مجله کودک 331 صفحه 33

گربهای که موشها را دوست داشت محمد محمدی یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، موشها و گربهها روزگار میگذراندند. گربهها، دشمن موشها بودند. تا موشها غافل میشدند، سر از شکم گربهها درمیآوردند، برای همین بود که موشها خیلیخیلی از این گربهها میترسیدند. میان گربهها، گربهی سفیدی بود که خیلی قشنگ و زرنگ بود. گربهی سفید، یک فرقی با بقیّهی گربهها داشت؛ فرقش این بود که او موشها را دوست داشت. اصلاً و ابداً خیال شکارشان را نداشت. کاری به کارشان نداشت. همیشه به گربههای دیگر هم میگفت: «چرا ما گربهها باید موشها را بخوریم؟» نام رز: گارلند ارتفاع بوته : 5 متر تیپ : رونده استقامت گل : بسیار مقاوم زمان گل دهی : اواسط تابستان

مجلات دوست کودکانمجله کودک 331صفحه 33