مجله کودک 295 صفحه 12

از چنگش در بیاورم . سفید برفی هم منتظرم است تا خوابش کنم و هانسل و گرتل . . . بلند شدم جاروی پرنده ام را صدا زدم . زود آمد . سوارش شدم . ورد مخصوص را خواندم . اجی ، مجی ، لاترجی ، جارو پرید و پرواز کرد . کجا می رفت ؟ رفت کنار یک چشمه به زمین نشست توی آب چشمه خودم رانگاه کردم . دوباره فرشته مرده ام را دیدم . من فرشته بودم یا جادوگر ! باید به کدام قصه ها بروم . سیندرلان منتظر م است یا سفید برفی . زن علاء الدین مدتی است انتظرا یک فروشنته ی دوره گرد را می کشد تا چراغ را بفروشد ، پینوکیو دماغش خیلی خیلی بزرگ شده اتس و . . . همه ی قصه ها و افسانه ها منتظر هستند ، اما من چی هستم . چی بودم ، من مردم دوباره به دنیا آمدم . من می خواستم چی باشم . می خواستم چی بشم . فرشته یا جادوگر . جارویم می خواهد بپرد وپرواز کند . همه از توی قصه ها آمده اند . دنبالم . قصه ها نصفه مانده اند . تمام نشده اند . تمام نمی شوند ، جارو مرا سوار می کند . جارو به آسمان می رود . بالا می رود ، بالاتر می رود بالاتر می رود . من جادوگر می شوم فرشته می شوم ، جادوگر؛ ، فرشته ، جادوگر ، فرشته ، جادوگر ، فرشته . . . و من خودم می شوم قصه می شوم . E مثل Eskimo (اسکیمو) : اسکیمو ها مردمانی هستند که ساکن شمالی ترین نقاط کره زمین می باشند . این مناطق بسیار سرد و یخبندان است . امروزه اسکیموها در سیری (شمال روسیه) آلاسکا ، کانادا و گرین لند سکونت دارند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 295صفحه 12