مجله کودک 306 صفحه 40

فرش سحرآمیز مریم در اتاقش نشسته بود و نقاشی می کرد ظرف آب کنار دستش بود و قلم موهای رنگی را داخل آن قرار می داد و سپس در رنگ فرو می برد . او آنقدر سرگرم کشیدن نقاشی بود که یادش رفت ظرف آّب ، کنار دستش قرار دارد ، همان طور که سرگرم کار بود ناگهان دستش به ظرف آب خورد وآب های مخلوط با رنگ روی فرش روشن اتاق ریخت مری از وحشت فریاد کشید . چند بار مادرش به او گفته بود که وقتی می خواهد با قلم مو ورنگ کارکند . یک سفره زیر دستش پهن کند او هم هر بار این کار را فراموش می کرد تا اینکه بالاخره امروز آب رنگی روی زمین ریخت و فرش روشن اتاقش رنگی شد . بغض گلوی مریم را گرفت . او آنقدر ناراحت بود که دیگر نتوانست نقاشی اش را کامل کند او با نگرانی به فرش زل زد . حالا جواب مادرش را چه بدهد؟ مادر در آشپزخانه مشغول کار بود چند ساعتی می شد که صدای مریم نمی آمد و از او بی خبر بود مادر آرام وارد اتاق مریم شد مریم روی فرش دراز کشیده بود و همانجا خوابش برد . مادر به آرامی مریم را بلند کرد و گفت که برود سرجایش بخوابد مریم در خواب هذیان می گفت . او گریه می کرد و ازمادر می خواست او را دعوا نکند . اول مادر متوجه نشد چه شده ، اما بعد وقتی فرش لک شده را دید متوجه ی همه چیز شد اگر چه آن شب ساعت ها طول کشید تا مریم و مادرش توانستند لک روی فرش را پاک کنند اما مریم یک درس بزرگ گرفت . این که باید ، همیشه به حرف پدر و مادرش گوش کند و به آن عمل نماید . زهرا افتخاری از یزد زهرا داودآبادی فراهانی، 9 ساله از اراک زهرا رجبی 7 ساله از تهران حنیف محمدی 12 ساله از بجنورد هواپیمای جاسوسی و عسکبرداری "بلاک برد" (SR-VIA) با سرعت 3200 کیلومتر در ساعت پرواز می کند و امکان عکسبرداری سریع و تغییر ارتفاع ناگهانی را دارا است .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 306صفحه 40