مجله کودک 318 صفحه 14

« ماموت پیر و خرس کوچولو » محمدرضا یوسفی ماموت پیر کوه و دشت و بیابان را به دنبال یک دوست می گشت . وقتی پس از سالها به خرس کوچولو رسید ، گفت : « حالا یک دوست واقعی پیدا کردم ، چون تا دستم را در دست تو گذاشتم تمام بدنم گرم و داغ شد . » خرس کوچولو گفت : « تازه من یک غاز را می شناسم که مثل دست های تو گرم و داغ است ، آن هم در این زمستان سرد و یخ ! » آنها راه افتادند . از آسمان برف می بارید و روی زمین سفید سفید بود . ماموت پیر و خرس کوچولو شب و روز رفتند تا به غار رسیدند . خرس کوچولو خسته بود ، خیلی خسته و گوشه غار خوابید . ماموت پیر برای او قصه گفت ، از زمستان ها ی سرد و یخی که به یاد داشت . فردا صبح ماموت پیر ، خرس کوچولو را بیدار نکرد و با خودش گفت : « بروم غذا پیدا کنم ، خرس کوچولو خیلی خسته است . » او رفت . همان طور از آسمان برف می بارید و همه ی دنیا سفید بود . وقتی ماموت پیر به غار برگشت خرس کوچولو در خواب بود . ماموت پیر با صدای S مثل Seal [فک و شیر دریایی] : شکل کلی بدن فک و شیر دریایی ، برای زندگی در آب مناسب است . این دو جاندار بر خلاف جثه ی نسبتاً بزرگ و سنگینی که دارند ، شناگران ماهری هستند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 318صفحه 14