مجله کودک 298 صفحه 20

—فکر نمی کنید که شما آدم سندگلی هستید ؟ نه نیستم . من نمی توانم مثلا سر یک کبوتر و یا حتی یک مورچه را ببرم . اصلا نمی توانم فکر چنین کاری را بکنم و از عهده ام برنمی آید . اما اگر این کار ما با گوسفندان انجام می داده ام به اقتضای نحوه زندگی ما آدمها و شغل و حرفه ام بوده است . —با بچه هایتان مهربان هستید ؟ این را باید از آن ها بپرسید . ولی اگر از من می پرسید باید بگویم که من با هم مهربان هستم و فکر می کنم آن ها هیچوقت از من غیر از مهربانی چیز دیگری ندیده باشند . —اگر با یک نفر دعوایتان شود از ساطورتان استفاده می کنید ؟ من با کسی دعوایم نمی شود . آدم نرم خویی هستم و همین باعث شده تا هیچوقت در این زمینه مشکلی نداشته باشم . اما به هرحال معمولا آدمها دارای رفتاری هستند که اگر مورد حمله قرار بگیرند از هر چه که به دستشان برسد برای دفاع از خود استفاده می کنند . — این قلاب و چنگک ها چقدر وحشتناکند . من بچه که بودم خیلی از آن ها می ترسیدم . فقط وسایلی برای آویزان کردن گوشت هستند و هیچ ترسی ندارند . شما در بچگی می ترسیدید ولی خیلی از بچه های امروز ما شجاعند و از شیر بیابان هم نمی ترسند . —از این گوشت ها ،گربه ها هم سهم دارند ؟ بله گاهی ، هر موقع یکی شان بیاید یک مقدار به او می دهم تا بخورد . البته نه اینقدر که پررو شود و هی بخواهد بیاید و خودش را لوس کند و گوشت بخواهد . ادامه دارد مخازن گاز بر روی مخازن نفت تشکیل می شوند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 298صفحه 20