
- نه من او را ندیدم ابراهیم!
جلوتر رفت. به فروشندهای دیگر برخورد. از او پرسید. او جواب داد: «آری
او را دیدم، او الان از دروازهی شهر خارج شد.»
ابراهیم عجله کرد تا به دروازه رسید. از آنجا بیرون رفت.
نگاهش به پیرمرد افتاد. او را صدا زد. بعد نفسنفسزنان
به طرفش دوید تا به او رسید. فوری دستش را گرفت.
صورتش را بوسید و گفت: « به خانهی من بیا که مهمان
عزیز من هستی!»
پیرمرد که از کار و حرف او گیج شده بود پرسید: « نه،
من خداپرست نمیشوم.»
ابراهیم گفت: « عیبی ندارد. تو فقط به خانهی من بیا تا
غذایت بدهم.
- چرا، چه شده مرد؟!»
ابراهیم او را به طرف خانه برد و در راه گفت: « من
پیامبر خدا هستم. وقتی تو رفتی، از سوی خداوند بزرگ
به من پیام آمد که چرا تو را از خانهی خود راندم...»
او وقتی همهی ماجرا را برای پیرمرد تعریف کرد،
پیرمرد به گریه افتاد و گفت: «ای پیامبر خدا، اکنون
که خدای تو با بندههایش اینقدر مهربان است، من
می-خواهم او را بپرستم و به دین تو درآیم.»
ابراهیم با خوشحالی خدا را شکر کرد. پیرمرد
خداپرست شد و با شوقِ زیاد پا به خانهی او گذاشت.
راهنما
اسم حضرت ابراهیم(ع) 69 بار در قرآن آمده و یک سوره- یعنی سوره
چهاردهم- به نام اوست. آن حضرت دومین پیامبر اولوالعزم است یعنی هم
کتاب آسمانی دارد هم دین جداگانه.
او حدود چهار هزار سال قبل زندگی کرد و عمرش به 175 سال رسید.
ماجرای زندگی حضرت ابراهیم(ع) را در سورههای ابراهیم، نحل،
انعام، بقره، مریم، انبیاء؛ صافات، هود و آل عمران و... بخوانید. مقبرهی ا
و در شهر «الخلیل» فلسطین است.
نام جنگنده: ساب ویگن SF 37
کشور سازنده: سوئد
تیپ: جنگنده یک نفره مجهز به سیستم عکسبردار
موتور: ولوو
حداکثر سرعت: 2124 کیلومتر بر ساعت
تجهیزات:- مسلسل «آدن»
- راکتهای 135 میلیمتری- موشکهای «فالکون» یا «سایدویندر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 338صفحه 9