها با غصه به او نگاه می کردند ، ابر وباد می گفت : "کاش به رنگ کوهها بودم . آن وقت کوهها این قدر غمگین نبودند ." اما ابر و باد به رنگ پنبه ها بود . ابر وباد بر روی دریا می رفت . دریا خشمگین و خروشان بود . ابر و باد گفت : "اگر مثل دریا ، آبی بودم ، به طوفان وموجها می گفتم که مهربانی چقدر خوب است ." اما ابر وباد آبی نبود . ابر وباد به کویر داغ و سوزان رسید .کویر تشنه ی باران بود . ابر ماهی "لانترن" یکی از ساکنان اعماق آب دریاهاست این ماهی که چشمان بزرگی دارد در صدها متر پایین تر از سطح آب اقیانوس زندگی می کند ونقاط خاصی بر روی بدن خود دارد که در هر ماهی لانترن با دیگری متفاوت است . دانشمندان هنوز علت تفاوت در این نقاط را نمی دانند اما فکر می کنند که ممکن است علت آن برای تشخیص هر ماهی از ماهی دیگر باشد .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 290صفحه 10