مجله کودک 294 صفحه 10

یک پیراهن برای قنبر مجید ملامحمدی حضرت علی(ع) در کوفه آن قدر غریب بود که خیلی ها او را نمی شناختند مثل آن مرد جوان ، که در مغازه پارچه فروشی پدرش کار می کرد . حضرت علی(ع) دو تا پیراهن از او خرید . دو تا پیراهن ساده و ارزان ، بعد با خوشرویی پرسید: "قیمتش چند می شود ؟" مرد جوان گفت: "آن یکی که بهتر است سه درهم و آن دیگری دو درهم !" حضرت علی (ع) آنها را به قنبر نشان داد و پرسید: "خوب است ؟" قنبر گفت:"بله ، مخصوصا آن یکی که بهتر است ." حضرت علی(ع) پنج درهم به فروشنده ی جوان داد ، بعد به همراه قنبر به خانه بازگشت . در خانه قنبر نشست . پیراهن سه درهمی را جلوی او گذاشت وگفت: "این برای تو ، آن یکی هم برای من !" صورت قنبر از خجالت سرخ شد . او گفت: "اما شما باید آن پیراهن بهتر را بپوشید ، چون امام وخلیفه مسلمانان هستید ." E مثل Egypt (مصر باستان): بیش از پنج هزار سال پیش ، تمدنی درخشان و باشکوه درکناره ی رود نیل وجودداشت که تمدن مصر باستان نامیده می شود . مصریان به خدایان متعددی عقیده داشتند فرمانروای مصریان ، فرعون نام داشت . فرعون های مصر

مجلات دوست کودکانمجله کودک 294صفحه 10