مجله کودک 359 صفحه 35

در همین فکرها بود که کسی در زد .پیرزن که هیچ وقت مهمان نداشت با تعجب دم در رفت ونگاش به پیرمرد خوش خنده ای افتاد . پیرمرد گفت : ببخشید . . . کمی آب در خانه شما هست ؟ من تشنه هستم . پیرزن گفت : البته البته صبر کنید تا من برگردم . پیرزن با یک لیوان آب خنک برگشت و ان را با احترام به پیرمرد خوش خنده داد . پیرمرد آب را خورد و به طرف دوچرخه اش رفت . ناگهان چشم پیرزن به زنبیلی که پشت دوچرخه بوده افتاد . زنبیل چقدر آشنا بود . زنبیل بله زنبیل خودش بود . پیرزنی به طرف زنیل رفت . کم کم صدای میومیوی گرمایی و سرمایی را شنید . کتاب سرمایی و گرمایی هنوز ماجراهای خواندن دیگری هم دارد که باید آن ها را بخوانید و لذت ببرید . کتاب به بهای 500 تومان چاپ ومنتشر شده و در دسترس شماست . رافائل وان در وارت 25 ساله در پست هافبک نفوذی بازی می کند . او قبلا در خدمت تیم آژاکس بود .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 359صفحه 35